logo





نوام چامسکی در مصاحبه با امی گودمن

فاجعه نئولیبرالیسم و امید به آینده

ترجمه: ن. نوری زاده

يکشنبه ۳۱ فروردين ۱۳۹۹ - ۱۹ آپريل ۲۰۲۰

chomsky.jpg
امی گودمن در مصاحبه با نوام چامسکی از او دربارۀ موضوعاتی مانند ویروس کرونا، مواضع فاجعه آمیز ترامپ، بایدن کاندید ریاست جمهوری حزب دمکرات، سندرز نئوسوسیالیست، ژائیر بولسونارو رئیس جمهور راست افراطی برزیل و سرانجام امید به آینده پرسیده است.(1) متن مصاحبه را در زیر ملاحظه میکنید.

امی گودمن:
چگونه ایالات متحده آمریکا ثروتمند ترین کشور در جهان به مرکز جهانی شیوع ویروس کرونا تبدیل شده است؟ و چرا در این کشور در هر ثانیه یک نفر از ویروس کرونا جان میسپارد؟ تا به امروز 37.086 نفر بر اثر ویروس کرونا در این کشور جان سپرده اند و تعداد مبتلایان به آن در حدود 706.830 نفر میباشند که این تعداد از مجموع تعداد سه کشور اروپائی ایتالیا، اسپانیا و فرانسه بیشتر است. بی تردید تعداد مبتلایان به ویروس کرونا بدلیل عدم انجام آزمایش همه جانبه بیشتر از این تعداد میباشد. این در حالی است که بیش از 6.6 میلیون آمریکائی تقاضای استفاده از مزایای بیکاری کرده اند. همچنین در این میان سناتور برنی سندرز (نئوسوسیالیست) برای نخستین بار حمایت خود را از نامزدی جو بایدن در انتخابات ریاست جمهوری نوامبر ۲۰۲۰ آمریکا اعلام کرد. ما ابتدا نظر نوام چامسکی را در مورد انتخابات نوامبر سال 2020 جویا میشویم و سپس به موضوعات دیگر میپردازیم.

نوام چامسکی:
انتخاب مجدد ترامپ فاجعه ای غیر قابل تصور و توصیف است. با انتخاب او سیاست های چهار سال گذشته که برای آمریکا و جهان فاجعه آور بود، ادامه خواهد یافت. این بدان معنی است که وضعیت جهان به بدترین حد خود خواهد رسید. محیط زیست، تهدید جنگ هسته ای که هیچ کس در باره آنها صحبت نمیکند خطرات بالقوه ای است که در چهار سال بعدی ریاست جمهوری ترامپ جهان را تهدید خواهد کرد. اما فرض کنیم که جو بایدن (Jose Biden) در انتخابات نوامبر سال 2020 بر کرسی ریاست جمهوری آمریکا بنشیند. پیش بینی من این است که او ادامه دهندۀ سیاست های اوباما که خیلی هم برای جامعه ما مفید نبود و یا حداقل کمتر مخرب بود را پی خواهد گرفت. اِعمال سیاستی که ممکن است فرصتی برای ما فراهم سازد تا بتوانیم با سازماندهی مجدد عمومی تغییرات اساسی ایجاد کنیم.

گفته شده است که کمپین سندرز با شکست روبرو شد. این گفته اشتباه است. من فکر میکنم که کمپین او یک موفقیت خارق العاده برای جامعه آمریکا بشمار میرفت. زیرا او عرصه بحث و جدل در باره موضوعاتی که چندین سال پیش تصورش هم غیر ممکن بود را مطرح ساخت که مورد توجه و استقبال نسل جوان واقع شد. از دیدگاه دم و دستگاه نئولیبرالیسم او قادر نبود که خط مشی سیاسی خود را به مورد اجرا گذارد. اما باید در نظر داشت که خط مشی او در واقع الهام بخشیدن به ادامه جنبش های اجتماعی که پیش تر در حال گسترش و بالیدن بود مانند جنبش اشغال وال استریت (Occupy Wall Street) و یا جنبش "جان سیاه پوستان مهم است"( Black Lives Matter). او این جنبش ها را به جنبشی فعال و مداوم جهت تحمیل خواسته های مردم به رهبران سیاسی تبدیل کرده است. بدیهی است که خواسته های مردم محور مانند بیمه های درمانی برای همه و یا برنامه های سندرز مانند آموزش رایگان در کالج که از نظر جامعه آمریکا "چپ" و رادیکال و محکوم میباشند را میتوان بر دولت بایدن تحمیل کرد. فقط کمی فکر کنید که این مواضع به چه معنی است. بی تردید این نوع مواضع حملۀ مستقیم به فرهنگ غالب آمریکا است. حمله ای که جامعه آمریکا از سوی یک دشمن غدار انتظار دارد. آن چیزی که می گویند چپ و رادیکال است سیاستی است که ما میگوئیم باید آمریکا به سطح کشورهای دیگر برسد، کشورهائی که دارای یک نوع از بیمه های درمان ملی میباشند، کشورهائی مانند فنلاند و یا آلمان که آموزش عالی در این دو کشور رایگان میباشد. ما در سمت جنوب، مکزیک را داریم یک کشور فقیر اما دارای آموزش عالی با کیفیت بالا و البته رایگان. بنابراین ما میگوئیم حداقل ما باید به سطح این کشورها برسیم. این باور به زعم آمریکائی ها بسیار افراطی، رادیکال و باوری "چپ" تلقی می گردد. بدیهی است آمریکائی ها این گونه انتقاد به سیستم سرمایه داری را فقط انتظار دارند که از یک دشمن بشنوند.

من به شما میگویم که ما واقعا در مشکلات عمیق اجتماعی فرو رفته ائیم. ترامپ وضعیت را وخیم تر کرده است. اما باید بدانید که وضعیت وخیم تر از امروز در راه است، مشکلاتی که ما در جامعه سرمایه داری با آن روبرو هستیم حتی عمیق تر از وجود ترامپ و دارو دسته اش میباشد. شما حتما راجع به ساعت آخر زمان مطالبی را گزارش کرده ائید. ( ساعت آخر زمان یا ساعت قیامت، نمادی است که هر ساله احتمال وقوع فجایع جهانی که زادۀ عملکرد انسان است مانند وقوع جنگ هسته اس و یا تغییرات اقلیمی را نشان میدهد.)

امی گودمن:
بله گزارش کرده ائیم

نوام چامسکی:
توجه کنید ما در طول ریاست جمهوری ترامپ بهترین ارزیابی را از وضعیت جهان در دست داریم. ما میبینیم که عقربه ساعت رستاخیز، دقیقه به دقیقه به نیمه شب و وقوع حادثه نزدیکتر میشود. در ماه ژانویه عقربۀ آن به بالاترین نقطه خود رسیده بود. این به این معنا است که به "لطف" ترامپ تحلیلگران و دانشمندان نزدیک شدن به یک فاجعه انسانی را از دقیقه به ثانیه تغییر داده اند. در این میان حزب جمهوری خواه نقش اساسی دارد. این حزب دیگر واجد شرایط یک حزب سیاسی نیست بلکه به هیولائی تبدیل گشته است که ساده لوحانه هر چه ارباب می گوید، تکرار میکند. این حزب در واقع مجموعه ای از صفر ها است و او (ترامپ) خود را در این مجموعۀ متملق و چابلوس مرد اول میداند. او هر آنچه که در جهت منافع جی پی مورگان چیس (JPMorgan Chase) (صاحب بزرگترین شرکت خدماتی و بانکداری آمریکائی و چند ملیتی) باشد را تائید و تحسین میکند. آنها بزرگترین آفت و ویروس واقعی دمکراسی و بقای بشریت میباشند. من بعضی از سیاست های آنها را که برای حیات بشر خطرناک میباشد پیش تر بازگو کرده ام مانند حمایت بانک ها در استفاده از سوخت فسیلی که خوشبختانه بدلیل کنشگران محیط زیست نقش بانکها در این مورد افشا شد و آنها برای بیشتر لکه دار نشدن حیثیت خود تا حدودی عقب نشینی کرده اند.اعتراض و روشنگری در جهت تغییر سیاست های ضد انسانی (صاحبان قدرت و ثروت) از سوی کنشگران سیاسی، اجتماعی مانند کنشگران محیط زیست یکی از روشهای مبارزه است. برای مثال، چند سال پیش اگر کسی به "سیاست جدید سبز" اشاره میکرد با تمسخر روبرو میگشت. اما با مقاومت کنشگران محیط زیست اِعمال این سیاست که برای بقای بشریت ضروری است در دستور کار عمومی قرار گرفته است. چرا؟ فقط به دلیل مقاومت و پایمردی کنشگران جامعه مدنی بویژه جنبش سیاسی سان رایز(Sunrise). این گروه که بیشتر از جوانان تشکیل شده بود در مقابل دفاتر نمایندگی کنگره به عنوان اعتراض تجمع کردند تا نمایندگان موضوع "سیاست جدید سبز" را مورد توجه قرار دهند و به عنوان دستور کار در کنگره مطرح سازند. این جنبش سرانجام توانست نه تنها موافقت خانم الکسندریا اوکاسیو کورتز (Alexandria Ocasio-Cortez) و چندین نماینده جدید که با الهام از تفکر (سوسیالیستی) سندرز و حمایت مردم به کنگره راه یافته بودند را جلب کند بلکه توانست موافقت ادوارد جان مارکی (Edward John Markey) سناتور ماساچوست را نیز کسب کند. نتیجه آن شد که در 116 مین کنگره، لایحه ای با هدف رسیدگی و ارائه راه حل برای نابرابری اقتصادی و تغییرات محیط زیست توسط این دو نماینده تقدیم مجلس شد. بدیهی است گام بعدی تصویب این لایحه میباشد. این روش یکی از روشهائی است که میتوان به وسیله آن به تغییرات اساسی دست یافت.

اما در مورد ریاست جمهوری بایدن باید گفت که گرچه دولت او یک دولت خوشایند و مطلوبی نیست، حداقل دولتی است که میتوان آنرا تحت قشار قرار داد. این موضوع بسیار مهم است. اگر شما به نظرات اریک لومیس (Erik Loomis) کسیکه در مورد موضوع تاثیر قدرت مردم مطالعه کرده است توجه نمائید، میگوید که مردم گاهی اوقات بطور فردی و در جهت خواست خود تلاش میکنند که تغییراتی بوجود آورند و گاهی بطورعمومی و در جهت تغییر جامعه. البته تلاش کنشگران مدنی برای تغییر، زمانی موفق آمیز است که با یک دولت بردبار که دارای قدرت تحمل است و در جهت منافع مردم گام برمی دارد، سرو کار داشته باشند. تفاوت زیادی میان ترامپ دروغگو با بایدن توخالی وجود دارد. شما میتوانید بایدن را به این و یا آن سیاست سوق دهید. بنابراین انتخابات ریاست جمهوری آینده برای مردم آمریکا یکی از مهمترین انتخابات خواهد بود.

امی گودمن:
چرا آمریکا که به عنوان ثروتمند ترین و قدرتمند ترین کشور در جهان شناخته میشود به مرکز بیماری همه گیر کرونا تبدیل شده است؟

نوآم چامسکی:
اما ایالات متحده آمریکا، میدانید که کشورهای مختلف در واکنش به بیماری فراگیر کرونا کم و بیش موفق عمل کرده اند. اما عملکرد دولتمردان آمریکا که در راس آنها ترامپ قرار دارد در مقابل این بیماری تعلل و بد عمل کرده اند. کشوری که با چنین قدرت نمائی حتی نمیتواند اطلاعات لازم را در اختیار سازمان بهداشت جهانی گذارد. این ناکارآمدی دارای پیش زمینه هائی است که بعضی از آنها مربوط به سیستم شرم آور خدمات درمانی (Health care) است که برای وقایع مترقبه هیچ آمادگی و کاربردی ندارد. زیرا این سیستم با یک مجموعه عجیب و غریبی از کانگسترها در واشنگتن اداره میگردد. در نتیجه بنظر میرسد هر قدمی که آنها برای بهبود اوضاع برمیدارند از آنجائی که سیستم از بیخ و بن فاسد است نه تنها نتیجه ای نمیگیرند بلکه اوضاع را بدتر میکنند. در دورۀ چهار سالۀ ترامپ او بطور سیستماتیک خدمات درمانی را کاهش داده است و در مقابل بر بودجه پنتاگون افزوده. برای مثال ترامپ در ماه اکتبر پروژه ادارۀ توسعه بین المللی آمریکا (USAID) را لغو نمود زیرا یکی از وظائف این پروژه شناسائی ویروس های جدیدی در کشورها جهان سوم و یا مناطق فاجعه آفرین مانند چین است تا ضمن تشخیص ویروس وجود آنرا به مراکز درمانی جهان اطلاع دهد. زیرا از زمان بیماری فراگیر سارس (Sars) در سال 2003 همواره پیش بینی میشد که ممکن است جهان به بیماری های دیگری از این نوع دچار گردد. ویروس سارس که بیماری بسیار جدی بود بوسیله واکسن مهار شد. از آن ببعد و با پیش بینی های لازم روی توسعه و تولید واکسن سرمایه گذاری گردید تا در آینده دنیا از وجود احتمالی یک ویروس غافلگیر نشود. اما در همان مراحل اولیه پروژه های توسعه و تحقیق این اداره از ادامه کار بازماندند و به مرحله آزمایش نرسیدند ]زیرا برای کمپانیهای خصوصی داروسازی (Big Pharma) ادامه توسعه و تولید واکسن سود آور نبود[ . به سخنی دیگر در این میان باید کسی احساس مسئویت کند. حال چه کس باید این مسئولیت (ادامه توسعه و تولید واکسن) را به عهده گیرد؟ بدیهی است کمپانیهای دارو سازی است که باید به این امر مهم بپردازند. اما بنابر منطق سیستم سرمایه داری هیچ کمپانی داروسازی علاقمند به انجام این کار نیست. چرا؟ چون آنان به سیگنال های بازار نگاه میکنند. توسعه و تهیه واکس نه تنها سودی عاید این کمپانیها نمیکند بلکه آنان را متضرر هم می سازد. در این مرحله احتمال دیگری برای توسعه و تهیه واکسن وجود داشت و آن قدم به پیش نهادن دولت است. من آنقدر عمر کرده ام که فلج اطفال که میان مردم وحشت ایجاد کرده بود را بخاطر آورم. در آنزمان دولت با حمایت مالی به کمپانیها موفق شد واکسن فلج اطفال، سالک (Salk) را بدون ثبت حق انحصاری تهیه کند و رایگان در اختیار عموم قراردهد. وقتی از جوناس ادوارد سالک (Jonas Edward Salk) کاشف واکسن فلج اطفال پرسیدند که: "صاحب حق ثبت فلج اطفال کیست"، پاسخ داد: "هیچ ثبت اختراعی وجود ندارد. مگر میشود نور خورشید را ثبت کرد؟ همانطور که نور خورشید برای همگان رایگان است باید این واکسن برای همه رایگان باشد." نتیجه این شد که وحشت فلج اطفال از میان رفت. در مورد بیماری سرخک هم همین طور بود. اما امروز دولت قادر نیست قدمی پیش گذارد و به وحشت فراگیر ویروس کرونا خاتمه دهد. چرا؟ چون دولت در دوران مدرن به طاعون نئولیبرالیسم تبدیل شده است. آیا شما لبخند های رونالد ریگان را به یاد دارید؟ آیا شما از گرایشات راست افراطی او آگاه بودید؟ او ضمن حمایت کامل بخش خصوصی و بازار آزاد خواهان نقش حداقل دخالت نهاد های دولتی در امور اقتصادی بود. بنابراین دولت راست افراطی آمریکا برای حل مشکلات مردم از جمله بیماری مهلک کرونا ناتوان است. با این وجود تلاش های مردمی در این شرایط انجام گرفت. در حال حاضر در نیویورک و دیگر شهرهای آمریکا، پزشکان، پرستاران و دیگر افراد خدماتی شبانه روز تلاش میکنند تا شاید بتوانند جان افراد را نجات دهند. آنان در نبود تجهیزات کافی مانند دستگاه های تنفسی و حتی وسایل محافظت مجبورند تصمیمات آزاردهنده ای در مورد چه کسی زنده بماند یا بمیرد اتخاذ کنند. دولت اوباما تلاش نیم بندی برای چنین روزهائی انجام داده بود. دولت او با یک شرکت کوچک قرار داد بست تا آن شرکت دستگاه های تنفسی با هزینه ای کم اما کیفیت بالا تولید کند. این شرکت بعدها توسط یک شرکت بزرگتری بنام کویدین (Covidian) خریداری شد تا خط تولید دستگاه های تنفسی را ادامه دهد منتها با قیمت گرانتر و فانتزی تر. تولید همین دستگاه ها هم طولی نکشید که متوقف شد زیرا این شرکت قرارداد خود را با دولت به دلیل عدم سودآوری فسخ نمود. همچنین همین وضعیت در بیمارستانها حکمفرماست. فرض بر این است که بیمارستانها از امکانات کافی مانند انواع تجهیزات بیمارستانی مانند دستگاه تنفسی، دارو، تخت، ماسک و غیره برخوردار باشند اما به گواهی مردم از جمله من، نئولیبرالیسم حاکم بر آمریکا مشکلات بسیار دردآوری را برای بیماران ایجاد کرده است. زیرا طبق اصول نئولیبرالیسم بیمارستانها، کمپانیهای داروسازی و بطور کلی سیستم خدمات درمانی باید در جهت سودآوری هرچه بیشتر قرا گیرند. بنابراین ما در حال حاضر با ترکیبی از منطق سرمایه داری که برای جامعه مهلک است اما میتوان آنرا تا حدودی کنترل کرد و منطق نئولیبرالیسم که ضمن مرگ و میر بیشتر قابل کنترل نیست گرفتاریم. نئولیبرالیسم میگوید در حالیکه بخش های خصوصی در این مورد اقدامی بعمل نمی آورند چرا باید دولت مسئولیت به عهده گیرد؟

علاوه بر آن این موضوع (ویروس فراگیر کرونا) برای مردم آمریکا بصورت موضوعی حیاتی و ویژه درآمده است. اما ما در این شرایط بحرانی شاهد یک نمایش تهوع آور در واشتگتن هستیم. شاهد ناکارآمدی دولتی هستیم که با وجود آگاهی از ویروس فراگیر کرونا نه تنها واکنش سریع و درخور انجام نداد بلکه حتی بعد از فراگیر شدن بیماری در جامعه سعی در تکذیب گسترش آن نمود و در نتیجه آمار مرگ و میر طبقات مردم محروم ( هفتاد درصد موارد مرگ در شیکاگو از میان جامعه سیاهپوستان بوده است. این در حالی است که تنها ٣٠ درصد از جمعیت این ایالت سیاه پوست هستند.) به شدت بالا رفت. ترامپ در تاریخ دهم فوریه زمانی که این بیماری بطور جدی مطرح شده بود، بودجه سال آینده اش را اعلام کرد. اگر نیم نگاهی به آن اندازیم میبینیم که بودجه مراکز کنترل بیماریها بمراتب کمتر شده و نیز بودجه حفاظت از محیط زیست 27 درصد کاهش پیدا کرده است. اما در مقابل بودجه‌ی بیشتری برای نوسازی زرادخانه‌های هسته‌ای ایالات متحده بالغ بر ۲ / ۳ میلیارد دلار در نظر گرفته شده است که این رقم افزایشی ۲۰ درصدی نسبت به سال قبل دارد. همچنین یارانه جدیدی در تامین بودجه صنایع تولید سوخت های فسیلی تعیین شده است. (2)

این بودجه چه چیزی را بما نشان میدهد؟ بما نشان میدهد که کشور بوسیله افرادی که اختلال شخصیت ضد اجتماعی (sociopaths) دارند، کسانیکه بدون احساس شرم به مردم آسیب وارد میکنند اداره میشود. این بودجه به صراحت بما میگوید که ما تلاش خود را برای مقابله با بیماریهای فراگیری که در آینده گریبانگر بشر خواهد شد را کاهش میدهیم و در عوض برای نابودی محیط زیست تلاش بیشتر می کنیم. نئولیبرالیسم در حال فرو بردن سرنوشت انسان به ورطه هلاکت است. دیگر لازم نیست که گفته شود تهدیدی بالاتر و خطرناکتر از ویروس کرونا وجود ندارد. دیر یا زود تهدید مرگبار کرونا پایان میپذیرد، اما آیا گرم شدن زمین، ذوب شدن صفحات یخ های قطبی و اتخاذ سیاست های مخرب نئولیبرالیسم پایان خواهد پذیرفت؟ باید هرچه زودتر در این مورد چاره ای اندیشید. این موارد چیزهای پنهانی نیستند. به تازگی موضوعی بسیار جالبی از یادداشت جی پی مورگان چیس بزرگترین بانکدار آمریکا و حامی ترامپ به بیرون درز کرده است. در این یادداشت حتی او اعتراف کرده است که: اگر ما (بانکهای چند ملیتی ا) به تامین بودجه صنایع سوخت فسیلی ادامه دهیم "حیات بشر" را به مخاطره خواهیم انداخت.(3) کسانیکه با دقت به عملکرد دولت ترامپ توجه میکنند در می یابند که او در مورد گسترش ویروس کرونا در آمریکا به طرز ناامید کننده ای بدنبال کسی می گردد تا بی کفایتی خود را به گردن او اندازد. ابتدا به چین تاخت و در آخرین تلاش خود سازمان بهداشت جهانی را به "سوء مدیریت شدید و پنهانکاری در مورد گسترش بیماری" متهم کرده است و بدین بهانه بودجه این سازمان را نیز بحالت تعلیق در آورد. (4)

واقعیت این است که چین در دسامبر گذشته به سرعت سازمان بهداشت جهانی را از وجود علائم ناشناخته ذات الریه فراگیر در بیماران خود مطلع کرده بود. آنها در تاریخ 6 ژانویه 2020 بطور رسمی این موضوع را نه تنها به سازمان بهداشت جهانی بلکه به جامعه علمی جهان اعلام نمودند. دانشمندان چینی در طی تحقیقات خود دریافتند که منبع این ویروس شبیه ویروس سارس است. آنها ژنوم (همه کرومزمهای گوناگونی که در هسته سلول یک گونه معین وجود دارد) را مشخص کرده و اطلاعات آن را به جامعه جهانی ارائه داده بودند. بدون تردید سازمانهای اطلاعاتی آمریکا از این موضوع قبلا بخوبی آگاهی داشتند. آنها در ماه ژانویه تلاش کردند که کاخ سفید را به جدی و خطرناک بودن این ویروس متقاعد سازند. اما گوئی هیچ گوش شنوائی در آنجا پیدا نکردند و ترامپ هم در آنموقع یا به بازی گلف سرگرم بود و یا به کانال تلویزوینی خود (Fax news) نگاه میکرد تا از رتبه بندی موقعیت خود با خبر شود. دیروز (نهم آوریل) ما دریافتیم که در اواخر ژانویه، پیتر ناوارو (Peter Navaro) در پیامی موثق کاخ سفید را از خطر واقعی کرونا آگاه کرده بود. اما او هم نتوانست توجه ترامپ را به این خطر مرگبار جلب نماید.

امی گودمن:
شما به پیام پیتر ناوارو دستیار ترامپ و مدیر سیاست های تجارتی و فرآوری ترامپ اشاره کردید. او در اواخر ژانویه در روزنامه نیویورک تایمز وجود ویروس کرونا را هشدار داده بود و نوشته بود که: " او فکر میکند این ویروس تعدادی در حدود یک میلیون آمریکائی را به کام مرگ فرو خواهد برد." سپس ترامپ در 31 ژانویه برای جلوگیری از شیوع ویروس کرونا، محدودیت‌هایی برای ورود اتباع خارجی از چین به آمریکا در نظر گرفت. (5) اما با این وجود دولت ترامپ نه تنها نسبت به آزمایش افراد واکنش نشان نداد بلکه حتی به خود زحمت نداد تا مطمئن شود تجهیزات لازم و کافی برای محافظت (PPE) کادر درمانی بیمارستانها دارد یا نه. حتی همانطور که گفتید سازمان های اطلاعاتی آمریکا پیش از هشدار ناوارو از این موضوع با اطلاع بودند و به ترامپ هشدارهای لازم را داده بودند. اگر شما به دو سال پیش باز گردید ترامپ بخش بیماری های فراگیر شورای امنیت که وظیفه دارد نسبت به وجود بیماریهای فراگیر تحقیق کند و نیز اطمینان حاصل کند که سایر نهاد های دولتی مثل مرکز پیشگیری و کنترل بیمار ها (CDC) افراد متخصص را برای تحقیق و بررسی به سایر نقاط جهان از جمله چین اعزام داشته اند یا نه، را منحل نمود. همچنین افرادی مانند پت هگست (Pete Hegeth) یکی از حمایت کنندگان مالی کانال فاکس نیوز اظهار کرده که : " من هرچه بیشتر در مورد ویروس کرونا اطلاع کسب میکنم، کمتر نگران می شوم. خطر ویروس کرونا اغراق آمیز است." لو دابز (Lou Dobbs) مجری و گوینده خبر فاکس نیوز گفته است که: " این رسانه های چپ ملی میباشند که مردم را ار ویروس کرونا میترسانند" و دادستان سابق جمهوری خواه و مجری برنامه عدالت قاضی در شبکه فاکس نیوز جنین پیرو (Jeanine Pirro) صراحتا گفته است که :" این ویروس کرونا مثل آنفلانزا است. با توجه به اینکه ویروس آنفلانزا کشنده تر از این ویروس میباشد." همچنین دکتر مارک سیژل (Dr. Marc Siegel) گزارشگر مسائل پزشکی در فاکس نیوز و هرالدو ریورا (Geraldo Rivera) روزنامه نگار و مجری فاکس نیوز و استیو دوسی (Steve Doocy) نویسنده و مجری "فاکس و دوستان" در کانال فاکس نیوز همان حرف های جنین پیرو را تکرار کرده اند و ویروس کرونا را با ویروس معمولی آنفلانزا مقایسه کرده اند. در این میان نماینده جمهوری خواه مت گیتس (Matt Gaetz) با زدن ماسک گاز در ساختمان کنگره ویروس کرونا را به تمسخر گرفته است. (6) سرانجام شان هنتی (Sean Hannity) شومن راست افراطی شبکه فاکس نیوز با اطمینان خاطر اظهار نمود که : " هیچ کسی در ایالات متحده آمریکا بخاطر ویروس کرونا نمرده است . هیچ کس." اما همین فرد در 17ماه مارس و سپس دونالد ترامپ در فردای آنروز ادعا کردند که: "ما همیشه ویروس فراگیر کرونا را جدی گرفته ائیم." و فاکس نیوز گفتۀ آنانرا با آب و تاب بارها تکرار کرد.

بدیهی است که فاکس نیوز فقط یک کانال تلویزیونی نیست بلکه کانال شخصی ترامپ است و این افراد که من فقط اسامی چند نفر را برای نمونه آوردم همه از مشاوران مطبوعاتی و رسانه ای ترامپ میباشند. حال با این تفاصیل آیا شما ترامپ را مسئول فجایعی که تا به امروز منجر به کشته شدن 37.086 نفر شده است، نمی دانید؟ آیا بنظر شما دستان او به خون آغشته نیست؟

نوام چامسکی:
در بارۀ آنچه که در مورد مشاوران مطبوعاتی و رسانه ای ترامپ متذکر شدید و در کلیپ های خود نشان دادید باید بگویم که این نوع رفتار رسانه ای در واقع جزئی از یک استراتژیک بسیار هوشمندانه است. آنها امروز مطالبی را در رسانه خود بیان میدارند و فردا با زیرکی همان مطالب را تکذیب میکنند و پس فردا در یک شگرد هوشمندانه مجموعه ای از راست و دروغ را با اطمینان به بینندگان خود بگونه ای ارائه میدهند تا به نتیجه مطلوب خود برسند. مثلا شما میدانید که ترامپ امروز چیزی میگوید و فردا چیز دیگری. ممکن است یک در هزار یکی از سخنان او درست از آب در بیاید. بدیهی است شما تیرهای بسیاری را از کمان رها میسازید و ممکن است یکی دو تای آنها تصادفا به هدف بخورد. تکنیک فاکس نیوز که در واقع انعکاس صدای ترامپ است توسط راش لیمبوی (Rush Limbauyh) راست افراطی و مجری سابق شوهای تلویزین و مجری کنونی گفتگوهای رادیوئی AM و FMتنظیم و پخش میگردد. آنها دروغ هائی را که از سوی ترامپ گفته میشود را با ترفند و لطائف الحیل به خورد بینندگان و شنودگان خود میدهند. برای مثال، در مورد ویروس کرونا میگویند که: "نگاه کنید رئیس جمهور بی نظیر و معرکه ما بزرگترین رئیس جمهوری که تاریخ آمریکا بخود ندیده است. او برای نجات ما همه این موارد را میدانسته و تا بحال هر آنچه که گفته است درست بود و این جملۀ اوست ....." شبکه فاکس مانند کارخانه ای میماند که تولیدات آن منحصرا دروغ است. من فکر میکنم که تا کنون ترامپ چیزی در حدود 20 هزار دروغ گفته، دروغ هائی که همواره با لبخند ابراز شده است. آنها بر این باورند که اگر دروغی را مکررا تکرار کنید دیر یا زود مردم آنرا باور میکنند. (تکنیکی در دنیای سیاست که: در دروغ بزرگ همواره نیروی قابل باور بودن موجود است.)

ترامپ اظهارات احمقانه بسیاری کرده است که در کانال فاکس نیوز بعد از شرح و تفصیل و توجیه آن اظهارات تقویت میشود. اگر به لحن این افراد که به آنها اشاره کردید توجه کنید همه با یک اعتماد بنفس مانند بیخردان سخن میگویند. شما این گونه سخنان را از هیچ آدم عاقلی نمیشنوید. همانطور که گفتم این یک تکنیک است، یعنی با اعتماد بنفس هذیان گفتن. برای این افراد مهم نیست که رهبر عزیز چه میگوید هر چه که میگوید باید آنرا بزرگ نمائی و شرح و بسط داد و تقویت کرد. شما به شان هانتی اشاره کردید او امروز در یک گفتگو میگوید که: "بزرگترین حرکتی که در تاریخ جهان (نسبت به مقابله با ویروس کرونا) صورت گرفته از سوی رئیس جمهور ما ترامپ انجام گرفت است" صبح روز بعد ترامپ در برنامه "فاکس و دوستان" ظاهر میشود و در هماهنگی که از پیش صورت گرفته است ساز خود را کوک میکند. این یک تکنیک کنش و واکنش (ساختکی) است. روپرت مرداک (Rupert Murdoch) کلان سرمایه داری که سهامدار اصلی رسانه های گروهی خبری چند ملیتی است (News Coperation) همراه با ترامپ در حال نابود آمریکا و جهان میباشند. در پس زمینه افکار آنان یک تهدید به مراتب مهلک تر و مخربتر از ویروس کرونا وجود دارد. بی تردید دستان آنان به خون آعشته است.

شما ملاحظه بفرمائید در سمت نیمکره جنوبی یک دیوانه ای دیگر بنام ژائیر بولسونارو (Jair Bolsonaro) رئیس جمهور راست افراطی برزیل وجود دارد که سعی میکند در جرم و جنایت از ترامپ پیشی جوید. او نیز به مردم برزیل گفته است که : " ویروس کرونا چیزی نیست. یک سرماخوردگی ساده است و برزیلی ها در برابر این ویروس مصون میباشند." اما لوییز انریک ماندتا (Luiz Henrique Mandetta) وزیر بهداشت برزیل و دیگر مقامات مداخله کردند و گفتند که: " ببین این بیماری واقعا جدی و خطرناک است و گفته رئیس جمهور را نادیده گرفتند. (وزیر بهداشت برزیل که برخلاف نظر بولسونارو از فاصله گذاری اجتماعی و قرنطینه دفاع میکرد از وزارت برکنار شد.) (8)

برزیل با بحران هولناکی روبرو است تا جائیکه ریو (Rio) به یک گداخانه تبدیل شده است و دولت هیچ اقدامی در جهت بهبود حال مردم نمیکند. مردم برزیل در شرایط بسیار محنت بار و رنج آوری بسر میبرند. چه کس و کسانی باعث چنین وضعیتی در برزیل هستند؟ باندهای جنایت پیشه ای که در برزیل حکومت میکنند سعی در تحمیل معیارهای بهداشتی و سلامتی خود به این مردم را دارند، معیارهائی که برای مردم برزیل در حکم شکنجه و مرگ است. همچنین مردم بومی برزیل با یک نسل کشی واقعی روبرو هستند. برای بولسونارو که فکر میکند نسل آنها باید از میان برود هیچ مهم نیست. در حالی که این فجایع در برزیل در جریان است، مقالات علمی منتشره هشدار داده اند که طی 15 سال آینده آمازون از حالت دی اکسید کربن که نه تنها برای رویش گیاهان حیاتی است بلکه با تولید اکسیژن ادامه زندگی انسان را میسر میسازد به حالت هیدروکربن که بشکل سوخت های فسیلی است تبدیل میگردد. این تغییر و تحول نهایتا به نابودی جهان منجر خواهد شد.

بنابراین ابر تندیس شمال (Colossus of the North) ]نامی که برای ایالات متحده آمریکا و همپیمانان آن که نسبت به همسایگان جنوبی دیدگاهی سلطه گرانه دارند، بکار می رود.[ در اختیار کسانی است که دارای اختلال شخصیت ضد اجتماعی دارند، افرادی که برای آسیب رساندن به جهان هر آنچه که از دستشان برمی آید به روش خود انجام میدهند.

من وضعیت اسفبار مردم برزیل را از نزدیک دنبال میکنم زیرا همسر من والریا برزیلی است و مرا با اخبار برزیل روزانه آگاه میسازد. شنیدن این اخبار واقعا تکان دهنده است.

باز گردیم به ویروس کرونا، برخلاف اخبار فراوانی که ادعا میکنند چین در مورد ویروس کرونا پنهان کاری کرده است، این کشور بمحض شناسائی ویروس سایر کشورها را مطلع ساخت. برای مثال، کشور های حاشیه ای چین مانند تایوان، کره جنوبی، سنگاپور به موقع وارد عمل شدند و ویروس را تحت کنترل درآوردند. نیوزلند در این مورد بسیار خوب عمل کرد و بنظر میرسد که نزدیک است بطور کلی این بیماری را ریشه کن کند. حالا به اروپا نگاه کنید، بیشتر کشورهای اروپائی در برابر ویروس کرونا دچار مشکل شده اند. برخی از آنها مانند آلمان که از سازمان دهی اجتماعی خوبی برخوردار است فورا وارد عمل شد. سرعت عمل خانم آنگلا مرکل را در قیاس با ترامپ مقایسه کنید. او بلافاصله در رسانه های گروهی آلمان ظاهر شد و هر آنچه که اتفاق افتاده بود را برای مردم شرح داد.

امی گودمن:
با این شرایط برای جلوگیری از گسترش ویروس کرونا و محافظت از خود و خانواده چه باید کرد؟ امید شما چیست؟

نوآم چامسکی:
در مورد خودم باید بگویم که آنچه والریا توصیه میکند انجام میدهم یعنی من بطور کلی در خود-انزوا قرار دارم. اما آنچه که به من امید میدهد اقداماتی است که مردم سراسر جهان در یاری به یکدیگر انجام میدهند. خدمات پزشکان، پرستاران و دیگر کارکنان مراکز خدماتی در شرایط بسیار خطرناک که فاقد حتی تجهیزات اولیه محافظت میباشند الهام بخش است. اقدامات مردم در اتحاد و همدردی و یاری رساندن به یکدیگر الگوئی است که امید به زندگی را افزایش میدهد. این الگو باید به یک جنبش پیشتاز جهانی تبدیل گردد. اگر شما به تاریخ بنگرید میبینید که مواقعی وجود داشت که تودۀ مردم در شرایط بسیار ناامید و مستاصلی بسر میبردند. من به اواخر دهه 30 و اوائل دهه 40 یعنی دوران کودکی ام بازمیگردم. در آن زمان ظهور طاعون نازیسم و پیروزیهای پیوسته ای که بدست می آورد غیرقابل توصیف است. در آن روزها بنظر میرسید که مقابله با قدرت فاشیسم هیتلری ناممکن است. این دوران یکی از وحشتناکترین دوران تاریخ بشر است. سیاستمداران آمریکائی در نظر داشتند که پس از جنگ و پیروزی مطلق نازیسم، جهان را به دو قسمت تقسیم کنند. یک قسمت تحت کنترل آمریکا و قسمت دیگر تحت کنترل آلمان که شامل تمام اوروسیا (ترکیب دو قاره اروپا و آسیا) می شد، یک ایدۀ هولناک. اما در همان زمان و در همان شرایط ما شاهد جنبش های مدنی مانند جنبش مسافران جوان آزادی (Young Freedom Riders) در آمریکا بودیم، جنبشی که برای دستیابی به حقوق مدنی و مبارزه با تبعیض نژادی علیرغم تهدیدات مرگبار به سراسر آمریکا سفر کرد تا کشاورزان سیاهپوست را به حقوق خود مانند حق رای ترغیب کند. این جنبش نمونه ای بود در آن شرایط بیم و نا امیدی. بنابراین امروز که بی شباهت به آن دوران نیست و نئولیبرالیسم لجام گسیخته سعی در بلعیدن جهان دارد، نشانه های برپائی چنین جنبش هائی پایه و اساس امید آیندۀ ما است.

________________________

منابع:


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد