logo





سازمان هواپيمائي كشور ايران را بدادگاه جهاني بكشيم

جمعه ۲۷ دی ۱۳۹۸ - ۱۷ ژانويه ۲۰۲۰

امیر کسروی

amir-kasravi1.jpg
پرسشي كه پس از سرنگوني پرواز ٧٥٢ اوكرايني، مشغوليت ذهني همه ما شده اينست كه چرا ايران فضاي ناامن را براي پروازهاي مسافري باز نگهداشت؟ آيا اين پرسش بنيان قانوني دارد؟ مسئوليت بعهده كدام نهاد است؟ و بالاخره عدم پايبندي به قوانين بين- المللي پرواز، آيا جرمي قابل تعقيب است؟
منظور اين نوشتار يافتن جوابهاي فني و حقوقي به اين پرسشهاست. آيا ايرانيان خارج از كشور توانائي و خواست آنرا دارند كه از طريق دادگاههاي عدالت بينالمللي مجرمين را بهپشت ميز محاكمه بكشانند و چگونه؟
در اينجا تكيه اصلي من روي دو سانحه دلخراشست، يكي سانحه اخير كه داغ آن در دل مردمِ چهارگوشه جهان هنوز تازه است و ديگري سانحه فراموش شدهي پرواز ٦٥٥ ايراناير در ماه ژوئيه ١٩٨٨ بهخلباني محسن رضائيان، ٣٧ ساله، خلباني حرفهاي، مودب و مهربان كه با ٢٨٩ سرنشين ديگر، جانشان را از دست دادند.
سازمان بينالمللي ايكائو، كه قانونگزار صنعت هوائي دنيا و بخشي از سازمان ملل است، با وضع قوانين لازمالاجرا براي حمايت از ايمني و امنيت پروازهاي مسافري، دولتهائي را كه امضا كننده و عضو اين سازمان هستند، ملزم ميكند كه از طريق سازمانهاي دولتي كشورهاي عضو، اين قوانين را مو بهمو بهاجرا درآورند.
ايران از اعضاي قديمي اين سازمان است و سازمان هواپيمائي كشوري ايران، مسئول بلافصل نظارت و اجراي اين قوانين است. تاريخچه قوانين موضوعه مربوط بهمناطقي كه امنيت پرواز و ايمني مسافرين در آن مورد شك باشد بدين قرار است:
در سال ٢٠١٤، شورشيان مورد حمايت روسيه كه بهسلاحها و موشكهاي روسي مجهز بودند، يك هواپيماي مسافري مالزي را در مرز شرقي كشور اوكراين در ارتفاع ٣٣٠٠٠ پائي، با ٢٩٨ سرنشين سرنگون كردند.
دولت اوكراين پرواز روي آن منطقه جنگي را تا ارتفاع ٣٢٠٠٠ پائي ممنوع اعلام كرده بود و اين هواپيما پروازش براساس اين ممنوعيت، قانوني بود. در همين زمان شركتهاي هوائي ديگر، مثلا شركت استراليائي، مسير پروازهايش را بشكلي تغيير داد كه از اين منطقه بيش از ٥٠٠ كيلومتر فاصله داشت.
بعلت اين حادثه ناگوار، سواي جنجالهاي سياسي در حول و حوش اين سانحه، سازمان ايكائو، قوانين مربوط بهپرواز در نزديك و يا روي مناطق خطرناك را كه در سند ١٠٠٨٤ تنظيم شده بود، بازنگري كرد. و در سال ٢٠١٨ پس از كنفرانسهاي بينالمللي متعددي با همكاري شركتهاي هوائي بازرگاني، مواد اصلاحي جديدي را براي مديريت و جلوگيري آتي حوادثي مشابه، به آن افزود. ايران بعنوان عضوي از ايكائو، ملزم برعايت اين قوانين است و متولي آن سازمان هواپيمائي كشوري ايران ميباشد.
اين سند ٦٤ صفحهاي داراي چهار فصل است. در فصل دوم، ريسك موشكهاي زمين بههوا محمل اصلي اين سند است. و سپس تاريخچه تهديدها، خطرات عمدي و غيرعمدي و حمله موشكي را پوشش ميدهد.
فصل سوم بهنقش كشورهاي متبوعه كه متولي فضاي پرواز هستند ميپردازد و وظائف قانوني دولتها و سازمانهاي هواپيمائي كشورها را مشخص ميكند
2
و در فصل چهارم، بهچرخه ارزيابي خطر، جمعآوري اطلاعات مربوطه، بررسي خطرات، شناسائي خطرات، ارزيابي خطرات و نقش كشورها ميپردازد.
اين سند، در ضميمه ١١، در 3.1.4، تصريح دارد كه مسئوليت بكارگيري ابزار و شيوههاي مورد لزوم براي ايمني پرواز در مناطق مورد تخاصم برعهده سازمان هواپيمائي كشوري است.
در فصل سوم بخش 3.1.8، سازمان هواپيمائي كشورها را ملزم ميكند كه با نهادهاي نظامي همآهنگيهاي لازم را براي امنيت فضا و ايمني پروازهاي مسافري برقرار كنند، كاركنان مربوطه را در جريان پروازهاي مسافري قرار دهند، شماره پروازها و شماره شناسائي آنها را براي كاركنان نظامي مشخص نمايند، علائم خطر لازم را بوجود آورند و بالاخره، در صورت لزوم، مناطق ممنوعه را تعيين و به دايره عملياتي شركتهاي هوائي ابلاغ كنند.
همه ميدانند كه در فضاي متشنج سياسي، جمهوري اسلامي براي انتقامجوئي و با نقشه قبلي، بيش از يك دوجين موشك را آگاهانه در ساعت ٢ و پانزده دقيقه صبحگاهي به كشور مجاور هدايت كرد. سازمان هواپيمائي كشوري آمريكا، افاِياِي و جامعه اروپا، يكساعت بعد، پرواز هواپيماي مسافري را در فضاي ايران ناامن خواند و دستور داد كه هيچ هواپيماي بازرگاني وارد فضاي ايران نشود. سه هواپيماي انگليسي و يك هواپيماي كانادائي بلافاصله مسير پروازشان تغيير دادند تا از فضاي ايران عبور نكنند.
دولت ايران و همه دنيا مستظهر بودند كه درصورت هر نوع انتقامجوئي از طرف دولت ايران، كشور آمريكا متقابلا ٥٢ مركز از پيش معين شده را بمباران خواهد كرد. يعني فضاي ايران براي پروازهاي بازرگاني امنيت نداشت. و مردم ايران دوران سختي را در انتظار بودند. با وجود اين، جمهوري اسلامي، آگاهانه، فضاي كشور را بخطر انداخت، و با وجود همه ريسكهاي موجود، سازمان هواپيمائي
كشوري، بههيچيك از مفاد سند ١٠٠٨٤ وقعي نگداشت. از ساعات نيمهشب تا ٦ و ١٢ دقيقه كه پرواز اوكرايني ٧٥٢ انجام گرفت، ٦ پرواز ديگر از فرودگاه خميني پرواز كردند و دقيقا مسير مشابهي را پيمودند. ولي پرواز اوكرايني مورد اصابت دو موشك زمين بههوا قرار گرفت. آقاي عابدزاده، رئيس سازمان هواپيمائي كشوري ايران كه مسئول امنيت پروازهاي بازرگانيست، هيچ عكس- العملي نشان نداد. وي تا بيش از ٤٨ ساعت پس از سانحه پرواز ٧٥٢، آگاهانه و يا سهوا، اين سرنگوني با موشك زمين بههوا را انكار كرد و بهدنيا كه با شگفتي در انتظار علت سانحه بودند دروغ گفت.
اين نشان ميدهد كه سازمان هواپيمائي كشور ايران، به تبع از دولت ايران، توانائي و صلاحيت حفظ امنيت و ايمني پروازهاي بازرگاني را در ايران دارا نيست.
سازمان هواپيمائي كشوري ايران روي علل واقعي سوانح هوائي متعدد داخلي در چهل سال گذشته، شفافيت نداشته و بهبهانه تحريم، قوانين استانداردهاي پروازي را رعايت نكرده. ولي اينبار، كشورهاي ديگري هم عزادار شدند كه ارجحيت تامين جاني، سلامت و منافع اتباعشان تنيده در فرهنگ حكومتيشان است. اين كشورها به ايران فشار آوردند كه در كميسيون بررسي سانحه مشاركت كنند. قانونا، ايران چارهاي جز پذيرش درخواست آنها نداشت. حضور فعال كشورهاي ذينفعي چون كانادا، سوئيس و كارخانه سازنده هواپيما، كه داراي صلاحيت علمي، دانش حرفهاي و تجربه فني در بررسي بيغرضانه سوانح هوائي هستند، شرائط خفقانآوري را براي دولت ايران بوجود آوردند. چون با دسترسي به بدنه و ابزار باقيمانده و جعبههاي سياه، اين گروه با ابزار دقيق اندازهگيري، ميتوانستند برخورد يك شيئي خارجي و يا ذرات باقيمانده ذرات منفجره را روي بدنه منهدم هواپيما، ردگيري كنند. مسلما در شرائط نامتعارف آنروز، گروه متخصص خارجي در ارزيابيهاي خود، ارجحيت ويژهاي براي احتمال انفجار در داخل و يا برخورد يك شئي خارجي بههواپيما قائل ميشدند. شايد بهمين دليل سپاه با دستپاچگي، در يك نمايش تلويزيوني، با دورغ-
3
پردازيهاي كودكانه، رسما اعلام كرد كه هواپيما را با موشك هدف قرار داده و تلاش كرد كه پرتاپ موشك را يك اشتباه غيرعمد به دنيا بقبولاند.
ولي واقعيت ايناستكه اينبار دولت ايران برخلاف سوانح قبلي، هم جوابگو بود و هم راه فرار از واقعيت و سرپوش گذاشتن روي حقايق برويش بسته بود.
چگونه در ميان چند هواپيمائي كه با برنامه پروازي معين، پروازشان را با اجازه سازمان هواپيمائي كشوري ايران، در آن شرائط نابسامان، آغازيدند، و همگي زير پوشش راداري سازمان هواپيمائي كشوري ايران قرار داشتند، هواپيماي اوكرايني، شش دقيقه بعد از پرواز به زمين برخورد كرد؟ شواهد موجود از طريق ثبت اين واقعه توسط شهرونداني كه صداي انفجار موشك اولي را شنيده بودند و موفق به فيلمبرداري موشك دوم شدند، و آنرا پخش عمومي كردند، و آنها تبديل بهسندي كمكي و غيرقابل انكار براي تشخيص علت سانحه شدند.
شليك موشك زمين بهوا، تصادفي يا اشتباهي انجام نميشود. اين شليك بقصد نابودي، با آگاهي افرادي، بفرمان و بدست شخصي انجام گرفته. افرادي كه مامور اجراي اين فرمان هستند، آموزش ديده هستند و ميتوانند براحتي، بين يك هواپيماي مسافري با هواپيماي جنگنده و يا موشك كروز، تفاوت قائل شوند.
اشتباهي در كار نبوده، سازمان هواپيمائي كشوري قوانين بينالمللي را زير پا گذاشته و به آن بسنده نكرده، و سپاه كه آتش به- اختيار است، هواپيماي مسافري را با سرنشينان آن نابود كرده. چرا؟
كشور ايران بايد در پشت ميز محاكمه در دادگاههاي بينالمللي جوابگو باشد. اين جنايت آگاهانه، بنظر من، آغاز يك پايانست، پاياني دور و يا نزديك. چون از ديدگاه داخلي، جمهوري اسلامي بزور كشتار و زندانِ شهروندانش تاكنون دوام آورده و از نظر ديدگاه خارجي، جدا از كشمكشهاي سياسي بين دولتها، عدم كفايتش را در مديريت كشور به مردم دنيا نمايان كرده. در تاريخ صنعت هوائي در دنيا، هيچ كشوري تا بهامروز، يك هواپيماي مسافري را كه خودش مسئول امنيت و نگهبان ايمني آنست، در فضاي خودش با موشك خودش سرنگون نكرده است.
حال به ژوئيه ١٩٨٨، بدوران جنگ ايران و عراق، برفراز و روي آبهاي خليج فارس، بر ميگرديم. پرواز ايراناير شماره ٦٥٥ از بندرعباس به دبي. در آنزمان، خليج فارس محل درگيري سه متخاصم بود. ايران از يك طرف، و عراق و آمريكا از سوي ديگر. ايران در حاليكه با عراق ميجنگيد، در خليج فارس رو در روي آمريكا قرار گرفته بود كه در صدد مراقبت از گذر كشتيهاي نفتكش از خليجفارس بود.
ايران براي جلوگيري از عبور كشتيها، خليج فارس را مينگزاري كرده بود. در سال ١٩٨٧، يكجنگده عراقي، به نيت حمله به ناوچههاي سهند و يا سبلان، كشتي جنگي فرايگِيت آمريكائي را بهموشك بست و ٣٧ آمريكائي بهقتل رسيدند.
چند ماه بعد كشتي جنگي آمريكائي يو اس اس ساموئل، با يكي از مينهاي دريائي كه توسط ايران كارگزاري شده بود، برخورد كرد و تا غرق كامل پيشرفت.
قايقهاي سريعالسير جنگي ايراني براي كشتيهاي نفتكش عراقي، شبانه روز، مزاحمت بوجود ميآوردند. و بين آنها و كشتيهاي جنگي آمريكائي كه حامي نفتكشهاي عراقي بودند، جنگي تمام عيار در جريان بود كه جزئيات آن منتشر شده است. فضاي خليجفارس، محل درگيري شبانهروزي اين سه دشمن بود.
4
در اين شرائط متشنج، سازمان هواپيمائي كشوري ايران هيچ محدوديتي براي پروازهاي ايراني به كشورهاي ساحل جنوبي خليج فارس برقرار نكرده بود. اين شيوه برخلاف قوانين مندرج در سند ١٠٠٨٤ ايكائو در مورد مناطق جنگي بود.
در همين شرائط خطرناك بود كه هواپيماي مسافري ايراناير در روي خليجفارس و در فضاي ايران مورد حمله موشكي از سوي كشتي وينسنس قرار گرفت و هواپيما با ٢٩٠ مسافر در فضا تكهتكه شد و همه سرنشينان آن جان باختند.
دولت آمريكا در وحله اول منكر اين سرنگوني شد، ولي پس از يكساعت، آنرا پذيرفت. مراحل سياسي اين ماجراجوئي بكنار، از نظر حقوقي و فني، ايران به دادگاه عدالت بينالمللي شكايت برد. آمريكا، خارج از دادگاه توافق كرد كه مبلغ 131.8 ميليون دلار غرامت بپردازد. بهسرنشينان اين پرواز، آنها كه نانآور بودند هريك سيصد هزار دلار و غير دستمزد بگيران مبلغ ١٥٠٠٠٠ دلار پرداخت شد.
شرحي در مورد ٧٠ ميليون دلار مابقي پرداختي هرگز داده نشد. ولي قيمت دست دوم يك ايرباس ٣٠٠، در آن دوران حدود ٧٠ ميليون دلار تخمين زده شده بود.
در همين سال، در انفجاري كه در هواپيماي ٧٤٧ پانامريكن، پرواز شماره ١٠٣ بوقوع پيوست، هواپيما در آسمان منهدم شد. پاي كشور ليبي بميان كشيده شد، دولت ليبي توافق كرد كه بهر مسافر، عليرغم سن و جنسيت، ١٠ ميليون دلار تحت شرائطي سياسي بپردازد. كل مبلغ پرداختي كشور ليبي 2.7 ميليارد دلار براي ٢٧٠ مسافر بود.
پرداخت مبالغ ريز يا درشت، در غيرانساني بودن از بهرهوري هواپيماهاي مسافري براي مقاصد سياسي يا تروريستي نميكاهد.
لازم بهتوضيحست كه سانحهي عمدي بدست گروهها و دولتها بسيار نادر است و در آمار كلي مربوط به ايمني پروازهاي بازرگاني، تاثير چنداني ندارد. ولي هريك از ما در زماني و بهنحوي مسافر هواپيماهاي مسافري هستيم، بهحق، خودمان را در آن هواپيما و در صندلي هركدام از آن مسافرين حس ميكنيم. و دلسوزي براي بازماندگان سانحه به ضايعهاي جهاني تبديل ميشود.
نيت اصلي نويسنده نشان دادن قانونشكني بينالمللي دولت ايران در دو مورد از سرنگوني هواپيما در ايران بود كه در هر دو مورد دولت ايران دستهايش قانونا آلودهست، اگرچه اين دو ضايعه به دو گونه متفاوت صورت گرفته باشد.
پرتاب موشك زمين بههوا به يك هواپيماي مسافري، مقوله متفاوتيست كه بايد بهآن جداگانه پرداخته شود.
براي جلوگيري آتي از اينچنين قانونشكنيها، بيتوجهي و يا بهرهجوئيهاي دولت از جان شهروندان كشور، بايد دولت ايران توسط گروههاي حقوقدان و حرفهاي، به دادگاه كشيده شود و جوابگو باشد تا دستش از كشتار مردم بريده شود.
سازمان ملل و ايكائو، بايد در اين موارد نقش اجرائي داشته باشند.
سازمانهاي هواپيمائي كشوري جامعه اروپا و آمريكا، بسياري از كشورهاي ديگر، در اين موارد به شركتهاي هوائي كشورشان با سرعت دستورالعمل صادر ميكنند تا از پرواز بر فراز مناطق جنگي پرهيز ميكنند.
ولي در غياب چنين دولت مسئولي در ايران، اين وظيفه ما ايرانيهاي خارج نشين است كه از توان، تجربه و امكانات خود بهرهوري كنيم و دستهاي خونآلود جمهوري اسلامي را بهجهانيان نشان دهيم و حاكميت آن را بياعتبار كنيم.
اين گوي و اين ميدان.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد