logo





مهران صولتی

شیخ فضل الله نوری در سبزوار!

يکشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۹۹ - ۳۱ مه ۲۰۲۰

تاریخ ایران مدرن کمتر چهره ای از روحانیت را به خود دیده که به اندازه شیخ فضل الله نوری توانسته باشد منویات خود را شفاف و با صراحت بیان کند. به طور مثال در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان آمده است که شیخ با خطاب قرار دادن ناظم الاسلام کرمانی درباره مدارس جدید می گوید: " ناظم الاسلام، تو را به حقیقت اسلام قسم می دهم آیا این مدارس جدیده خلاف شرع نیست...؟ و آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست...؟ آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک عقاید شاگردان را سخیف و ضعیف نمی کند؟" این اظهارات همچنین مقارن است با فتوای شیخ درباره حرمت تحصیل زنان در مدارس جدیده!

روحانیت در تاریخ ایران از دو ویژگی اتکای به قدرت و سیاست زدگی برخوردار بوده اند. اولی به این معناست که کوشیده اند در رابطه ای عمودی با سایر مردم نیات و خواست های خود را عملی سازند، به ویژه زمانی که تحولات زمانه را با برداشت یگانه خود از شرع مخالف می دیده اند، و دوم اینکه با تقلیل عرصه های اقتصادی و فرهنگی به حوزه سیاست، نوعی توطئه اندیشی دشمنان اسلام را در قفای تحولات اجتماعی رصد می کرده اند. در دوران پس از انقلاب اما روحانیت از فرصت حکمرانی هم برخوردار شده است.

روشن است که پیوند با قدرت الزامات خاص خود را دارد. قدرت در شکل پیشامدرن آن بیش از همه با وجوه سلبی سروکار دارد. تحمیل می کند، محدود می سازد، حصر می کند و در فقدان هیچ گونه خلاقیتی، مقاومت می آفریند. اما میشل فوکو از قدرت دیگری در دوران مدرن سخن می گوید که بیش از همه واجد ویژگی های ایجابی است. می آفریند، همسان می کند، شرایط را پیش بینی پذیر می سازد و چنان آرام در مویرگ های جامعه جریان می یابد که کشف آن نیازمند تلاشی وافر است. این همان قدرتی است که به باور فوکو لیبرالیسم در غرب بر آن مبتنی شده است. نصیب ما در این میانه اما همان قدرت پیشامدرن و ناکارآمد نوع اول بوده است.

حالا شورای فرهنگ عمومی سبزوار مصوب کرده است که در اماکن عمومی تابلوی ممنوعیت دوچرخه سواری زنان نصب شود و یکی از روحانیون مسئول در تریبونی رسمی این اقدام را در راستای اجرای احکام اسلامی قلمداد کرده است. اقدامی که یادآور دعوت به ایجاد محدودیت و ممانعت در زمانه شیخ فضل الله نوری است. فقدان حافظه تاریخی در میان حاکمان امروز درد بزرگ زمانه ماست. واقعیت این است که نه مخالفت های شیخ با مظاهر تجدد توانست دوران مشروطه را به عقب برگرداند و نه قتل او توسط مشروطه خواهان توانست از بازتولید افکار او در سال های بعد جلوگیری کند.

اگر تاریخ ایران می توانست شاهد گفت و گو های سازنده ای میان روحانیان و روشنفکران به عنوان نمایندگان سنت و تجدد باشد شاید می توانستیم با پرهیز از توقف در ایستگاه های حاشیه ای، مسیر توسعه یافتگی را با سرعت پیموده و از اتلاف سرمایه های مادی و معنوی خود اجتناب نماییم، اما دریغ که پرداختن به حاشیه ها ما را همچنان به تماشاگرانی برای دیدن پیشرفت های ممالک دیگر تبدیل کرده است. سهم صاحبان قدرت در این ناکامی ملی اما بسیار افزون تر است.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد