logo





ریچاردبراتیگان

مسائل پیچیده بانکی

ترجمه علی اصغرراشدان

يکشنبه ۲۵ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۴ ژوين ۲۰۲۰


Richard Brautigan
Complicated Banking Problems

( «پول مال مردم است، نه بانک. »
یکی ازدیوارنوشته های تظاهرات همین روزهای آمریکا. )

من یک حساب بانکی دارم، واسه این که ازدفن کردن پولهام توحیاط پشتی واتفاقهای دیگری که ممکن است پیش بیاید، خسته شده م. چندسال پیش ازکناراسکلت یک آدم که گذشتم، مقداری پول زیرخاک کردم.
اسکلت باقیمانده، یک بیل تویک دستش ویک قوطی قهوه نیمه محلول تودست دیگرش داشت. قوطی قهوه پربودازیک جورموادزنگ زده که فکرکنم زمانی پول بوده بود، رواین اصل، الان یک حساب بانکی دارم.
این حساب بانکیم بیشتروقتهاخیلی خوب کارنمی کند. وقتی توصف منتظرم، آدمهای دیگری جلوم هستندکه همیشه مسائل پیچیده بانکی دارند. مجبورم وایستم وکارتنهای اقتصادی مصلوب شده ی آمریکاراتحمل کنم. قضیه گاهی وقتهااینجوری پیش میرود: سه نفرجلوم هستند. من یک چک مختصردارم که میخواهم نقدش کنم. کاربانکیم فقط یک دقیقه وقت میبرد. چکم راهم
تو دستم دارم. چکم دروجه حامل هم هست. آدمی که الان منتظراست ، یک زن پنجاساله ست. گرچه روز گرمیست، زن یک کت بلندسیاه پوشیده. انگارتوکت خیلی راحت است، بوی عجیبی ازش به بینیم میخورد. حول حوش چندلحظه درباره ش فکرمی کنم وتشخیص میدهم که اولین علامت مسئله ی پیچیده بانکیست. توچینهای کتش راوارسی میکندوسایه ی یک یخچال پرازشیرترش وهویجهای یک سال مانده رابیرون می کشد. خانم میخواهدسایه راتوحساب پس اندازش بگذارد. فرمش راهم پروتکمیل کرده.
بالاوسقف بانک رانگاه کردم ، وانموکردم نمازخانه ی سیستین است. پیرزن قبل ازبیرون برده شدن، جنب وجوش کاملی میکند، خون زیادی روکف بانک ریخته، پیرزن گوش یکی ازنگهبانهاراگازگرفته. حدس میزنم دل وجراتش راتحسین می کنید.
چک تودست من ده دلاراست. دونفربعدی توصف، درواقع یک نفرند. یک جفت سیامی دوقلویند ، هرکدامشان دفترچه بانکی خودش رادارد. یکی ازآنها82دلارتوحساب پس اندازش میگذاردوآن یکی دیگر حساب پس اندازش رامی بندد. تحویلدار3574دلاربراش میشمرد، مردپولهاراورمیدارد وتوجیب شلوارش میگذارد.
تمام این کارهاوقت میگیرد. دوباره سقف بانک رانگاه میکنم، دیگرنمیتوانم وانمودکنم که نمازخانه سیستین است. چک تودستم جوری عرق کرده که انگارتوسال 1929نوشته شده. آخرین نفربین من وتحویلدارکاملاناشناس به نظرمیرسد. آنقدرناشناس است که به سختی آنجاست. چکهای 237دلاری راروپیشخوان میگذاردومیخواهدتوحسابش بخواباند. چکهاجمعا489000دلارند. 611چک دیگرهم داردکه میخواهدبه حساب پس اندازه ش واریزکند. جمع آنها1754961دلاراست . چکهاش عینهویک توفان برف پیروز، روپیشخوان راکاملاپوشانده. خانم تحویلدارانگاریک دونده فاصله طولانیست، شروع میکندبه انجام دادن کارهای بانکی صاحب چکها، تواین فاصله، من منتظرمی ایستم وفکرمی کنم اسکلت حیاط پشتی، سرآخرتصمیم درستی گرفته...




نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد