ایرانیان

پنج هزار سال جنگ و کینه و خودرایی
از پیشینان نکرد بر من آزاده سیمایی

بر آن شدم که نزنم قدم در ره ایرانیان
مگر می شد تمشک باشد و من انتخاب جدایی ؟

ایرانیان عزم جنگ ندارند دنبال بزمند(1)
با چه میتوان هل داد اینان را در ره روشنایی!؟

خانه به خانه بنگری او بالا تر از توست
به پول و قیافه اند که می اندیشند تو گدا نا آشنایی

ایران کشور ضعیفان است و کشور درد
ببین از کجا می آید نان گرم همچون تمنایی

جدا از جهان دست یاری ندادیم ما
ماندیم در شب و گفتیم از ماست بی خطایی

آذری و عرب و بلوچ و دیگر یاران
افتاده در دام دشمن تا نباشد توانایی

اگر همه دست بر دست هم می انداختیم
ایران پر از پروانه بود و مردمش چه شیدایی!!

وقتیکه ماه به جلوی خانه ات رسید شگفتا !
نگفتی من عاشق تو ام و در زمان بیاید رایی

اکنون که ماه می گرید وعشق در قلب تو نیست
ایران خالی شده است از عشق و ایرانیان نه صفایی

پر شده است سینه از غم وطن فروشان
چون بالا میروی هر کس سری دارد به سودایی

آنقدر تخاصم می شود در گیتی که ایران گم
عزم فریاد کنید تا بشود مردم ایران بر نوایی

چه نشسته ای ؟ پروانه ها را می کشند بر گل
قتل گل در دستور کار است تا نماند بقایی .
______________________

1 = در یکی از برنامه های انترنت شنیده ام .


2016 12 14
شهاب طاهرزاده