logo





میهمانسرای آفتاب و باد

دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹ - ۱۷ اوت ۲۰۲۰

طاهره بارئی

tahere-barei1.jpg
آفتاب رنگ همه چیز را می بازد
پرده
قالی
تصویر
صورت
چشم،
همه چیز

رنگی را که خودش پاشیده بود
جمع میکند در چمدان کوچکش
می بندد با سگک ها و چنگک ها یش
شلیک کلمۀ آخرست
جا افتادن زبانه اش
و همه چیز بر میگردد به گچ، به آهک
به سفید، به بیرنگ، به بی خط
ماسیدن زیر تجَسّس دریا
سر و تَه، کج و راست، لرزان
گوهری آیا از ین صدف، انگشتان آب صید خواهد کرد؟

ما را نگاشته اند، روی سطح آب، داخل هوا
از اهالی نگارخانه بوده ایم
چند واحد رنگ
چند قطره حرارت
چند عدسی
چند پزشک سفید پوش
و مشت مشت سرود
که هست میشود بر پرده های باد

آفتاب رنگِ درد را هم می برد
می افتد نقاب زرد
از چهره محکومان تخت
و می خزد داخل دیوان
کنار بالین حافظ
جامِ بازگشته با عکس گل یار

چه تلاش ها، نمایش ها، راه رفتن ها در امواج
در بحبوحۀ سراب ها!
برای سری در آوردن بین سر ها
این لشگر کی دست بر می دارد از سرِ ما؟
ازین موج به آن یکی، از این سراب به آن دیگر
مفتون ِافتادن بوده ای شاعر
در فروغ سیمای ساقی افتادن
افتادن در طمع، افتادن در دهان، افتادن سرنگون
از محراب به خرابات
ازین همه نقش در خانۀ اوهام
از دایره گردش ایام
از حاصل ازل در اکنون
ولی نگفتی در رنگرزی های خورشید و باد
نگفتی از روبیدنِ نا از پای رنگ
از محو شدن نقش
نگفتی از برخاستن وزن ساقی
از افتادن ها گفتی
از هبوط مکرر
مست از هبوط مکرر
چه مست!

چه "افتاده نگر" بوده ای شاعر
چه پشت کرده به میدان ِ جست زدن، پریدن ها!

با تلنگری به شیشه
بدرود گفته ایم به نگارستان
درشکه های باد پیش از ما برده اند
تتمۀ رنگ و روی رفته را

و ما خودمان را می بریم
خودِ شیشه ای
خودِ تراش یافته در کارگاه ایام
خودِ تلولو
خودِ پر سرو صدا از تلاقی تابش ها
خودِ مِی
خودِ رود جاری در رگ تاک
و به همین آب می نویسیم
بهای دوران اقامت را
در میهمانسرای آفتاب و باد

######
پانوشت: در این شعر به شعر حافظ اشاراتی شده است
عکس روی تو چو در آینۀ جام افتاد / عارف از خنده می در طمع خام افتاد
حسن روی تو به یک جلوه که در آینه کرد / این همه نقش در آئینۀ اوهام افتاد
این همه عکس می و نقش نگارین که نمود / یک فروغ رخ ساقیست که در جام افتاد
غیرت عشق زبان همه خاصان ببرید / کز کجا سر غمش در دهن عام افتاد
من ز مسجد به خرابات نه خود افتا دم / اینم از عهد ازل حاصل فرجام افتاد
چه کند کز پی دوران نرود چون پرگار / هر که در دایره گردش ایام افتاد

و الی الاخر




نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد