logo





سایه استالین

پنجشنبه ۱۲ تير ۱۳۹۹ - ۰۲ ژوييه ۲۰۲۰

مجید صدقی

majid-sedghi.jpg
majidsedghi@yahoo.com

برای گرت جونز , روزنامه نگار جوان بریتانیایی که به تازگی وارد این حرفه شده گفتگو با شخصیت های خبرساز سیاسی جهان بسیار مهم است . او پس از گفتگو با آدولف هیتلر که تازه به قدرت رسیده , در سال ۱۹۳۳ به مسکو می رود تا با استالین درباره ( معجزه معروف شوروی ) گفتگو کند ولی در بدو ورود به مسکو حیران و سرخورده می شود . همه جا ماموران اطلاعاتی اورا زیرنظردارند و با بیگانگانی که به کشورشان می آیند با شک و سوء ظن نگاه می کنند . در حالی که جونز برای گفتگو با استالین تلاش بسیار می کند مردی او را متقاعد میکند که بهتر است نخست به اوکراین برود. او در قطاری که به اوکراین می رود به یک حقیقت غیر قابل تصور دست می یابد و ...

فیلم ( آقای جونز ) که در فرانسه با نام ( سایه استالین ) به نمایش درآمده ساخته آنیشکا هولاند کارگردان ۷۱ ساله لهستانی است که هیجدهمین فیلم بلند او محسوب می شود.او که کار در سینما را با دستیاری آندری وایدا کارگردان سرشناس لهستانی آغاز کرده بود , پیش از این چند فیلم درباره فصل های تاریک تاریخ معاصر اروپا ساخته بود، از جمله فیلم ( درتاریکی ) درباره رویدادهای واقعی در لهستان زمانی که در اشغال آلمان بود .فیلم یاد شده در سال ۲۰۱۱ نامزد بهترین فیلم خارجی در هشتاد و چهارمین دوره مراسم اسکار شد . وی همچنین قسمت هایی از چند مجموعه تلویزیونی در آمریکا را کارگردانی کرد که معروف ترین آنها ( خانه کارت ها ) است . می گوید :



هرگز از من خواسته نشده بود که فیلمی در مورد هولودومور (Holodomor) بسازم .این عنوان اصطلاح جدیدی است در اوکراین برای تعریف مرگ براثرقحطی و ماهیت عمدی بودن آن . در فاصله تابستان ۱۹۳۱ تا تابستان ۱۹۳۳ تقریبا هفت میلیون شهروند شوروی که اکثر آنان دهقان بودند در آخرین قحطی بزرگ اروپا که در زمان صلح رخ داد از گرسنگی درگذشتند : چهار میلیون در اوکراین , پانزده میلیون در قزاقستان و تعداد زیادی در روسیه . برخلاف قحطی های دیگری که پیش ازاین در کشورهای دیگر رخ داده بود این قحطی وحشتناک نتیجه مستقیم سیاست خشونت شدید رژیم کمونیستی بود با هدف کنارگذاشتن دهقان ها به عنوان یک قبیله بزرگ که مانعی برای صنعتی شدن رژیم بودند . مدتی به این موضوع فکر کردم و متوجه شدم که جنایت های بسیاری از سوی رژیم کمونیستی دراتحاد جماهیر شوروی صورت گرفته که ما درباره آن حرف چندانی نزدیم. و این درحالیست که اکثر جهانیان هولوکاست را می شناسند ولی روس ها و مردم جمهوری شوروی سابق درباره جنایت هایی که بنام کمونیسم انجام شد حرفی نمی زنند و نمی دانند که استالین در مجموع بیش از بیست میلیون شهروند خود را کشت . جالب است بدانید در یک همه پرسی که سال پیش در روسیه انجام شد مردم , استالین را به عنوان بزرگترین رهبر تاریخ روسیه انتخاب کردند . چقدر جالبه و چه تاثیری میتواند بر سیاست روسیه داشته باشد . حال تصور کنید اگر آلمانی ها امروز هیتلر را انتخاب می کردند چه می شد !!

خبرنگارقهرمان

جونز ( با نقش آفرینی جیمز نورتون , بازیگر ۳۴ ساله بریتانیایی ) در مسکو درمی یابد که دولت خود مسبب قحطی در اوکراین است و شوروی ها اطلاعاتی دارند که سعی در مخفی شدن آن دارند .او تصمیم میگیرد به اوکراین رود تا از نزدیک شاهد سیاست وحشتناک دولت شود و در ضمن از دیده ها وشنیده های خود یادداشت بردارد . او دراین مدت همچنین با ترس و ریاکاری نه تنها شهروندان شوروی بلکه خبرنگاران و سیاستمداران غربی روبرو می شود . جونز در رفتارخود صادق , نجیب و درضمن بدون واهمه است . او نوعی قهرمان است که به ندرت در فیلم ها دیده شده است . روزنامه نگار جوانی که می تواند الگویی برای دیگر روزنامه نگاران باشد ( به دلیل شجاعت و متعهد بودن به حرفه روزنامه نگاری ). جونز با کشف قتل عام دهقانان اوکراینی به نوعی الهام بخش داستان معروف جورج اورول نویسنده منتقد ادبی و شاعرانگلیسی به نام ( مزرعه حیوانات ) می شود و در کتاب جورج اورول , جونز در واقع همان کشاورز داستان مزرعه حیوانات است .

فیلم هرچند موضوعی هیجان انگیز دارد ولی از صحنه های به اصطلاح اکشن دور است و خیلی ساده و روان به پیش می رود زیرا که در این میان تنها درام واقعی دردل داستان نهفته است : ما در اوایل دهه ۱۹۳۰ در اوکراین هستیم , یک سرزمین غنی و حاصلخیز که اکنون به دشتی انباشته از اجساد مردگانی بر روی زمین افتاده تبدیل شده است . جسدها توسط آنها که زنده هستند بر روی چرخ دستی ها پرتاب می شوند و زمانی که یک زن مرده بر روی یک چرخ دستی پرتاب می شود گریه و زاری کودکی که مادرش را ازدست داده باعث می شود او را نیزکه هنوز جان دارد در کنار مادرش پرتاب کنند . اوکراین با برفی سنگین روبروست آنچنان سنگین که برخی اجساد در میان انبوهی از برف سپید گم میشوند . درختان سیاه و یک آسمان خاکستری همه آن چیزی است که امروز اوکراین را به سرزمینی غمبار تبدیل کرده و یک سایه شیطانی که بر آن تسلط دارد . جونز در پرسه هایش در اوکراین به گروهی از کودکان برمی خورد که شعری را میخواند در وصف گرسنگی و در جای دیگر جونز سخاوتمندانه تکه نانی را که در توبره خود دارد به گرسنگانی که ازاوانتظاریاری دارند می دهد .

آنیشکا معتقد است که سینما می تواند نقش اساسی در ترسیم رویدادهای تلخ تاریخی داشته باشد که در این مورد بگمان من نقش سینمای آمریکا این نقش پررنگ تراز دیگران بوده است . و اضافه می کند : با این حال پس از جنگ دوم جهانی تقریبا هیچ کس در مورد هولوکاست صحبتی نکرد فقط چند داستان درباره یهودیان بطور پنهانی نوشته شد . چند دهه طول کشید تا مردم درباره آن صحبت کنند . نخستین فیلم مربوط به یک مجموعه تلویزیونی در سال ۱۹۷۸ به نام ( هولوکاست ) بود که درسال ۱۹۷۸ از تلویزیون CBSپخش شد.

آنیشکا که نخستین فیلمش ( بازیگران استانی ) در سال ۱۹۸۰ در جشنواره فیلم کن جایزه منتقدان را دریافت کرد و در سال ۱۹۸۵ فیلم بعدی اش Bitter Ernteرا در آلمان ساخت که نامزد بهترین فیلم خارجی در مراسم اسکار بود . فیلمی که بزرگترین موفقیت در سینما برای آنیشکا بشمارمیرود فیلم ( اروپا , اروپا ) است که در سال ۱۹۹۲ ساخته شد . فیلم مزبور که محصول مشترک آلمان , فرانسه و لهستان بود درباره سلیمان پرل یک جوان آلمانی یهودی است که از هولوکاست می گریزد. این فیلم در مراسم سینمایی گلدن گلوب جایزه بهترین فیلم خارجی را دریافت کرد و نیز نامزد اسکار برای بهترین فیلم خارجی بود .لارس فن تریه نیز در سال ۱۹۹۱ به نام اروپا ساخت که البته ربطی به موضوع هولوکاست نداشت .



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد