کسانی که مانند نویسنده این سطور در دوران پهلوی سالهای دبیرستان را می گذراندند، به یاد می آورند که در حکایت طوطی و بقال مثنوی، از خواندن دو بیت زیر چه لذتی می بردیم :
آن یکی شیر است اندر بادیه
و آن دگر شیر است اندر بادیه
آن دگر شیر است کآدم می خورد
و آن دگر شیر است کآدم می خورد
نه تنها به مخیلۀ دبیران ما ، حتی به ذهن نویسندگان کتابهای درسی هم نمی رسید که یک بار به نسخه ای معتبر از مثنوی مراجعه کنند تا ببینند ابیات بالا در آن وجود دارد یا نه .حالا که سوادم کمی بیش از دورۀ دبیرستان است می بینم بادیه به معنای صحرا واژه ای عربی ست ولی بادیه به معنای ظرفی که مایعی در آن بریزند، بنا بر گزارش لغتنامۀ دهخدا کلمۀ ترکی ست . بادیه به معنای ظرف در ادب کلاسیک پارسی حتی یک مورد هم کاربرد ندارد. افزون بر آن در بیت ماقبل این ابیات جعلی ، بیتی آمده است:
کار پاکان را قیاس از خود مگیر
گرچه باشد در نوشتن، شیر و شیر
شیر نخست که اشاره به حیوان درنده دارد، در گویش پارسی زمان مولانا با یای کشیده تلفّظ می شده است و شیر خوردنی بر وزن گیر، که با مگیر هم قافیه شده است . برای اطمینان خاطر خواننده نمونه ای هم از دیوان بیاورم . در غزلی با مطلع " ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا" ، در بیت :
نشناختم قدر ِ تو من ، تا چرخ می گوید ز فن ،
"دی بر دلش تیری بزن! دی بر سرش خارا! " بیا
این "دی" را می بایست با یای کشیده تلفّظ کرد. و صوت است که در ابتدای فعل امری می آورند . چنانکه امروزه مثلا می گویند : "دِ بدو ! " (بدو دیگه ) . بنابراین هیچگونه موردی وجود نداشت که مولانا برای تاکید بر اشتراک لفظ میان شیر و شیر آن دو بیت بعدی را بسراید . حتی شارح "انقروی" در قرن ده هجری هم از وجود این ابیات خبر نداشت . چنین به نظر می رسد شاید شاعری در دوران قاجاریه یا صفویه این ابیات را سروده و در نسخه ای وارد کرده باشد. به هرحال سال هاست که هرگاه سخن از حکایت شیرین طوطی و بقال پیش آید، این دو بیت کذایی هم پشت بندش مطرح می گردد . نوشتم که در خاطرۀ ادب پارسی ثبت شود .
http://zibarooz.blogfa.com/1399/01
(محمد بینش)