logo





سرجیو بن ونوتو

آگامبن را فراموش کن

مترجم: زهرا هدایتی

جمعه ۱۵ فروردين ۱۳۹۹ - ۰۳ آپريل ۲۰۲۰

مقدمه مترجم

جورجو آگامبن فیلسوف ایتالیایی در روزنامه لوموند می نویسد که در شرایطی که مشخص شده است که ویروس کرونا علایم حادی ایجاد نمی کند و فقط چهار درصد از بیماران به درمان اورژانسی نیاز دارند چرا حکومت و رسانه ها باعث ایجاد وحشت در جامعه شده اند؟ آگامبن ایجاد وحشت و وضعیت اضطراری را ابزار حکومتی می داند چرا که دولت امنیتی با این وسیله می تواند قدرت مردمی را محدود کند . او معتقد است که دولت امنیتی با اعلام قرنطینه مردم را تبدیل به تروریست های بالقوه می کند. چرا که در این شرایط هر کسی می تواند خطری برای دیگران ایجاد کند. در متن زیر بن ونوتو نظر آگامبن را به نقد می کشد.

واکنش بی درنگ ملی گرایان افراطی -که حسن تعبیر والایی است برای نئو فاشیست ها - نسبت به پاندمی ویروس کرونا همان واکنشی بود که از بیگانه هراس ها انتظار می‌رفت - بستن مرزها و نسبت دادن ویروس کوید ۱۹ به خارجی‌ها. ترامپ این کار را با قطع ارتباط با اروپا انجام داد بدون آنکه در حوزه امور داخلی کاری انجام بدهد. خطر همیشه از خارج است و نه از داخل. به نظر می‌رسد که این ویروس افکار نئو فاشیست ها را زیر سوال برده است که در بین آنها می‌توان به ترامپ، جانسون، سالوینی و اردوغان اشاره کرد. در حقیقت در شرایطی که هر کسی ممکن است آلوده باشد خطر از خارج نیست. آفریقا، چین، مسلمانان و غیره و نه حتی از گروه مشخص و خاصی در درون کشور. خطر در همه جا هست حتی در فرزند، در پدربزرگ و مادربزرگ، در شخصی که عاشق شماست. روزنامه‌نگار ماسیمو جیانی می‌گوید: «ما در معرض خطر نیستیم بلکه خود خطر هستیم.» تقابل های اساسی و دلالتی بین حیوانات سیاسی کارل اشمیت – ما در تقابل آنها، من در تقابل با دیگری – از بین می‌روند و ما هم به اندازه دیگری خطرناک هستیم. کولی و سرگردان خطرناکتر از دختر من نیست. طبقه‌بندی‌های نژادپرستانه افسون انرژی بخش خود را به ناگهان از دست می‌دهند.

در درون این تصویر این مسئله که کشورهای مختلف صدور ویزای شنگن را به حالت تعلیق درآورده اند من را نگران نمی‌کند. اگر هر کشوری مرزهای خود را به روی کشورهای دیگر بسته بود دردسر های بیشتری داشت. اما در حقیقت این حصار یکی از حصار هایی است که در تمام سطوح وجود دارد - هر شهروندی در مقابل دیگری حصاری به دور خود می کشد.

فیلسوف برجسته جورجو آگامبن می‌نویسد:

«به نظر من غم انگیزتر از محدودیت‌های آزادی که در این تدارکات نهفته است، نابودی روابط انسانی است که این شرایط آن را به وجود می‌آورد. نباید به دیگری که می‌تواند هر کسی باشد حتی یک عزیز، نزدیک شویم و در حقیقت لازم است که فاصله مشخصی را از او حفظ کنیم که طبق گفته بعضی ها باید یک متر باشد اما طبق آخرین توصیه های کارشناسان باید ۴ و نیم متر باشد. (جالب است که به آن نیم متر اضافی توجه کنید) هم نوع خود را به کناری گذاشته ایم».

مشکل بتوان واکنشی سطحی تر از این یافت. در حقیقت این اپیدمی کلیشه معمول را که اگر همنوعان خود را دوست دارم باید آنها را در آغوش بگیرم یا ببوسم و یا مثل کنه به آنها بچسبم را خنثی می‌کند. امروز عشقم به دیگری را با حفظ فاصله از آن ها نشان می دهم. این پارادوکسی است که چارچوب های ایدئولوژیکی بی قید و بند چپ و راست (ایدئولوژیکی نه در مفهوم مارکسیستی آن) و علاوه بر آن چارچوب های فکری توده گرایان را به لرزه در می آورد.

تبلیغات سیاسی آموزشی بعضی از سیاست‌مداران و رسانه‌ها هم حس خودخواهی ما و هم حس دیگر خواهی ما را ارضا می‌کند. «اگر از دیگران فاصله بگیرید نه تنها از آنها بلکه از خودتان نیز محافظت کرده‌اید» اما امروزه این شعار اصلاً درست نیست. همه می‌دانند که جوانان مانند هر کس دیگری ممکن است مبتلا به بیماری شوند اما به ندرت در بستر بیماری می‌افتند و همه نیز می‌دانند این پاندمی افراد مسن را از پا در می‌آورد. افراد بالای ۶۵ سال در معرض خطر هستند.

دوست جوان من فاصله ی سه متری خودش را از من حفظ می کند و لبخند می‌زند من برای این از او سپاسگزارم - به این علت که می‌دانم که تنها او است که به علت سنم سعی در محافظت از من دارد. درست است که از افراد مسن در خانواده خودش هم محافظت می کند: پدر و مادرش - اما به هرحال سپاسگزارش هستم. دیگران هرچه بیشتر فاصله شان را از من حفظ کنند حس نزدیکی بیشتری به آنها دارم. به همین دلیل است که آگامبن آنچه که در سطح ریز مولکولی روابط انسانی اتفاق می‌افتد را درک نکرده است.

برعکس، در روزهای اخیر به چندین نفر برخوردم که فاصله مطمئن را رعایت نمی‌کردند و حتی دستکش و ماسک صورت هم نداشتند. در مورد جدی بودن بیماری شک داشتند از صحبت های آنها متوجه شدم که آنها اساساً بدبین و شکاک و نهایتاً ضد اجتماعی بودند. امروزه انسان‌های دوستدار اجتماع از جامعه می گریزند.

زمستان گذشته ۸۰۰۰ نفر که اغلب آنها سالخورده بودند بر اثر ابتلا به بیماری آنفولانزا در ایتالیا جان خود را از دست دادند. امسال در نتیجه شیوع ویروس کرونا آمار مرگ و میر به ۲۰ تا ۲۵ هزار نفر افزایش خواهد یافت که سه برابر میزان مرگ و میر معمول به خصوص در میان سالخوردگان است. آیا این حقیقت که تنها سه برابر تعداد افراد معمول در اثر یک بیماری فصلی جان خود را از دست می دهند کافی است تا بگوییم که آگامبن در گفتن اینکه این اپیدمی ساختگی و جعلی است محق است؟ خیر زیرا که این ویروس ناشناخته ای است که ممکن بود عواقب مخرب تری نیز داشته باشد. اقدامات انجام شده فقط پیشگیرانه است و مهمتر از همه این که در جوامع ما غیر قابل قبول است که سه برابر میزان مرگ و میر معمول در زمستانی اتفاق بیفتد. این یک انتخاب بیوپولیتیک- یعنی اخلاقی -است.

دلقک مسخره ای مانند بوریس جانسون به بریتانیایی ها گفته است که «برای مرگ پیش از موعد عزیزانتان آماده باشید» اما چرا کسانی که در حال مرگ هستند را خطاب قرار نداده؟ گویی که مرگ همیشه برای همسایه است! شاید منظورش این بوده است که «آماده باشید تا اعضای سالخورده خانواده خود را از دست بدهید»

به نظر بوریس جانسون دیگر نمی توان کسانی که جانشان را از دست می دهند، کسانی که همه شرایط مرگ را دارند را مورد خطاب قرار داد. دیگر نمی توان «لفظ» شما را برای آنها به کار برد. ایتالیا انتخاب متفاوتی داشت. قرنطینه و فلج اقتصادی تا شهروندان سالخورده را حفظ کند. آگامبن که در سال ۱۹۴۲ به دنیا آمده در میان آنها است. در دفاع محکم از کسانی که چیزی به آخر عمرشان باقی نمانده حسی مانند یک قهرمان دارم.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد