logo





ویروس کرونا و چالش نوین تمدن بشر

چهار شنبه ۳ ارديبهشت ۱۳۹۹ - ۲۲ آپريل ۲۰۲۰

حسن نادری

این بحران ، مضرات و خطرات سرمایه داری و به ویژه سرمایه مالی مسلط بر روابط و مبادلات جهانی رابیش از پیش برملا کرده است. از این پس، لارمست تمام جوامع بشری با هم و بیش از گذشته در تعامل جدی و مشارکت در تحول جهان باشند. مبارزه برای سلامتی و تهدیدات زیست محیطی، مبارزه علیه پسروی از دستاوردهای اجتماعی به عناصر تعیین کننده برای امنیت انسانی هستند. زیرا بحران کنونی نشان داد که ما در یک "جزیره صلح" در بین اقیانوسی از بحران زندگی نمی کنیم. راه وانتخاب های سیاسی و ریاضت اقتصادی ، حرص و طمع بی حد و حصر، نابرابری و تحقیر "دیگران" را در پی خواهد داشت.
بیماری ناخواسته ویروس کرونا در ماه دسامبر2019، از چین خارج شد. تاکنون بیش از دو میلیون نفر را در سرتاسر جهان مبتلا و تعداد زیادی را کشته و ارقام مبتلایان و کشته شدگان هر روز با منحنی های متغییر تغییر می کنند. کشورهایی که بیشترین موارد را داشتند مربوط به کشورهای چین ، ایتالیا ، ایالات متحده و اسپانیا،فرانسه،بریتانیا، ایران .. . هستند.

ظهور کورونا ویروس و شیوع جهانی آن وضعیت زیست محیطی را به بشریت گوشزد می کند. این یک رویداد مهمی است که باعث نگرانی شده و برای مقابله علیه آن نیاز به اقدامات بی سابقه ایست. این فضای نگران کننده از آینده تاریک، حاکی از آنست که سیاستهای خطرناک سه دهه نئولیبرالی و ضرورت تغییرات در همه ابعاد این سیاستها را برجسته می کند.

به نظر می رسد این بحران آشکار کننده شک و تردیدهای بی سابقه برای افکار عمومی و همچنین برای رهبران سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی باشد. احساس می کنیم در مواجهه با این بیماری،همه غافلگیر شده ایم. اما بحران سلامتی و بهداشت با این ابعاد بزرگ کاملاً قابل تصور بود و ابعادی را که جهانی سازی می توانست به چنین فاجعه ای روآورد کاملاً قابل پیش بینی. در اوایل سال 1994 برنامه توسعه سازمان ملل متحد، درباره خطر بروز بحران بهداشت جهانی هشدار داده بود. این تعجب به این واقعیت مرتبط می شود که ما همچنان همه ابعاد جهانی سازی شده را نادیده گرفتیم. جهانی سازی واقعاً چیست؟

ما همچنین نتوانستیم مشخص کنیم که این شتاب باورنکردنی جهانی سازی تا چه حد و اندازه ای تماسها، ارتباطات و مبادلات را تحت تاثیر قرار می دهد که امروز هر فردی در خانه خود با چالش های ممکن روبرو شود. در صورت عدم هدایت جهانی سازی و واگذاری هدایت آن به رهبران سیاسی وابسته به سرمایه مالی ، اکثریت جمعیت جهانی فقط شاهد پدیده اجتماعی به مفهوم اقتصادی و فراگیر شدن بازار خواهند بود. بیش از سی سال است که در باره چگونگی درمان اجتماعی در چارچوبی که بتواند ما را از این نوع بلایا محافظت کند،فکر نکردیم.

از هنگام ظهور اِپیدمی و پاندمی،مقالات پر شماری از زوایای متفاوت و بیش از همه بر" پسا کرونا" تاکید داشتند. نظراتی بر آنند تا نواقص جهانی سازی را ترمیم کنند. نظراتی بر نفی جهانی سازی تاکید و نوید انقلابات جهانی از نوع چپ را می دهند. نظراتی هم بر برگشت بر مرزهای ملی و ناسیونالیستی تبعیض گرا اصرار دارند. اما پدیده کنونی کرونا را نمی توان بدون نگاه به "پیشا کرونا" و اثرات مثبت یا منفی آنرا در پسا کرونا بررسی و راه حل ارایه نمود.

در این باره باید حداقل به سه پدیده قابل ذکر اشاره کرد: خطر بهداشت و سلامت ، ناامنی محیط زیست و زیست محیطی و ناامنی تامین مواد غذایی. هر سه این پدیده ها ناشی از جهانی سازی هستند. امروز ، ما متوجه می شویم که آنها در مرکز فراگشت بشریت قرار دارند و نیز چه خطرات سنگینی را می توانند برای بشریت داشته باشند. این پدیده ها بما گوشزد می کنند که باید در انتظار بحرانهای دیگر بود.

زیرا مسائل بهداشتی در دهه های گذشته بتدریج کاهش و نادیده گرفته شدند.این در حالیست که خطر باورنکردنی این نوع بیماری فراگیر(پاندِمی) قابل پیش بینی بود. البته با این تفاوت که تاکنون نگاه ها تقریباً متوجه کشورهای جنوب بود. 200 میلیون قربانی مالاریا در سرتاسر جهان یا بیماری همه گیر «ابولا» در خلیج گینه و جمهوری دموکراتیک کنگو شدند وکسی را در غرب نگران نکرد. اکنون اما می دانیم که کشورهای در حال توسعه یا کشورهای توسعه یافته همه با این چالش های بهداشتی،زیست محیطی و امنیت غذایی روبرو هستند. آیا باید در انتظار فجایع دیگر بود؟ امید است که تجربه دردناک این بحران در نهایت سیاستمداران را بیدار کند. سیاستهای بهداشت و درمان ملی به اسم سیاستهای نئو لیبرالیسم غالب رها شدند. این در حالیست که اینک با بیماری فراگیر کرونا، ما به تشکیل یک حاکمیت جهانی بهداشت نیاز داریم.

سئوالی که در قبال تشکیل این حاکمیت وجود دارد اینست که آیا بحران فعلی زمینه نبرد ژئوپلیتیکی جدیدی را فراهم می کند؟

قدر مسلم، الگوهای قدیمی ژئوپلیتیک از بین خواهند رفت. در مواجهه با چنین مشکلات جدی ، تنها یک راه وجود دارد و آنهم اقدام به عمل جامع و فراملی است. باید از نزاعهای سیاسی قدیمی یا پنهان کردن پشت پرده های حاکمیت های ناسیونالیستی پوچ خارج شد. ویروس نه گذرنامه دارد و نه تابعیت و برای پیشروی نیاز به ویزا نیست. برعکس باید از چهار دیواری خود خارج شد تا با هم به این نبرد بپردازیم. اگر این فرض درست باشد پس چرا این همکاری رخ نمی دهد؟

چندین جنبه را باید از هم متمایز کنیم. اول اینکه ، با بحرانی چنان فراگیر روبرو هستیم که باید به فوریت عمل کنیم. این درست است که واکنشها و اقدامات ملی آماده تر از واکنشهای جهانی هستند. گرچه ممکن است این اقدامات کم موثر باشند اما در مدت زمان كوتاه كاربرد آنها آسانتر هستند. عنصر دوم اینکه ، ما به وضوح شاهد سرنوشت ابتر چندجانبه گرایی و یکه تازی ایالات متحده آمریکا هستیم. در سطح اروپا هم هیچ هماهنگی وجود ندارد. طولانی شدن نتایج اقتصادی و اجتماعی این بحران توسط اتحادیه اروپا به هیچ وجه مورد توجه قرار نگرفته است. انتشار "اوراق قرضه" و توزیع پول توسط بانک مرکزی اروپا، ورشکستگی اروپا را نشان می دهد. در سطح جهانی هم متأسفانه وضع خیلی بهتر از این نیست. سازمان بهداشت جهانی به علت کارشکنی های ابر قدرتها و به بهانه واهی سیاسی کاری، نقشی کاملا ثانویه عمل می کند و محکوم به خواندن اطلاعیه های مبهم و کلی شده است. به نظر می رسد که خود قادر به انجام کار خود در زمینه هماهنگی با سیاست های بهداشتی و تعیین معیارهای مشترک نیست تا بتواند در جهان به طور موثر با این ویروس مبارزه کند. اما در میان مدت می توان به رویکرد چند جانبه گرایی امید داشت به شرطی که آگاهی و ذهن روشن افکار عمومی دست بکار شود و سرنوشت خود را بدست گیرد و انحصار سیاست گذاری را از نئولیبرالیسم خارج کند.

چهار عنصر می توانند به مهار بهتر ویروس کمک کنند: نخست کشورها دانش خود را در مورد مسائل بهداشتی ، مانند شمارش قربانیان کرونا به اشتراک بگذارند( متاسفانه در ایران نمی توان از شفافیت آمارها صحبت کرد. مستقل از اینکه این نظام جهل و جنایت در همه عرصه های سیاسی،اقتصادی، فرهنگی و دیگر ابعاد در این چهل سال اخیر دروغ گفته است، در زمینه بحران کووید ـ 19 هم با بی شرمی به دروغ های خود در سرپوش گذاشتن واقعیات ادامه می دهد. یک نمونه از همین دروغگویی را می توان در اختلاف آماری از دو نهاد رسمی نظام ملاحظه کرد: مرکز پژوهش‌های مجلس ایران در گزارشی در روز سه شنبه 26 فروردین اعلام کرد که آمار واقعی تعداد افراد جان‌باخته حدود دو برابر آماریست که وزارت بهداشت اعلام کرده است. تعدادمبتلایان هم بیش از 8 تا 10 برابر است).

عنصردوم: هماهنگی سیاست های بهداشتی وابتکار عمل باید به صورت هماهنگ بین کشورهای همسایه صورت گیرند. عنصر سوم مسئله کمک به مناطق بسیار ضعیف و شکننده است. جامعه جهانی باید از طریق سازمان بهداشت جهانی وسایل مداخله را در این مناطق از جهان فراهم سازد. عنصر اساسی چهارم صدور استانداردهای مشترک است. این بحران باعث شد تا نیاز فوری را کشف کنیم. باید دولتها را با استدلال قانع کنیم. یک رابطه نسبتاً شگفت آور بین این بحران و کسانی که در سال 2019 از سانتیاگو شیلی گرفته تا الجزایر یا پاریس و ایران و لبنان... به خیابنها آمدند وجود دارد. امروز همین خواسته ها را می شنویم: تقاضای بسیار فوری برای بازگشت به دستاوردهای اجتماعی و روند باز بینی فردگرایی در جهانی سازی، اراده ای قوی برای بازسازی جهانی دیگر. این فرایند برگشت ناپذیر است.

در خارج از آسیا، اتحادیه اروپا و آمریکا، ایران به یک مرکز انتشار ویروس تبدیل شده است. این هم ضمن برآمده از نظر سیاست طبقاتی و دیکتاتوری رژیم ،ناشی از تحریم های اقتصادی آمریکا هم می باشد که ایرانیان را از معالجه اساسی علیه آلودگی های بیشمار و ترس از مرگ به هراس انداخته است. باین علت ایران به یکی از محورهای انتشار ویروس در خاورمیانه تبدیل شده است.

بنابراین ضروری است که تحریم های اقتصادی اعمال شده بر بسیاری از کشورهایی که هدف واشنگتن قرار دارند فوراً برداشته شود تا وسایل و داروهای لازم برای درمان بیماران ارسال شود.

تقاضای ارسال کمکهای دارویی در تناقض از انتقاد و افزایش بی اعتمادی و اعتراضات نسبت به قدرت حاکم نیست و نگرانی از فردای زیستن در جامعه بیش از پیش افزایش یافته است.اقتدار گرایان حاکم سعی می کنند با نقاب پشت پرده و مرثیه کرونا دامنه بی اعتمادی را کاهش دهند و ورود بیماری کووید ـ 19 را به گردن "دشمن" باندازند. بی دقتی و بی لیاقتی در مدیریت و امتناع از قرنطینه مرکز مذهبی قم ، تحت کاست روحانیون، مرکز واقعی شیوع اپیدمی در ایران و در بعضی از کشورهای همسایه شد.

شرایط کنونی حاد در ایران همه را بر لزوم بازنگری در قوانین متداول برای محافظت از آسیب پذیرترین افراد می طلبد. کمک به مزدگیران و بیش از 40 میلیون نفر که از راه دستفروشی و کارگری روزانه در کارهای ساختمانی ... مشغولند باید در اولویت قرار گیرند. اختصاص منابع مالی برای خانه های سالمندان ، ایجاد صندوق پشتیبانی برای مشاغل بسیار کوچک.. .

شیوع ویروس کووید ـ 19 کارگران سراسر جهان را تهدید می کند.

با اپیدمی کورونا ویروس ، بحران پر مخاطره اجتماعی در حال برآمد است. با شیوع کرونا فعالیتهای اقتصادی شدیدا کاهش یافته و این هم به نوبه خود منجر به سقوط قیمت نفت در ماه فوریه و نیز قیمت سهام در ماه مارس به سرعت به بحران بورس تبدیل شدند. این نشانگر ترکیدن حباب مالی انباشته شده در طی ده سال گذشته است. اکنون علائم اقتصاد جهانی به خط قرمز رسیده و حاکی از کاهش فعالیت حداقل یک چهارم نیروهای فعال، یعنی 2 میلیارد انسان به دلیل اقدامات قرنطینه و مهار تردد می باشد.

سازمان بین المللی کار زنگ خطر را به صدا در آورد. دبیر کل این نهاد بین المللی ، "گی رایدر" ، تخمین می زند که "25 میلیون نفر می توانند بیکار شوند". او همچنین پیش بینی می کند " درآمد کارگران درسراسر جهان تا 3400 میلیارد دلار کاهش یاد".

این سناریو ، در بدبینانه ترین فرضیه خود نشان می دهد که بحران کنونی بسیار جدی تر از بحران 2008-2009 است که باعث نابودی 22 میلیون شغل شده بود. در ایالات متحده ، بیش از 3 میلیون نفر تنها در یک هفته اول شیوع کرونا در لیست بیکاران ثبت نام کرده اند و اکنون به بیش از 10 میلیون نفر رسیده و هر روز بر تعداد آن افزوده می شود. سازمان بین المللی کار می گوید:"در دنیایی که فقط یک نفر از هر پنج نفر می تواند از مزایای بیکارشدن برخوردار شود ، اخراج ها یک فاجعه واقعی برای میلیون ها خانواده است" ، این سازمان پیش بینی می کند که در آینده نزدیک و حتی بعد از کرونا باید در انتظار توسعه « پاره اشتغال، نیمه وقت » که مترادف با کاهش درآمد است، بود.

سازمان بین المللی کار همچنین در گزارشی پیش بینی کرده است که تعداد فقیران شاغل در سراسر جهان از 8 به 33 میلیون نفر افزایش می یابد. کاهش درآمد در حال حاضر در بعضی از کشورها به ویژه در کشورهائیکه اقتصاد سامان نیافته و غیررسمی دارند، یک واقعیت است. این امر می تواند منجر به شورش وحمله به فروشگاههای مواد غذائی شود. حال این کشور می خواهد در حوزه جفرافیایی جنوب باشد یا غرب.

افزایش قیمت کالاهای کشاورزی

افت فعالیت برای بخش کشاورزی هم مضر است. این بیماری فرا گیر بر سیستم های غذایی و همه ابعاد امنیت غذایی در سراسر جهان تأثیر گذاشت. هیچ کشوری در امان نیست ، "کو دونگیو" دبیرکل سازمان جهانی خوار بار و مواد غذائی، خواستار" تشکیل زنجیره های ارزش غذایی از تولید تا دستیابی مستقیم برای مصرف کنندگان شد".

وقتی شایع شد مسكو می خواهد با محدود کردن فعالیت کارگران ،صادرات گندم را کاهش دهد، قیمت گندم در بازار بورس افزایش یافت. به دنبال نگرانی از زنجیره حمل و نقل ، سویا آمریکای لاتین نیز شاهد افزایش قیمت بود. تهدید افزایش قیمت غلات بویژه برای برخی از کشورهای جنوب ، وابسته به واردات فاجعه آمیز خواهد بود.

تهدید ورشکستگی شرکتها

ممنوعیت تردد و خانه نشین شدن نیروهای کار، فعالیت تولیدات و خدمات را کاهش داده است. بنابر گزارش انستیتو ملی آمار اقتصادی فرانسه،"مراکز تولیدی و تجاری این کشور تنها با 65 درصد از ظرفیت کارمی کنند. تحت تأثیر کاهش مصرف خانگی و بیش از یک ماه درحصرماندن،اقتصاد این کشور کاهش 6 درصدی تولید ناخالص داخلی را همراه داشت". صندوق بین المللی پول تخمین می زند كه اثرات كروناویروس در سطح جهانی می تواند از نتایج بحران مالی 2008 هم بدتر باشد.

دولت ها به دنبال بسیج نقدینگی برای جلوگیری از ورشکستگی شرکت ها هستند تا پس از اتمام مهار تردد ، اقتصاد بتواند دوباره شروع به کار کند. در کنفرانس تلویزیونی سران بیست کشور، مبالغ گیج کننده ای را ارائه داده اند: 5000 میلیارد یورو برای حمایت از اقتصاد! واشنگتن 2000میلیارد دلار ، برلین بیش از 1000 میلیارد یورو ، رم 50 میلیارد،فرانسه 140 میلیارد... . این مبالغ لزوماً برای خرج کردن و کمک به مردم درنظر گرفته نخواهند شد. بلکه تا حد زیادی تضمین وامهایی است که شرکتها با مشکلات پرداخت هزینه ها روبرو هستند و فقط بخش کمی برای پرداخت بخشی از غرامت بیکار شدن نیروی های فعال اختصاص داده می شوند. برخی از کشورهای غربی در حال بررسی ملی شدن موقت بعضی از شرکتهای بزرگ هستند. اگر این اطلاعیه ها شگفت آور به نظر می رسند، نباید تعجب کرد زیرا در جریان بحران سال 2008 این پدیده رخ داده بود. دولتها ( در واقع مالیات دهندگان) این ضررها را جذب کرده بودند. سپس با بازدهی دوباره بنگاه ها، سهام آنها به بازار عرضه شدند.

ماشین استقراض دولتی

مباحث مربوط به اتحادیه اروپا نشان می دهد که: الگوی اقتصادی کنونی زیر سوال قرار نمی گیرد. اگر اتحادیه اروپا به کشورهای عضو نیازمند به تامین بودجه کمک می کند، این کمک از طریق "مکانیسم ثبات اروپا" با معیارهایی که در جریان بحران یونان بر این کشور تحمیل شد صورت خواهد گرفت. موضع آلمان و هلند در ازای کمک به ایتالیا حاکی از همان سیاستهای تحمیلی است.

کشورهای معروف به "غرب" تنها کشورهایی نیستند که با بحران مالی روبرو هستند. صندوق بین المللی پول در حال تبدیل شدن «سهامدار» در بسیاری از کشورهاست: بیش از 80 کشور درخواست کمک اضطراری کردند. این نتیجه کاهش فعالیت نیروهای "کار" است.علاوه بر این معضل، فرار سرمایه و پول کلان سردمداران و سرمایه داران بی وطن از کشورهای «جنوب» در جهان جهانی سازی شده به سمت کشورهای غربی بحران این کشورها را تشدید کرد. صندوق بین المللی پول در اواسط ماه مارس اعلام کرد که بیش از 42 میلیارد یورو از سوی کشورهای جنوب به سمت کشورهای ثروتمند غربی روانه شدند.

ویروس ، آشکار ساز ماهیت ضد تمدنی و نبرد ایدئولوژیک

انسانها در سراسر کره زمین با هم پیوند دارند. ما به هم وابسته هستیم و فقط با هم هستیم که می توانیم با چالش های مشترک روبرو شویم. ما می دانیم که نقاط ضعف سلامتی برخی می تواند امنیت دیگران را به خطر اندازد.

بنی آدم اعضای یکدیگرند / که در آفرینش زیک گوهرند
چه عضوی بدرد آورد روزگار / دگر عضوها را نماند قرار.

ما می دانیم که آلودگی هوا ، سختیهای کار در مراکز تولیدی،خوردن غذاهای نامناسب بواسطه نداشتن قدرت خرید و شرایط زندگی نامناسب به سلامت ضرر می زنند. به همین دلیل است که حق سلامت باید با جدیت به عنوان اولویت اصلی از سطح ملی تا بین المللی ارتقا یابد. این هم منوط به همبستگی است که طرفداران حفظ مرزها همراه با نئولیبرالیستها می خواهند ارتباطات را فقط در چارچوب اقتصاد محدود کنند. این نیروها حتی میل ندارند از ایدئولوژی کاهش بودجه سلامت به هر قیمت دست بردارند.

آموزش متخصصان بهداشت ، الزامی فوری و نیاز به یک اقدام سریع است. تعصب در ایدئولوژی نئولیبرالیستی و تنظیم بودجه کشوری در راستای کاهش مشاغل پرستاری و بالا نبردن حقوق این زحمتکشان، تشویق نکردن و ارزشگزاری ناکافی از آنان،ما را با کمبود پرسنل در بیمارستانها در همه کشورها مواجه کرد.

علی رغم بیان حق سلامتی و بهداشت عمومی در قانون اساسی اکثر کشورها، با شتاب گیری فرایند خصوصی سازی مراکز درمانی، تبعیض در سلامتی شهروندان به یک استاندارد تبدیل شده است.

در ایران هم مثل بریتانیا در صورت داشتن تمکین مالی بهتر درمان می شوید. وقتی صحبت از خدمات عمومی سلامت و بهداشت می شود، بدان معناست که سازمانهای تامین بیمه اجتماعی را باید از متلاشی شدن و خصوصی سازی جلوگیری کرد. و مراکز تحقیقاتی را گسترش و آماده تقابل با دیگر ویروسهای ناشناخته در آینده بود.

بدون بیمه درمانی موثر هیچ حق قانونی در تأمین اجتماعی وجود ندارد.

در همه حال، نیروهای پول و شیفتگان لیبرالیسم می خواهند سهم ثروت تولید شده اجتماعی توسط نیروی کار را کاهش دهند اما خطرات خود را به اشتراک بگذارند. بحران ویروس کرونا بخوبی این تناقض را نشان می دهد. درحالیکه باید در همه شرایط برای امنیت اجتماعی با همبستگی به بهترین وجه از جامعه محافظت شود.

میل به برابری قوی است و برای نیل باین هدف از برابری زن و مرد شروع کنیم.

ما می دانیم سلامتی نسبت به شرایط اجتماعی ونیز متقابلا چقدر حساس است. ما می دانیم که چگونه بدبختی و کمبود منابع بر زندگی تأثیر می گذارند. بخش بزرگی از اقتصاد اروپا و جهان بر این واقعیتها نهفته است که زندگی بخش بزرگی از مردم شکننده شدند. و توسعه سرمایه داری مبتنی بر ماندگاری و افزایش این نابرابری هاست که باعث بدبختی افراد بسیاری به نفع اقلیتی ثروتمند و باعث ایجاد تنش های مخرب می شود. این امر تضمین کار با حقوق عادلانه و شرایط مناسب برای زندگی را برای همه و برابری حق و حقوق بین زن و مرد را به عنوان شرط "قرارداد اجتماعی" ضروری تر می کند.

آگاه بودن و داشتن حق انتخاب تنها راه عدم تمکین به سیاستهای تحمیلی نیروهای سرمایه است. اینها الزاماتی هستند که در مواجهه با این بحران آشکارمی شوند. هنگامی که زنان و مردان به حقوق خود مطلع شوند به بهترین وجه علیه خطرات مبارزه می کنند. از این رو ، نیاز به بازگرداندن اعتماد به نفس و احیا و گسترش دموکراسی بیش از پیش احساس می شود.

آیا می توان پاسخ محکمی را بر این بحران بدون همبستگی و همکاری بین المللی متصور شد؟. این در حالیست که نهادهای بین المللی زیر فشار قدرتهای سلطه جو به شدت تضعیف شده اند.همه ما در پیوند با چالش کره زمین و چالش سلامتی هستیم. اگر در سالهای اخیر با پدیده تروریسم ها مواجه بودیم، اینک با چالشی به مراتب با اهمیت تر بنام تمدن و سرنوشت بشریت را در پیش داریم.

این بیماری فراگیر می تواند تأثیرات متضادی بر روابط اجتماعی داشته باشد. می تواند باعث به انزوا رفتن فرد(افراد) شود، بی اعتمادی ، ترس ، افسردگی را تشدید کند. همچنین می تواند همبستگی ، توجه به دیگران ، حس مبارزه گری و آگاهی را افزایش دهد.

قدرمسلم این وضعیت تاسف انگیز کنونی با خود تحولات اساسی اجتماعی را همراه خواهد داشت: دگرگونی در روابط و مراقبت از انسان. این باید رویاهای ما از دنیای بهتری را به ارمغان آورد ، به ما قدرت دهد تا چالش انسان و زیست محیطی و محیط زیست را بدرستی درک و پیش ببریم.

سازمان سرمایه داری جهانی در قرن بیست و یکم بر خلاف خیر بشر و در خلاف جهت بشریت حرکت می کند. این امر ضرورت ایجاد پویایی چپ نوین را خارج از فرقه گرایی برای آغاز مرحله جدید پیشرفت تمدن در جهان را تقویت می کند. گرچه دگرگونیهای عمیق در روابط و مناسبات سرمایه داری مانع از ظهور ویروس ها نمی شوند ، اما با هم ، امروز و فردا با آنها مقابله خواهیم کرد.

با گسترش این بیماری فراگیر در سراسر جهان ، خاورمیانه نیز به نوبه خود تحت تأثیر کووید ـ 19 قرار گرفت. به استثنای ایران، بقیه کشورهای این منطقه به مقیاس چین، اروپا یا آمریکای شمالی آلوده این بیماری نشدند.

با این حال ، درگیری ها در سوریه ، لیبی ، یمن و افغانستان قطع نشدند. حملات نظامی ،کشتار ، بمب گذاری ها ، درگیری ها و آوارگی جمعیت ها همچنان ادامه دارد.

علاوه بر فاجعه جنگ ، فقدان یا کمبود امکانات بهداشتی و پرسنل ، فقر ، کمبود دارو،مواد غذایی و فقدان برق، شرایطی را برای گسترش چشمگیر ویروس کورونا ایجاد می کنند. اوضاع به ویژه در مناطق جنگی یمن ، ادلب ، در اردوگاه های جهادی و خانواده های آنها ، اما همچنین در غزه به دلیل محاصره اسرائیل یا در کرانه باختری غم انگیز هستند.

با وجود دشواری در جلب توجه افکار عمومی در باره این جنگ ها و علی رغم تلاش های سازمان ملل ، استمرار کانون های جنگ و ظهور کانون های جدید آلودگی کووید ـ 19 ، عواقب ناگواری را در مقیاس جهانی به همراه خواهد داشت. منطقه به لحاظ انسانی ، مادی و سیاسی به همبستگی ما احتیاج دارد. این امر به عنوان مثال شامل تحمیل آتش بس فوری ، مراقبت از پناهندگان و بیماران ، برداشته شدن فوری تحریم ها ی غذایی و دارویی علیه ایران یا برداشتن محاصره ارتش اسرائیل علیه نوار غزه. آقای گوترش،دبیر کل سازمان ملل متحد در یک کنفرانس مجازی از نیویورک اعلام کرد: "زمان آن فرارسیده است که درگیریهای مسلحانه را پشت سر بگذاریم و با تلاشهای جمعی مبارزه را برای جنگ واقعی یعنی زندگی معطوف کنیم"

تعلل دولتهای اروپایی در پیشگیری و مهار کرونا را می توان از زیان "مارتین شیردوان"، نماینده پارلمان اروپا از گروه چپ متحد،در باره تعلل و تصمیم گیری سیاستهای مخرب و کارشکنیها در راستای متلاشی کردن دستاوردهای اجتماعی و بهداشتی و از بین برداشتن خدمات عمومی بهداشتی شنید که می گوید:" کمیسیون اروپا بین سالهای 2011 تا 2018 ، در 63 نوبت به کشورهای عضو اتحادیه اروپا توصیه کرده است که بخش هایی از بخش بهداشت را خصوصی کنند یا هزینه های عمومی برای بهداشت را کاهش دهند. این توصیه ها تقریباً تمام دولتهای عضو اتحادیه را هدف قرار دادند". این کشورها با همدستی احزاب راست و سوسیال دموکراتها به طور کلی از این توصیه ها تبعیت کردند. بدیهی است که تأثیر آن بر وضعیت سیستم های بهداشت ملی ، به ویژه در کشورهایی که از بحران مالی سال 2010 باین سو ریاضت اقتصادی را پیش بردند دیده می شود. ضعف ساختاری خدمات بهداشتی در برخورد با بحران ویروس کرونا بسیار جدی است. حذف بیش از چهل هزار مشاغل پرستاری و ده هزار پزشک در بریتانیا. حذف هزاران مشاغل پرستاری و پزشکی در ایتالیا،اسپانیا،فرانسه... . این در حالیستکه یکی از خواسته های مبرم تظاهرات از اواخر سال 2018 و ادامه آن در سال 2019 در اکثر کشورهای اتحادیه اروپا افزایش پرسنل در بیمارستها بود.

آ یا همه در برابر بیماری کووید ـ19 برابر هستیم.

با انفجار نابرابریهای اقتصادی و جهانی سازی تحت سلطه منطق سرمایه داری، 2.1 میلیارد نفر از دسترسی به آب آشامیدنی محروم هستند و برای 3 میلیارد انسان تنها دسترسی به آب یک مبارزه روزمره ، خسته کننده و همیشگی در بعضی از کشورهای قاره آفریقا و خاورمیانه ،مکزیک یا هند هستند. ساکنان این مناطق با قدرتهای فاسد محلی و مافیاها روبرو هستند که در پی سود و باج خواهی از مردم هستند. در برخی از مناطق حلبی آباد و زاغه نشینان ،خانواده ها مجبور هستند تا 30٪ از درآمد ناچیز خود را برای خرید آب هزینه کنند. قتل اعضای اتحادیه ها و فعالان حقوق بشر و مدافعان محیط ریست به یک قانون تبدیل شده است. بهره برداری و غارت منابع طبیعی در سال 2018 به منبع اصلی درآمد برای مافیاها و گروه های مسلح غیر دولتی با کسب درآمد 31.5 میلیارد دلار بود. استراتژی کمپانیهای بزرگ فعال در مواد غذایی کشاورزی هم روشهای تخریب سیاستهای توسعه زیرساخت های بهداشتی و آبرسانی منبع طبیعی را در دستور کاری خود دارند و به طور فزاینده در پی سوداگری مالی هستند. بر اساس پیش بینی های سازمان جهانی خواربار​: تقاضا برای آب به مرحله خط قرمز رسیده است. ودر سال 2050 ، هر چهار نفر یک نفر در کشوری زندگی می کند که تحت تأثیر کمبود آب قرار دارد. پس از طلا، نفت و روغن ، حالا "طلای آب" ، پرطرفدارترین منبع روی کره زمین ، اشتها آور غول های مالی است که برای افزایش قیمت آن شرط بندی می کنند. امروزه ، بانک ها و صندوق های سرمایه گذاری مانند گلدمن ساکس ، آلیانز ، دویچه بانک، بی ان پی پاریس، بانک اعتبارات سوئیس،اچ.اس.بی. سی... در تلاشند تا باین بازار پر سود ده دستیابند. متاسفانه بعضی از سازمانهای غیر دولتی اکولوژیستی(مردم نهاد،ان.جی او) با گرایشات لیبرالی به بهانه مبارزه با انحصارات غولهای سرمایه داری ،با هدف بازگرداندن آب به طبیعت و حفاظت از آن، اقدام به خرید منابع آبی نمودند.

طبق اعلام یونسکو ، تقریبا دو سوم بشریت در طول سال 2018 با کمبود جدی آب روبرو بود. و در آغاز سال 2020 ، سازمان ملل اعلام کرد که نزدیک به یک میلیارد نفر در جهان محروم از مواد غذایی خواهند بود. این در شرایطی است که برخورداری از مواد غذایی از حقوق اساسی بشر و یک عامل امنیت انسانی است. بر اساس گزارش سازمان ملل میزان سوء تغذیه و گرسنگی دوباره افزایش یافته و هم اکنون 820 میلیون نفر در سراسر جهان یعنی 10.8٪ از جمعیت جهان را تحت تأثیر قرار داده است.

بنابراین در واقع ، همه در برابر بیماری کووید ـ 19 برابر نیستیم. با افزایش پاندمی، میلیاردها زن و مرد حتی نمی توانند دست خود را برای جلوگیری از آلودگی شستشو دهند. با آگاهی به هشدارهای نهادهای بین المللی، در پایان بحران کنونی ،ضروریست تا با اقدامات قدرتهای دولتی و همبستگی و همکاری بین المللی، آب را که یکی از کالاهای مشترک بشریت است از دستبرد سوداگران محافظت شود. دسترسی آنها باید برای همه تضمین و بهره برداری ، پردازش و توزیع آن باید از حوزه سوداگری و سودجویی خارج شود.

شرایط در کشورهای توسعه یافته چگونه است؟

در این کشورها هم نابرابری عمده مانع دستیابی به تغذیه و درمان برای اقشار و طبقه متوسط است. ایالات متحده ، نخستین قدرت جهان ، به زودی در رتبه نخست کانونی های ویروس کرونا قرار خواهد گرفت. به دلیل عدم دسترسی همگان برای درمان بیماری ، بسیاری از افراد خواهند مرد ، زیرا 20٪ از مردم از هیچ گونه پوشش پزشکی برخوردار نیستند. در حالی که ثروتمندان به مؤثرترین امکانات درمانی دسترسی دارند. براساس برآوردها ، نرخ بیکاری در این کشور می تواند به 30 درصد برسد، زیرا هیچ سیستمی در این کشور برای برآورد دقیق از بیکاری " ناشی از بیماری و رکود تولیدی" وجود ندارد. پرداخت دستمزد برای تعطیلات برای همه و غرامت بیکاری وجود ندارد، مگر اینکه کارگر و یا حقوق بگیر از طریق بیمه خصوصی، برای چنین روزهایی هزینه کرده باشد... . در نتیجه ، میلیون ها کارمند که قادر به کار نیستند حقوق دریافت نمی کنند یا به راحتی اخراج می شوند. در ایالات متحده ، ارتباط بین قدرت سرمایه و قدرت حاکم به حدی است که بسیاری از سناتورها، ابتدا سودهای سرشار از اوراق بهادار سهام خود را پیش از اعلام نخستین اقدامات علیه ویروس کورونا به جیب خود ریختند.

در فرانسه هم با وجود این که در قانون اساسی به حق سلامتی همگان اشاره دارد با روند کاهش اختصاص بودجه برای بیمارستانهای عمومی و کمبود پزشک و پرستار مواجه است، مسئولین دولتی در 24 مارس فراخوان به بسیج بازنشسگان حوزه بهداشت و درمان دادند.این در حالیستکه از حدود دو سال قبل اعتراضات پرسنل پزشکی برای رفع کمبودها گوش شنوایی نداشت. زیرا ادامه و تشدید سیاستهای نئولیبرالی در راستای برچیدن خدمات عمومی درمانی، با شیوع کووید ـ 19 کارایی و ضعف خود را بعنوان یکی از بهترین سیستم های بیمه درمانی و بهداشتی جهان آشکار نمود.

بحران بهداشتی پاندمی آشکار کرده است که همه در برابر آن یکسان نیستیم و این نابرابر در طولانی مدت تشدید خواهد شد. برای مقابله با چنین شرایطی، همکاری و اقدامات همبستگی ملی و بین المللی و بسیج برای تغییرات اساسی در راستای خارج کردن اقتصاد و جامعه از منطق فعلی سوداگری و استثمار و جلوگیری از تخریب زیست محیط که بشر و کره زمین را به بن بست سوق می دهد ، به فوریت تبدیل شده است.

تئوری توطئه

در بیماری پاندمی کووید ـ 19 ، عناصر ترجمان تئوری توطئه یا گروههای ارتجاعی تلاش میکنند تا ذهن و هوش انتقادی را هدف قرار دهند. شیوع اینگونه تئوری بیمارگونه در شبکه های اجتماعی و نیز پرخاشگویی رهبران ناسیونالیست، بویژه در شرایط محصور بودن اجباری در خانه های خود گسترش یافته اند. تبلیغ سوء ظن می تواند منجر به رفتار بدبینانه ،خودخواهانه، پرخاشگرانه فردی و جمعی شود. این در حالیستکه همه باید با هم در مهار این پاندمی بکوشیم.

این بحران ، مضرات و خطرات سرمایه داری و به ویژه سرمایه مالی مسلط بر روابط و مبادلات جهانی رابیش از پیش برملا کرده است. از این پس، لارمست تمام جوامع بشری با هم و بیش از گذشته در تعامل جدی و مشارکت در تحول جهان باشند. مبارزه برای سلامتی و تهدیدات زیست محیطی، مبارزه علیه پسروی از دستاوردهای اجتماعی به عناصر تعیین کننده برای امنیت انسانی هستند. زیرا بحران کنونی نشان داد که ما در یک "جزیره صلح" در بین اقیانوسی از بحران زندگی نمی کنیم. راه وانتخاب های سیاسی و ریاضت اقتصادی ، حرص و طمع بی حد و حصر، نابرابری و تحقیر "دیگران" را در پی خواهد داشت. مرحله فعلی جهانی سازی با حمایت فوق ـ لیبرالیسم تحت فرمان سرمایه مالی ​، به تضعیف یا حتی برچیدن سیاست های بهداشت عمومی دولتها ، سیستم های بیمارستانی ،مراکز تحقیقات علمی و نهادهای چند جانبه گرایی، شیوه های تولید و مصرف و همچنین باعث تغییرات آب و هوایی و خطر از بین رفتن تنوع زیستی می شوند. و اینها هم به نوبه خود می توانند زمینه مناسب برای گسترش و شیوع انواع دیگری از ویروس های کرونا در آینده شوند.

سلامت یک حقوق اساسی انسانی است ، باید به عنوان یک کالای مشترک جهانی در نظر گرفته شود و زمان آن است که هم در کشورها و هم در سطح منطقه ای و جهانی ،عزم حمایت خود را در دستور کار قرار دهیم. بهداشت عمومی و حمایت اجتماعی مبتنی بر ارکان پیشگیری ، مراقبت ، پشتیبانی و تحقیقات است.

خارج کردن داروها و تحقیقات پزشکی از بازار کالائی غیر قابل اجتناب است. تاریخچه درمان ایدز به ما آموخته است که : رقابت تجاری در زمینه داروها، نابرابری های اقتصادی و اجتماعی را گسترش می دهد ، نیازها را برآورده نمی کند و منجر به مرگ میلیون ها زن و مرد می شود. در حالی که همه ابزارهای علمی و فنی برای محافظت انسانها و تجدید زندگی وجود دارند.

زمان آن فرا رسیده است که همه کارشکنی هایی که مانع از اقدام نهادهای بین المللی مانند سازمان بهداشت جهانی می شوند برداشته شوند تا اقدامات این نهاد بین الملی در حمایت از سیاست های عمومی و در خدمت به مردم و نیروی کار باشد نه در اختیار تأمین سرمایه مالی. نمونه مبارزه بین الملی و حمایت دولتها در ریشه کردن بیماری آبله است. برخوردار شدن همه مردم به بهترین وضعیت ممکنِ سلامت باید دستور العمل سازمان بهداشت جهانی را باجرا درآورد که می گوید: " تامین همه مردم به بهترین وضعیت ممکن سلامت،ضمانت حق جهانی و دسترسی به سلامت و حمایت اجتماعی برای همه".

آیا باید سیستم سرمایه داری را نجات داد یا اقتصاد را باید تغییر داد؟

همانند سال 2008 ، اکثر دولتها و نیز در اروپا از طریق بانک مرکزی اروپا از شرکتهای سرمایه ای که در یک مسابقه ناامید کننده در رقابت هستند ، پشتیبانی خواهند کرد.نباید این سناریو مضر و پرهزینه همانند سال 2008 برای شهروندان تکرار شود. لازمست با کمک و اقدام مشترک اهداف استقراض را به نفع تغییر الگوی اقتصادی در راستای تولید پایدار و حفظ محیط زیست و زیست محیطی تغییر داد.

این بیماری پاندمی فراگیر، بسیاری از شرکت ها از کسبه خُرد گرفته تا صنعت گردشگری را تعطیل کرده است. این نشانگر رکود اقتصادی قابل توجهی است. اما دولت ها و موسسات مالی بین المللی در اکثر کشورها در مقابل شرایط رکودی برنامه دیگر را تبلیغ می کنند : صرفه جویی و ریاضت اقتصادی بیشتر،افزایش روزانه کار! اما این تبلیغات در راستای تامین چه اقتصادی هستند؟

آیا این دولتها واقعاً می خواهند به مشاغلی كمك كنند كه در ماه های آینده با مشكلات اقتصادی زیادی روبرو خواهند شد یا صرفاً می خواهند میراث سهامداران را نجات دهند؟ برای این دولتها و کسانی که پیش از آن در سه دهه اخیر در قدرت بودند،هدف از سیاست صرفه جویی و ریاضت اقتصادی برای حمایت و پشتیبانی از شرکتهای کوچک یا همراهی با کارآفرینان نیست بلکه محافظت از منطق سرمایه مالی است. این منطق در سال های گذشته عنصر "کار" را یک هزینه و سربار سرمایه ارزیابی می کرد تا ارزش "کار" را بی ارزش جلوه دهد و بتواند بطور دائم از میزان ارزش "کار" بکاهد. برخلاف تصور عامه ، مرجع اقتصادی دیگر "شرکت"ی نیست که در آن کار جمعی به تولید کالاها و یا خدمات می پردازند ، بلکه "شرکت سرمایه"ای با یک شخصیت حقوقی است که پشت آن سهامداران و صاحبان سهام فعالیت دارند.

بنابراین ، مجموعه "کار" است که بنگاه تولیدی را تشکیل می دهد. هدف آن کسب "سود" نیست بلکه تولید و فروش کالاها و خدمات ، دستیابی به ارزش افزوده است. اما شرکت سرمایه ای دارای اساسنامه حقوقی از نوع بنگاه اقتصادی است که در آن سهامداران بخشی از ارزش افزوده را در تصاحب خود می گیرند. در حالیکه در بین صنعتگران و شرکتهای تعاونی اینگونه نیست. حقوق و سهم تأمین اجتماعی یک "قرارداد اجتماعی" است و وقتی سهامداران نمی توانند به قرارداد اجتماعی احترام بگذارند ، قدرت دولتی باید برای نجات شرکت به کمک مزدبگیران بیاید. این همان چیزیست که دولتها می خواهند به هر قیمتی از آن فرار کنند.

از سوی دیگر دولتهای نماینده سرمایه مالی، موظف به انجام چنین کاری نیستند. زیرا شهروندان و مالیات دهندگان نمی توانند جای شرکت ها در پرداخت دستمزدها و سهم تأمین اجتماعی را بگیرند. زیرا با ورود دولتها با انجام این کار فقط شرکتهایی مانند آمازون از بحران فعلی سود می برند و به بهانه اجتناب از اخراج کارگران به آنها کمک می کنند. در دوره های کاهش تولید ، دستمزدها و سهم تأمین اجتماعی باید بصورت جمعی توسط همه بنگاههای تولیدی تامین شود و در صورت خوداری ، کارمندان و مزدبگیران باید کنترل آنها را به دست گیرند. در شرایط کنونی هدف مداخله دولتها فقط با هدف نجات سرمایه داری مالی است نه اقتصاد واقعی .

تولیدات غیر ضروری از بین برداشته شوند.

این بیماری فرا گیر نیز فرصتی برای کشف بدیهیات است. کاهش تولید در چین باعث شد میزان انتشار گازهای گلخانه ای در دو ماه اول سال 25 درصد کاهش یابد. در ایتالیا، ونیزی ها از دیدن دوباره ماهی در آب ها شگفت زده شدند. اکنون هوا در شهرها و سطح کره زمین پاکتر شد.

بسیاری از شهروندان امیدوارند که با" پایان پاندِمی" ، فرصتی برای تجدید نظر در تولید و سبک های زندگیمان باشد تا از خطر اکولوژیکی که زندگی بشریت را تهدید می کند رها یابد. به خصوص تولید کمتر به معنای وقت آزاد تر ، زمان بیشتر به خود اختصاص دادن است. بنابراین اگر تولیدات غیر ضروری را از بین ببریم؟ اگر استراتژی های منسوخ کردن برنامه ریزی شده کالاها توسط شرکت ها را متوقف کنیم(برنامه ریزی برای عمر مفید وسایل خانگی،ارتباطی، حمل و نقل...)؟ اگربه کاهش و در نهایت به صفر رساندن زباله ها از طریق بازیافت بسته بندی متعهد شویم؟ اگر با کاهش چشمگیر حمل و نقل کالا توسط کامیونها و مسافرتها به استفاده از راه آهن اقدام کنیم ؟ چه می شود اگر کار را به عنوان هزینه و "سربار" برای شرکت های سرمایه ای ندانیم و در کاهش آن در رقابت ها دست برداریم تا سلامت عمومی شایسته جامعه انسانی و با عزت برخوردار باشیم؟

همه این موارد محتمل هستند به شرطی که مورد بحث شهروندان قرار گیرند و برنامه های گسترده آموزش مهارت های حرفه ای فراگیر در دستور کار قرار گیرد، به شکلی که هیچ کس را در شرایط محرومیت اقتصادی قرار ندهد. این به معنای ارزش گذاری به صلاحیت افراد است. اما این خواسته های منطقی با طرح اصلاحات نئولیبرالیسم در راستای کاهش خدمات عمومی اعلام و اهمیت دادن به ارزش شرکتهای سرمایه ای در تناقض است.

به سمت یک سیستم مالی فراگیر(سوسیالیزه) رفتن؟

حمایت از اقتصاد تولید کالایی و خدمات ،مستلزم تصاحب شرکتها توسط کارمندان و قدرت دادن به کاربران است تا مشخص شود که چه چیزی را تولید کنند. ما دیگر نمی توانیم به نیروهای بازار اجازه دهیم نوع سرمایه گذاری ها را تعیین کنند. شهروندان باید بتوانند مسیرهای اصلی اقتصاد را از طریق یک سیستم مالی اجتماعی متمرکز که توسط آنها اداره می شوند ، همانند سازمان بیمه همگانی ، تعیین کنند. اجرای مشترک اینگونه دمکراسی اقتصادی برپایه ای بنا می شود که زندگی ما از معرض خطر بازارهایی که کنترلی بر آنها نداریم، رها یابیم. ما اکنون در شرایطی هستیم که جامعه بشری ما در نقطه عطفی قرار دارد که به آن اجازه می دهد موجودیت خود را نجات دهد. بخشی از نیروهای سیاسی چپ و سبزها در مورد این فرصت تاریخی که حامل خواسته های درونی خود هستند سکوت می کنند. این آرمانها و خواسته ها عبارتند از: حفاظت از محیط زیست و زیست محیطی و نفی استثمار نیروی کار و نفی همسنگ دانستن نیروی کار با کالا.

بنابراین، تقاضا از دولتها برای "نجات اقتصادِ" سرمایه، افتادن در دام است. همانطور که در سال 2008 ، دولتها از شرکت های سرمایه که در یک رقابت وحشتناک با هم در راستای سود بیشتر و حذف رقیب هستند،حمایت کردند. هنگامی که کمک های دولتی با پول عمومی تامین شد و شرکتها دوباره به راه افتادند قانونمندی منطق سرمایه داری برای ریاضت اقتصادی کارگران ، شکستن خدمات عمومی و فرار به جلو در تامین رشد اقتصادی بی تفاوت به نیازهای اجتماعی و اکولوژیکی مجدداً در استراتژی شرکتها قرار گرفتند. ما باید با آن مخالفت کنیم. امروز ما یک فرصت منحصر به فرد برای تغییر شیوه زندگی و هدایت کل اقتصاد مطابق با الزامات گذار زیست محیطی داریم. اقتصاد را باید از ورشکستگی سرمایه داری نجات دهیم. اما نباید اقتصاد سرمایه داری را از ورشکستگی نجات داد.

دستور روز تغییر الگوی تولید و توسعه و مبارزه با نابرابری های اقتصادی - اجتماعی در هر کشور و نیز در مقیاس جهانی ، دیگر نمی تواند به تعویق بیفتد. پیش بینی رکود اقتصادی در مقیاس جهانی باعث نگرانی های بسیار شدید بحران سرمایه داری می شود. با "پایان یافتن کرونا" مرحله جدیدی از نبرد آغاز می شود. مردم و نیروهای کار می توانند با تظاهرات و مبارزات از منافع خود دفاع و تغییر سیاستها را بر نئولیبرالیسم تحمیل کنند.

برای همه این سؤالات ، پاسخهای کاملاً ملی وجود ندارند که بتوانند فراتر از نظم موجود باشند ، اما به همبستگی بین المللی جدید نیاز مبرم است. بکار گیری کلمه "جنگ" علیه کرونا توسط بعضی از رهبران نهایت بی بلاغتی است.

در دنیای به همپیوسته، اگر بخواهیم در مبارزه با بیماری پیروز شویم و فرآیندهای دگرگونی را آغاز کنیم که افراد و جوامع را از منطق سلطه و استثمار سرمایه داری رهایی بخشد ، نمی توان "علیه" این و یا نادیده گرفتن "دیگری" علیه ویروس مبارزه کرد.

راه دیگری جز مبارزه در کنار هم نیست. این امر نیاز به شجاعت دارد که به نوبه خود می تواند فراگیر باشد اما امید را تشکیل می دهد.

آیا دنیای ما واقعاً در حال تغییر است؟ واقعیت ها بسیار سرسخت هستند. عده ای سعی می کنند شرایط کنونی را عادی اما کمی سخت تر، کمی خودخواه و خود محور بین ، کمی بدبین تر ویک کم نابرابرتر از سال 2008 جلوه دهند. خوشبختانه همیشه بخشی ازفعالان و رویا گرایان ، افشاگران اطلاعات پنهان شده و گزارشگران بدون مرز ، شهروندان متعهد و پزشکان متعهد برای تسکین و درمان جهان امروز مبارزه و به دنیای بهتری فکر می کنند.

حسن نادری

20 آوریل 2020= 1 اردیبهشت 1399



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد