logo





جشنواره کن و دلتنگی ها

جمعه ۲۳ خرداد ۱۳۹۹ - ۱۲ ژوين ۲۰۲۰

مجید صدقی

majid-sedghi.jpg
majidsedghi@yahoo.com

درحالی که صنایع مختلف فیلمسازی اروپایی درطول دهه ها به مرز فروپاشی رسیده درفرانسه هنوز صنعت سینما محکم ایستاده و دهها فیلم درسال در ژانرهای گوناگون ساخته میشود.دردنیای سینما چیزی وجود ندارد که بتواند با شکوه خیره کننده جشنواره کن رقابت کند هرچند گاهی فیلمهای نه چندان خوب به اعتبار جشنواره لطمه وارد می سازد ولی به رغم همه این کاستی ها کمترجشنواره سینمایی در جهان می توان یافت که به پای کن برسد , جایی که ستاره ها و کارگردانان و نیز خبرنگاران و منتقدان نشریات سینمایی و غیره همه ساله درماه مه برای شرکت درجشنواره به کن می آیند .درمدت یک هفته ونیم کن با نمایش فیلمهای سینمایی موجب شهرت جهانی چهره هایی گمنام درسینما میشود . ولی امسال به دلیل همه گیرشدن ویوس کرونا هیچیک از این اتفاق ها درکن رخ نداد و برای سینما گران و نیزدوستداران سینما تنها به یادآوردن خاطراتشان ازین جشنواره باقی ماند . امسال فرش قرمز در زیرپای سینماگران نبود ولی کن همیشه کن خواهد ماند حتی بدون فرش قرمز. اخیرا تیری فرمو و پی یرلسکو مدیرو رییس جشنواره دریک نشست مطبوعاتی با ذکراین نکته که برای هفتادوسومین سال برگزاری کن درمجموع 2067 فیلم سینمایی ومستند به دفترجشنواره فرستاده شد یادآورشد که ازین میان بیش از 50 فیلم دربخش مسابقه انتخاب شدند که پس از بازگشایی سالنهای سینما این فیلمها تا زمستان 2021 به نمایش درخواهد آمد .



سایت اینترنتی The New York Times وابسته به نشریه ای به همین نام که جزو نشریات معتبرآمریکا بشمارمیرود چندی پیش به همین مناست با 22 سینماگرمعروف دنیا که پیش از این به کن آمده بودند درمورد خاطراتشان ازجشنواره گفگو کرد که دراینجا برای پرهیز از بدرازا کشیدن مطلب تنها به خاطرات 4 سینماگراکتفا شده که بویژه برای دوستداران سینماا خالی از لطف نیست .

الخاندرو گونزالس ایناریتو :

فکرمیکنم برای هرفیلمسازی ورود به این جشنواره افسانه ای یک رویاست . نخستین بار درسال 2000 با فیلمAmoros perres به کن رفتم . این اولین باری بود که دریک جشنواره فیلم شرکت میکردم . بودجه ما ( من ,همسرم و برخی از بازیگران فیلم ) بسیارناچیز بود بطوریکه دریک شهرنزدیک کن ( 25 دقیقه با کن فاصله داشت ) دراتاق های هتلی که بسیار ارزان تراز کن بود سکونت کردیم . یک روز پیش از ساعت هفت بعد از ظهربرای شرکت دریک Photo call ( فراخوان عکاسی ) دعوت شدیم . من یک کاپشن پوشیده بودم ولی احساس کردم عرق از همه جای بدنم جاریست. درچنین موقعیتی نورفلاشها ی مدام عکاس ها آزارم می داد بااین همه تمام مدت جلوی دوربین عکاس ها لبخند زدم واین تنها کاری بود که می توانستم درآن موقعیت بحرانی انجام دهم !!

محمد رسول اف :

من یک روز پیش از نمایش فیلمم ( دستنوشته ها نمی سوزند ) درکنارسواجل کن قدم میزدم که متوجه شدم کسی مرا صدا میزند , سرم را برگرداندم مردی را دیدم که پیش از این او را ندیده بودم وسپس فهمیدم کاوه فرنام تهیه کننده است . وی روز بعد درجین نمایش فیلمم درسالن سینما کن درجمع تماشاگرن بود . زمانی که فیلم به پایان رسید نزد من آمده و من را درآغوش گرفت واز من خواست که برای فیلم آینده ام اورا با خبرکنم . دوسال بعد وقتی میخواستم فیلم ( لرد ) را بسازم با او تماس گرفتم و فیلم به مرحله تولید رسید . از آنروز به بعد من و کاوه مانند دو دوست نزدیک بودیم . درسال 2017 فیلم لرد در جشنوره کن جایزه گرفت و به علاوه در هفتادمین جشنوواره فیلم برلین نیز جایزه خرس طلایی را – البته به طورمشترک با فیلم دیگری- را دریافت کرد . درواقع موفقیت این فیلم نتیجه آشنایی تصادفی من با کاوه درکن بود .

آلیس روچرواچر :

جشنواره کن برای من با خاطره ای از کارلوترماتی , بازیگرفیلمم ( شگفتی ها ) که درسال 2014 درکن به نمایش درآمد همراه است . خانه ما و کارلو درتپه های مجاورهم بود .کارلو راننده کامیون بود و یکروز با پدرم بگومگوی سختی کرد به نحوی که فریاد آنها درجنگل طنین انداز می شد!! کارلو دشمن بزرگ پدرم بود و بنابراین من هیچگاه با او جرف نمی زدم بعدها هنگامی که درجستجوی بازیگری برای فیلم شگفتی ها بودم کارلو نزد من آمد نمی دانستم چه کنم زیرا اورا به عنوان یک دشمن خانوادگی می شناختیم ولی به راستی یک بازیگرخوب بود . زمانی که فیلم برای شرکت درجشنواره انتخاب شد نمی توانستم کارلو را همراه خود به کن نیاورم واز طرفی میخواستم خانواده ام هم درکن باشند .به یاد دارم وقتی همراه بازیگران برروی فرش قرمز راه میرفتیم بسیارعصبی بودم ولی وقتی به سالن نمایش فیلم رسیدم با ناباوری مشاهده کردم کارلو و پدرم که درسالن حضورداشت وقتی چشمشان به یکدیگرافتاد همدیگر را درآغوش گرفتند وهردو گریستند . آنها بعدها بهترین دوستان یکدیگربودند. به گمان من این کن بود که زندگی ما را تغییرداد .

ژیا ژانگ که :

درسال 2013 که به کن رفته بودم یکروز که دعوت نهار جشنواره را دریافت کرده بودم نمی دانستم با مشگل انگلیسی حرف زدنم چه کنم ولی به هرحال رفتم .دربدو ورود , تیری فرمو, آنگ لی و مردی را نشسته درصندلی چرخداردیدم . لی با اشاره به مردی که درصندلی چرخدارنشسته بود به من گفت آقای برتولوچی میخواهد با شما جرف بزند .با صدای بلند گفتم شوخی میکنید, این همان Old B است. البته این به معنای بی احترامی نیست . برتولوچی درسال 1997 برای ساخت فیلم ( آخرین امپراتور) به چین آمده بود و کارگردانان چینی ازاو به عنوان Old B که درچین به معنای ( یکی ازماست ) می باشد یاد می کردند . برتولوچی بامهربانی دستم را گرفت وبزبان انگلیسی شروع به صحبت کرد که البته آنگ لی هم برایم ترجمه می کرد . برتولوچی درمیان صحبت هایش حرفی زد که برای من بسیارخوش آیند بود . او گفت من دوست دارم فیلم ( بدون استفاده ) شما را به بینم این تنها فیلمی است که من دربین آثارشما موفق به دین آن نشده ام . برتولوچی مرامبهوت کرد من مورد توجه او قرارگرفته بودم که برای من بسیاربا ارزش بود .
درسال 2008 درجلسه مطبوعاتی برای فیلم( 24 شهر) به نزد عباس کیارستمی رفتم و او به گرمی آغوشش ا برای من گشود . ما حرف چندانی نداشتیم واو باعجله از کنارم رفت ولی گرمای آغوش او همچنان درمن ماند .خاطره دیگر مربوط به سال 2015 است که برای فیلم ( کوهستان ممکن است حکت کند ) در Photo call جشنواره حضورداشتیم که ناگهان آندری وایدا دست من وهمسرم را گرفت که بسیارغیرمنتظره بود .بعدها که عکسهای آنروز را دیدم دریکی ازاین عکسها انیس واردا را دیدم که با چشمانش به ما خیره شده بود مانند یک مادربزرگ سرشار از محبت . برتولوچی , کیارستی و انیس واردا متاسفانه همگی درگذشتند اما آنها درطول فعالیتشان هنرفیلمسازی خود را به نسل جوان واگذارکردند که این به ما قدرت زنده ماندن و ساخت فیلم ها را می دهد .

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد