دل گرفته ام
مه آلود ست
برای تو از تو تندیسی
می سازم
حرفی بزن
سازی بزن
روزگار عجیبی ست
این روزها
زمین مه آلود ست
فا صله ها ست
میان ما
در سایه ی سکو ت شهر
آدمها در خانه پنهانند
خیابان خالیست
کوچه بوی ترس می دهد
وای انگار دوباره
سگ و گربه ی ووهان
دربازار مرگ حراج شد
ما نمی آموزیم
روزگار عجیبی ست
این روزها
هر دولتی با ماسکهای دوزدی
نقش فرشته ی نجات را بازی میکند
پشت پرده
رازهای شری ست
پرده را پس نمی زنیم
زمین مه آلود ست
نگران مادرم هستم
در آغوش حسرت
پنجره را باز می کنم
به تماشای تند یس می نشینم
گنجشگی
گوله ی آفتاب را
روی شانه اش نشا نده ست
آه بهار است
حرفی بزن
سازی بزن
و من با تندیس خورشیدی
گرد هستی می رقصم
آپریل 2020
شهلا آقاپور
http://www.galerie-benakohell.de/
http://www.aghapour.de/