اعتماد آن لاین، ورشکستگی «صدا وسیما» و تخطئه رسانه های برون مرزی
يکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۹ - ۰۲ اوت ۲۰۲۰
اصغر جیلو
"منتقدین رسانه های خارجی در این برنامه، نشان دادند که دعوای آنان با صدا و سیما نه به خاطر مغایرت ذات و اصل حکومت دینی-مسلکی با پلورالیسم و آزادی چرخش اطلاعات در جامعه ایران، بلکه به دلیل فقدان سهمی برای خود در صدا و سیما است و دیگران مخالف استبداد دینی و ولایت فقهی در کشور، اصولا حق و حقوقی در نظر آنان ندارند."
اخیر سایت انترنتی "اعتماد آن لاین" (۱)، طی یک برنامه تلویزیونی انترنتی به واکاوی دلایل شکست رسانه انحصاری حکومتی "صدا وسیما" در نزد افکار عمومی مردم در درون کشورنشست. دیدن این برنامه، برای فهم نوع نگاه طیفی از دلبستگان جمهوری اسلامی به انحصار رسانه "ملی" کشور در دست رقبای خود و همزمان خشم بی حد آنان از موفقیت چشمگیر رسانه های فارسی زبان مستقر در خارج از کشور در میان مردم داخل کشور، دیدنی است.
روزنامه اعتماد مثل هر روزنامه دیگری، دارای اصولی به نام مرامنامه اخلاقی است که فقط بر روی کاغذ اعتبار دارد، که ماده ۲ آن "انعكاس درست رويدادها به نحوي كه در خدمت کشف و بیان حقیقت باشد" را نوید میدهد. یکی ازآفات مسلط بر فرهنگ رسانه ای در داخل کشور ، تهی کردن مضمون واقعی کلمات با اعمالی درست برعکس و متضاد آن مضمون است. برنامه " اعتماد آن لاین" نمونه ای از این شیادی بود؛ که در آن تهیه کننده برنامه، دست در دست اغلب شرکت کنندگان آن، در خالی کردن مضمون "انعكاس درست رويدادها به نحوي كه در خدمت کشف و بیان حقیقت" با یکدیگر مسابقه میدادند.
اما در مورد خود این برنامه:
۱-هدف ومنظور این برنامه حد اقل در ظاهر امر، مطالبه سهم در صدا و سیما برای جناحهای مغلوب حکومتی و همزمان با آن، طرح سودمندی ایده تاسیس مدیاهای شنیداری خصوصی و پایان دادن به انحصار صدا و سیما ی در دست جناح بیت رهبر در کشور بود. میتوان با این زاویه انتقاد از صدا و سیما همدلی کرد، اما باید آگاه بود که چیزی در این وسط نصیب روزنامه نگاری آزاد نخواهد شد. در صورت سهمیه بندی در صدا و سیما و یا اجازه فعالیت تلویزیونهای خصوصی، آزادی تقد و نظر فقط در چهارچوب سیاست سانسور و خطوط قرمزی که ذات و اصول نظام فقهی را حمایت کند مجاز شمرده خواهد شد و بنا براین پاسخ مثبت نظام به چنین مطالبه ای، قادر به کسب اعتماد عمومی نسبت به رسانه های شنیداری نیست، یعنی مشابه وضعی که اکنون در مورد رسانه های مطبوعاتی داریم که اغلب بدون رانتهای حکومتی قادر به تامین مالی فعالیت خود به دلیل فقدان مشتری نیستند.
۲-چند نفر از شرکت کنندگان خصوصا مجید تفرشی(۲) و علی علیزاده(۳) که هر دو سابقه کار وزندگی در انگستان دارند، کوشش و تمرکز شان، نه بر روشنگری در مورد دلایل و رشکسنگی صدا و سیمای جمهوری اسلامی در جلب بیننده، بلکه بی اعتبار کردن "بی بی سی فارسی، ایران انترنشنال، من و تو" و اثبات وابستگی آنها به دشمنان ایران بود. گفتار این دو نفر، بیش از بقیه نشان داد که مشکل این افراد اساسا نه اداره صدا و سیمای جمهوری اسلامی به دست مافیای فقهی، بلکه شکست سیاست سانسور خبری در کشور و ترویج برخی ارزشهای سکولار، توسط رسانه هایی چون بی بی سی فارسی و ایران انترنشنال و... است.
هر دوی آنها، بیشتر پروپاگاندای محض و دروغ و استنتاجات شخصی غیر مبتنی بر هرگونه فاکت بر علیه بی بی سی فارسی و دیگران را تحویل شنوندگان میدادند. آنها قطعا بر این حقیقت آگاه بودند که بی بی سی فارسی خیلی بهتر از خود آنها، هم به دلیل فشار مداوم نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی و هم به دلیل سیاست ملاحظه کارانه دولت بریتانیا نسبت به جمهوری اسلامی،در اغلب دوره ها، به عادی سازی چهره و توجیه سیاست حاکمان ایران و همراهی با سیاستهای آن در افکار عمومی بینندگان خود مشغول است. آخرین نمونه آن هم همین هفته گذشته بود که وقتی رهبر جمهوری اسلامی برای آمریکا و اسراییل و ...خط و نشان تازه کشید و بر ضرورت بیرون کردن آمریکا از عراق و خفظ گروههای نیابتی ایران تاکید کرد، بی بی سی فارسی همه آنها را یک جا سانسور کرد و فقط به این بسنده کرد که اهمیت ملاقات و حضور فیزیکی حامنهای با نخست وزیر عراق را، در شرایط کشت و کشتار کرونا از مردم، برجسته کند. بر عکس ایراداتی که این آقایان به انحصار صدا و سیما در دست نظر کردگان رهبر میگیرند، خود آنها نیز انتظار دارند که بی بی سی فارسی و رقبای آن در خارج از کشور، به انحصا ر خود آنان و همفکرانشان در آید، تا گویا بیطرفی و عدم وابستگی آنها به دشمنان ایران ثابت شود.
۳-برای بقیه شرکت کنندگان از ایران در این برنامه، از علی ذهباشی گرفته تا بقیه، وابستگی این تلویزیونها و کارکنان آنها به دشمنان ایران و به همین دلیل عدم رعایت بی طرفی توسط آنها در عرضه اخبار و اطلاعات، امری مسلم و بی برو برگردبود. همه آنها کم و بیش نشان میدادند که تا چه حد به ادعای پایبندی حرفه ای به امر روزنامه نگاری و بازگویی حقیقت پای بندی دارند.
اصل و روش کار موسسات خبری در بریتانیا اصولا برای همه آنان، قابل درک و تصور نبود. آنان نمیپذیرفتند که موسساتی رسانه ای در بریتانیا میتوانند از نظر تعیین سیاست های ادیتوریال، کاملا مستقل از خواست و تمایلات سیاسی سرمایه گذاران اصلی آن عمل کنند. در چنین موسساتی شرط اصلی صاحبان سرمایه، توانایی مدیران رسانه به کسب درصد قابل قبولی از مشتری در بازر رسانه هاست. نمونه آن پوشش مکرر خبری مثله کردن جمال خاشقچی در سفارت عربستان در ترکیه، توسط تلویزیون های بی بی سی فارسی، ایران انترنشنال و من و تو بود که علی دهباشی آشکارا و عامدانه در این مورد به خلاف گویی دست زد، و گفت اگردستش به کارمندان ایران انترنشنال برسد از آنها خواهد پرسید که چرا قلمها را زمین نگذاشته ودر اعتراض به قتل خاشچی استعفا نداده اند. وی البته عامدانه فراموش کرد که بیاد بیاورد، رطب خورده منع رطب کی کند. این حقیقتی است مثل روز روشن، که هر روز در ایران، مردم بی دفاع و بیگناه به هزاران طریق مورد ظلم و تعدی عوامل حکومتی قرار میگیرند؛ و وی به خوبی میداند که فقط در دو سال اخیر، انبوه بزرگی از زنان و مردان بی گناه، آماج گلوله های جنگی ماموران حکومتی واقع شده و بیرحمانه به قتل رسیده اند، حقیقتا وی با چه وجدانی، آنهم با چنین صراحتی، دم از عدم پایبندی دیگران در خارج از کشور، به اخلاق و حرفه روزنامه نگاری میزند اما خود و همکارانش حتی جرات صدور یک بیانیه اعتراضی ساده و ملایم را در تقبیح جنایات آمران و عاملان حکومتی نسبت به شهروندان بیگناه و عادی کشور خود ندارند، و در عوض از هم صنفان خود در خارج از کشور که چنین میکنند طلب کار هم میشود؟ به چنین رفتاری حقیقتا چه نامی جز شیادی میتوان گذاشت؟
۴- اغلب شرکت کنندگان، خصوصا آنهایی که بی بی سی فارسی را متهم به نقص اصول روزنامه نگاری حرفه ای به نفع دولت انگلیس میکردند، چشم خود را بر این حقیقت بسته بودند که بی بی سی فارسی بیش از هر رسانه معتبری در خارج، هنوز هم اگر نقض بیطرفی میکند اغلب به سود جمهوری اسلامی است و نه بر علیه آن. موضوع مصاحبه ایران انترنشنال با فلان رهبر اهوازی مخالفان عرب ایرانی، یک نمونه کامل از بی پایگی ادعای این برنامه اعتماد آن لاین در ترویج خشونت و ترور برعلیه جمهوری اسلامی بود، که البته یک جواب حد اقلی و نه کامل را از رمضان پور دریافت کرد. درآن ایام سفیر جمهوری اسلامی به اتقاق لا بیگرانی چند در لندن، در حال پرونده سازی برای بستن درب ایران انترنشنال و یا حد اقل تحت تاثیر قرار دادن فعالیت آن به نفع جمهوری اسلامی بود، وی گرچه موفق نشد، اما هیاهویش منجر به تغییراتی در مدیریت داخلی انترنشنال برای کاهش حساسیتهای جمهوری اسلامی شد. وقتی علیزاده میگوید باید جمهوری اسلامی بتواند نه هر چند ماه یکبار، بلکه هر هفته حد اقل ۴ بار مبتکر شکایت بر علیه رسانه های فارسی زبان مقیم لندن به اداره آف-کام ناظر بر فعالیتهای آنها باشد و مدام برای آنها پاپوش درست کند، به خوبی میداند چه میگوید. این یکی از روشهایی است که جمهوری اسلامی میتواند سانسور مورد نظر خود در گردش اطلاعات را به درجه معینی به این روزنامه ها تحمیل کند. علیزاده، تلویزیون ایران انترنشنال را متهم به ترغیب خشونت و تروریسم در ایران کرد و لی در عین حال، خود وی تاسیس پرس تی وی و العام را موفقیت بزرگ جمهوری اسلامی برعلیه غرب دانست. ما همه میدانیم، که جهات اصلی فعالیت این قبیل از رسانهای وابسته به جمهوری اسلامی ایران در خیلی از کشورها، انتشار اخبار دروع و تشویق و هدایت فعال خشونت های نظامی و تروریستی خصوصا در خاورمیانه بر علیه طرفهایی که جمهوری اسلامی آنها را دشمن خود تعریف میکند، است.
۵- منتقدین رسانه های خارجی در این برنامه، نشان دادند که دعوای آنان با صدا و سیماه نه به خاطر مغایرت ذات و اصل حکومت دینی-مسلکی با پلورالیسم و آزادی چرخش اطلاعات در جامعه، بلکه به دلیل فقدان سهمی برای خود در صدا و سیما است و دیگران مخالف استبداد دینی و ولایت فقهی در کشور، اصولا حق و حقوقی در نظر آنان ندارند.
شکی وجود ندارد، که دلیل اصلی اقبال عمومی نسبت به رسانه های فارسی زبان مستقر در خارج، فقدان آزادی انتخاب در عرصه های گوناگون فعالیت اجتماعی در کشور، از حق تعویض قدرت تا ایجاد رسانه های آزاد است و رونامه نگاران باید بی هیچ واهمه ای حق داشته باشند به تمامی سوراخ سنبه های قدرت در کشور برای پاسخگوکردن مسئولین امر نسبت به کار نامه اعمالشان سر بکشند. اما، این طلبکاران از رسانه های خارجی، هیچ یک، از حود کوچکترین شهامتی در اذعان به این حقیت نشان ندادند. حتی هنگامیکه یکی از آنان وجود رسانهای متعدد شنیداری را در افعانستان در مقایسه با ایران مثال آورد تا به انحصار صدا وسیما در دست عده ای اعتراض کند، عامدانه به روی مبارک خود نیاورد که بگوید یکی از دلایل مهم چنین پدیده ای در افغانستان، حضور همان "دژمنان" امریکایی و غربی جمهوری اسلامی در آن کشور است، که وی بی بی سی فارسی و من و تو ایران انترنشنال را وابسته به آنها میداند.
اصغر جیلو
30/07/2020
۱-این سایت قاعدتا باید وابسته به روزنامه اعتماد با مدیر مسئولی الیاس حضرتی، یا سردار حضرتی سابق باشد، که متولد سال ۱۳۴۰ هشتررود آذربایجان شرقی و ازوابستگان به طیف خط امامی های سابق واصلاح طلبان حکومتی در کشور است. وی بعد از انقلاب اسلامی از موسسین سپاه گیلان بوده ودر قلع و قمع تمام گروههای سیاسی غیرخودی به خصوص مجاهدین فعالیت موثرداشته و خدا میداند که مسئولیت رنج زندان وشکنجه و خون... چه تعدادی از آنان بر دوش وی است. وی در سوابق حود فرماندهی لشگر۱۶ قدس گیلان وشرکت در جنگ با عراق، نماینده رشت در مجلس جمهوری اسلامی از دوره سوم تا شیشم ونماینده تهران در مجلس دهم، از موسسین حزب اعتمادی ملی و چند تشکل اصلاح طلب دیگر وبالاخره قائم مقامی حزب اعتماد ملی را در سابقه خود دارد. ازطرحهای ایشان در گذشته یکی هم فعالیت برای بسیج امکانات کشوربرای مبارزه همه جانبه با نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا بود، که برای آزاد کردن کویت از دست رژیم صدام حسین وارد جنگ با ارتش صدام شدند.
وبالاخره اینکه ایشان نیز جز کسانی بودند که در سال ۱۳۸۱ شهرام جزایری مدعی پرداخت یک رشوه ۱۷۰ میلیون تومانی به ایشان شدند.
همچنین ایشان بر عکس ادعاهایی که امروز ممکن است بکنند خود مخالفت با حضور افرا د غیر از خودیهای جمهوری اسلامی برای حضور در صدا وسیما را درپرونده خود داراست " راجع به بزرگداشت حافظ که متأسفانه بعضیها این افکار فراماسونری را از طریق تلویزیون با فکل و کراوات زدن [!] آمدهاند در پوشش طرح مسائل حافظ مطرح کردهاند که ما به مدیریت صدا و سیما تذکر میدهیم همت کند عوض اینکه همت خودش را برای اخراج نیروهای حزباللهی و خانواده شهدا بگذارد توجه به این مسائل اساسی داشته باشد که افکار و مسائل فراماسونری را آن فرد شناخته شده میآید در پوشش طرح مسائل حافظ مطرح میکند"(مشروح مذاکرات مجلس، ۱/۹/۱۳۶۷).
"امروز هیچ کشور و هیچکسی در دنیا توانایی مهار عربده کشی آمریکا را در منطقه ندارد. تنها انقلاب اسلامی است که هم مسئولیت این کار بر دوشش است و هم توانایی این کار را دارد و ملتهای اسلامی هم به انتظار انقلاب اسلامی نشستهاند…اگر تا دیروز وظیفه اصلی بیطرف ماندن در جنگ و همدردی و پشتیبانی از ملت عراق بود… قطعاً امروز تمام توان و برنامه ما باید در جهت بیرون کردن و بیرون انداختن نیروهای لجن [!] آمریکایی از منطقه باید متمرکز شود"(مشروح مذاکرات مجلس در دوره سوم ۶/۹/۱۳۷۰).
۲-مجید تفرشی پژوهشگر تاریخ، از میهمانان قبلا مکرر در صدا و سیمای جمهوری اسلامی و... و گاهادر برنامه های بی بی سی فارسی و تلویزیون فارسی آمریکا است. وی چندین دهه است که در خاک "دژمن"، در حال اثباث "ذات خبیث" دولتهای بریتانیا نسبت به ایران قبل و بعد از جمهوری اسلامی و ...است. وی بطور مرتب به ایران رفت و آمد دارد؛ و از اعضای هیئت مدیره ایرانیان اغلب مدافع جمهوری اسلامی درلندن، در جمعیتی به نام "انجمن سخن" است، که توسط فرخ نگهدار در سال ۱۳۷۸ در لندن تحت پوشش فعالیتهای فرهنگی و ادبی تاسیس شد. این انجمن در تحت همین پوشش، اغلب کسانی را که هنر وادب و سخنشان در نفی ضرورت و موجودیت جمهوری اسلامی نباشد، گویا برای بهیود رابطه " حکومت ایران با روشنفکران" و شاید هم "ارشاد" ایرانیان غیر مومن و خوش پوش و مدرن مقیم لندن که موضعی حامیانه و یا خنثی نسبت به جمهوری اسلامی دارند، دعوت میکند.
۳-علی علیزاده، از مهاجران بعد از جنبش سبز به بریتانیا و ظاهرا دانشجوی رشته فلسفه در یکی از دانشگاههای انگلیس بود، که با حمایت فرخ نگهدار پایش به محافل "سکولار" مشارکت کننده در لندن در انتخابات ریاست جمهوری نظام ولایت در کشور باز گردید، و به تدریج به یکی از چهره های ثابت برنامه های بی بی سی فارسی تحت عنوان" فعال سیاسی"، "کارشناس" و "مدرس فلسفه" و... تبدیل شد. علیزاده که در ابتدا خود را از همراهان و فعالین جنبش سبز جا میزد، به تدریج افکار واقعی خود را آشکار ساخت و به یکی از طرفداران آتشین جمهوری اسلامی، خصوصا مخلص و جان نثار "رهبر نظام" و نیز حزب الالله لبنان تبدیل شد و حضوری هر چه پر رنگ تر در بی بی سی فارسی یافت و اجازه پیدا کرد تا آنجا که مقدور بود به کمک مجریان برنامه، منتقدین میهمان سیاستهای جمهوری اسلامی را در برنامه خفه کند. اگر فعالیت حزب الله لبنان در بریتانیا در اوایل سال ۲۰۱۹، غیر قانونی اعلام نمیشد، وی تاکنون بی بی سی فارسی را با همدستی و همکاری کارمندان زن و مرد مدافع قاسم سلیمانی در ان موسسه، به تسخیر مدافعان حرم در آورده و آن را به زینبیه تبدیل کرده بود.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد