logo





محسن حکیمی خواهان ِ یک نظام ِ الهی است!

شنبه ۶ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۲۵ آپريل ۲۰۲۰

خدامراد فولادی

محسن ِ حکیمی خواهان ِ برقراری ِ یک نظام ِ مافوق ِ طبیعی ( الهی) در جهان است. باور نمی کنید؟ مقاله ی او با عنوان ِ « کرونا متحد ِ ناهوشمند و خطرناک ِ طبقه ی کارگر» را بخوانید. تفکر ِ ایده آلیستی- متافیزیکی ِ او را من پیش تر در مقاله ی « محسن حکیمی رو در روی مارکسیسم و فلسفه ی ماتریالیستی» که نقدی بر مقاله ی « انگلس و تبدیل ِ کمونیسم به مارکسیسم » اوست به نقد کشیده و با نمونه آوری از همان مقاله استدلال نمودم که ضدییت اش با جهان نگری و جهان شناسی ِ علمی/ عقلانی ِ ماتریالیسم ِ دیالکتیک- که او سابقه ی طولانی در ضدییت با آن دارد- نتیجه ی ناگزیرش اعتقاد به خلق الساعه و پیدایش ِ جهان از هیچ است که مفهوم ِ مستتر در آن وجود ِ دست ِ پنهان ِ خدا در آفرینش ِ جهان و به حرکت درآوردن و قانونمند نمودن ِ آن است. چه او به عنوان ِ انکار کننده ی ازلییت و ابدییت ِ ماده ی درحرکت قبول کند، چه بنابر مصلحت ِ فردی و موقعییت ِ اجتماعی/ حرفه ای اش حاشا نموده و « تقیه» کند.

انکار ِ ماتریالیسم ِ دیالکتیک به مثابه ِ تنها توضیح دهنده ی علمی عقلانی ِ جهان ِ واقعن و حقیقتن موجود ِ خود تنظیم گر و خودگردان، و آن را اختراع ِ انگلس یا در واقع توطئه ی انگلس علیه مارکس و نظرات ِ او قلمداد کردن- درمقاله ی یاد شده- به چه معناست جز آنکه اولن جهان بر خلاف ِ نظر ِ انگلس در آنتی دورینگ و دیالکتیک ِ طبیعت، خلق الساعه و آفریده ی یک نیروی ماورا و مافوق ِ مادی است که همان خدا باشد، و ثانیین وقتی مارکس را باورمند به جهان بینی و جهان شناسی ِ« خود ساخته»ی انگلس نداند، یعنی مارکس هم مانند ِ او خداباور و معتقد به خلق الساعه است؟ در آن مقاله حکیمی تا توانسته از خود ایده و نظر ساخته و به مارکس نسبت داده که من در نقد ِ یاد شده ام به تفصیل این نسبت های دروغ رابا نقل قول از مارکس نشان داده و خلاف شان را ثابت کرده ام.

با چنین پیش زمینه ی فکری- اعتقادی است که باید مقاله ی « کرونا متحد ِ ناهوشمند و خطرناک ِ طبقه ی کارگر» را خواند و از آن نتیجه گیری ِ عقلانی نمود.

حکیمی خود را کمونیست و مدافع ِ طبقه ی کارگر می داند. «کمونیست» ی که نه به جهان بینی و جهان شناسی ِ دیالکتیکی ماتریالیستی اعتقاد دارد، و نه از این رو به تکامل در جامعه ی انسانی که محصول و برآمده از تکامل ِ طبیعت است، و درنتیجه ادعای اش در دفاع از طبقه ی کارگرنیز به دلیل ِ بی اعتقادی اش به تکامل ِ اجتماعی فاقد ِاعتبار ِ علمی- تاریخی است، که در ماتریالیسم ِ تاریخی ِ مارکس- انگلس تبیین ِ تئوریک یافته است. به علاوه، آیا اهانت و تهمتی بدتر از این به طبقه ی کارگر هست که ویروس ِ انسان کش و به گفته ی او ناهوشمند و خطرناک برای بشرییت ِ کرونا را متحد و همدست ِ این طبقه قلمداد نماید؟ آیا طبقه ی کارگر مثل ِ کرونا چشم بسته و ناآگاهانه عمل می کند و هرکسی را به صرف ِ انسان بودن به کام ِ مرگ می فرستد؟ آیا طبقه ی کارگر انسان ستیز است یا طبقه ای تاریخی که تنها وظیفه ی تاریخی اش الغای مالکییت ِ خصوصی بر ابزار ِ تولید و اجتماعی کردن ِ آن و هموارنمودن ِ مسیر ِ تکامل ِ اجتماعی برای گذار به دوران ِ کمونیسم، جناب ِ « کمونیست»؟ اگر طبقه ی کارگر بخواهد به شیوه ی کرونا یا با همدستی ِ کرونا انسان کشی کند که دیگر نه انسانی بر روی زمین باقی خواهد ماندو نه ابزار تولیدی که میان ِ انسانیت ِ بی طبقه به طور ِ مشترک مورد ِ استفاده قرار گیرد و همه گان بدون ِ تبعیض و دشمنی ِ طبقاتی از مزایا ی اش بهره مند شوند. حکیمی در سرتا سر ِ مقاله اش حتا یک اشاره به استبداد ِ حاکم بر ایران نکرده و با کلی گویی و فرافکنی سعی کرده رژیم ِ استبدای را رژیمی نرمال و همتراز کشورهای پیشرفته نشان دهد، حتا با نقل قول ِ دروغ از« مردم ِ ایران »،آنجا که می نویسد:« مردم ِ ایران بی ارزش بودن جان ِ خود درمقابل ِ ارزشمند بودن ِ نظام ِ سرمایه داری و ناتوانی ِ آشکار ِ این نظام در مقابله با کرونا را این گونه در فضای مجازی فریاد زدند: این چه نظام ِانسان کشی است که تا دلت بخواهدموشک دارد اما برای حفاظت ازجان ِ انسان ها در مقابل ِ کروناندارد ». آیا واقعن « مردم ِ ایران» اند که در این شرایط علیه سرمایه داری فریاد زده اند، یا تحلیلگران و مفسران و منتقدان ِ داخلی ِ رژیم ِ حاکم اند که با آگاهی از عواقب ِ کار شانِ دل به دریا می زنند و از طرف ِ ایرانیان ِ ضد ِاستبداد و خواهان ِ دموکراسی و آزادی های سیاسی، به عملکردهای ضد ِ انسانی و ضد ِ ایرانی ِ رژیم اعتراض می کنند، جناب ِ حکیمی؟ در ایران چه کسانی گفته ومی گویند این چه نظام ِ انسان کشی است که تا دل ات بخواهد موشک دارد و موشک پرتاب می کند و موشک بذل و بخشش می کند اما پول ندارد حقوق ِ ماه ها به تاخیر افتاده ی کارگران را- که جنابعالی ادعا می کنی مدافع شان هستی- پرداخت نماید؟ و آیا این خلافگویی های شما به طرفداری از رژیم ِ حاکم نیست ؟. حکیمی، آگاهانه و عمدن سوراخ ِ دعا را گم می کند تا آنچه منتقدان ِ داخلی به نمایندگی از سوی اکثرییت ِ این جامعه چه پیش از کرونا و چه در شرایط ِ خاص ِ این روزها نوشته و یا بر زبان آورده اند به نفع ِ مخاطب ِ اعتراض ها لاپوشانی نماید و وارونه جلوه دهد. مگر این « مردم» همان کسانی نیستند که در تمام اعتراضات شان فریاد برآورده اند: دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست. بی آنکه چشم ِ یاری از آمریکا یا هر قدرت برونمرزی ِ دیگر داشته باشند؟ آقای محسن حکیمی؟

حکیمی درست به شیوه ی صدا و سیمای رژیم ناتوانی دولت های اروپایی و آمریکا را عمده می کند تا ناتوانی ِ رژیم در تامین ِ حد ِاقل ِ لوازم ِ مورد نیاز برای مقابله با کرونا را پنهان سازد. می نویسد:« بی اهمییتی ِ جان ِ انسان ها درنظام ِ سرمایه داری و ناتوانی ِ حکومت های گوناگون، خود را در کره جنوبی، ایتالیا، اسپانیا، فرانسه، آلمان، بریتانیا و آمریکا نشان داد. در بریتانیا، کمبود ِ کادر ِ درمانی و تجهیزات ِ پزشکی و به طور ِ کلی ناتوانی از مقابله با کرونا به چنان وضعییت ِ فضاحت باری رسیده که بیمارستان ها برای پوشش و حفاظت از جان ِ کادر ِ درمانی از کیسه ی زباله استفاده می کنند...{ توگویی از زیر نویس های شبکه های تلویزیونی ِ صدا و سیما رونویسی کرده است!}.». کدام ایرانی است که این خبرهای« دست اول» را روز و شب از صدا و سیما نشنود یا در زیرنویس های اش نخواند، بی آن که حتا یک کلمه از مشکلات ِ کادر ِ درمانی و کمبودهای داخل ِ ایران ودلایل ِ برای همه گان معلوم ِ این کمبودها گفته شود.

بدتر از همه این که، حکیمی رسانه های آزاد ِ غربی را متهم می کند که در تقابل قرار دادن ِ علم و خرافات ِ دینی زیاده از حد به علم بها میدهند! او با نقل ِ مثال های به اصطلاح تاریخی از اروپای غربی با جانبداری ِمی توان گفت علنی از خرافه و خرافه پرستی، می خواهد ثابت کند که خرافه همیشه بوده و علم هم نمی تواند داعیه ی به عقب راندن ِ خرافات را داشته و آنچنان که رسانه ها ادعا می کنندخرافات هیچ گاه در برابر ِ علم زانو نزده است. با طعنه برعلم و مدافعان ِ علم در برابر ِ خرافه می نویسد:« آنان{ رسانه های رادیکال ِ غربی} از پیروزی ِ علم بر خرافات ِ مذهبی می گویند و چشم بر این حقیقت{ بگذریم که تفاوت ِ حقیقت و واقعییت را هم نمی داند} می بندند که اگر پیروزی ِعلم بر خرافات مشکل را حل کرده بود، این مشکل قرن ها ودهه ها پیش باید حل می شد{ و خوشبختانه هنوز حل نشده و هیچگاه حل نخواهد شد!}. ». در ادامه چندین مثال از اروپای غربی در دهه های مختلف می آورد تا ثابت کند این خرافه های مذهبی است که همیشه پیروز و سربلند بیرون آمده و نه علم! دقیقن گویی دارد به نمایندگی از سوی ِ ملاهای حاکم سخن می گوید.

بحث و نتیجه گیری اش زمانی کامل می شود که می نویسد: « به نظر ِ من طبقه ی کارگر ِ جهانی باید به کرونا به چشم ِ یک متحد بنگرد، و چهارچشمی مواظب باشد این متحد ِ ناهوشمند و خطرناک از پشت به او خنجر نزند»! یک پرسش ِ شناخت شناسانه و ماهییت شناسانه از جناب ِ « نظریه پرداز»!: اگر کسی ادعا کند کمونیست و مدافع ِ کارگران ِ ایران است اما در مقاله ای که سر تا ته اش علیه نظام ِ سرمایه داری در اروپا و آمریکاست حتا یک کلمه از بی حقوقی ِ میلیون ها کارگر ِ ایرانی سخن نگوید، او را چه باید نامید: کرونای نا هوشمند ِ خطرناک ، یا متحد ِ هوشمند و خطرناک ِ کرونا؟!





نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد