logo





معرفی کتاب «باقرمومنی، رهروی در راه بی پایان».هلسینکی فنلاند.

خاطره، تاریخ، گسست و پیوست نسل‌ها

دوشنبه ۲ دی ۱۳۹۸ - ۲۳ دسامبر ۲۰۱۹

ناصر رحیم‌خانی

nasser-rahimkhani.jpg
معرفی کتاب «باقرمومنی، رهروی در راه بی پایان».هلسینکی فنلاند.

باقر مؤمنی نویسندگی را از دوران نوجوانی آغاز می‌کند؛ با روزنامه‌ی بیستون به مدیریت میرزا مهدی خان فرهپور که پس از شهریور۱۳۲۰و برافتادن رضا شاه، در فضای آزادی جانی دوباره می‌یابد در کرمانشاه. مؤمنی از آن زمان تا کنون که ۹۳ سال از زندگی پُربارش می‌گذرد، قلم به زمین نگذاشته است.

کتابِ «رهروی در راه بی‌پایان»، تصویری‌ست از زمانه و کارنامه‌ی باقر مؤمنی، به روایت او، شماری از هم‌نسلان او و نیز از منظر شماری دیگر از نسل‌های سپس‌تر در دهه‌های چهل و پنجاه خورشیدی. کتابی در دو دفتر، حاصل گردآوری و ویراستاری ناصر مهاجر، همکاری بنفشه مسعودی، سیروس جاویدی، ناصر رحیم‌خانی.

از پیش‌گفتار کتاب به قلم ناصر مهاجر، چند توضیح کوتاه شده برای این گفتار را می‌آورم. می‌نویسد:

«رهروی در راه بی‌پایان، رشته‌های انگار گسیخته اما به هم پیوسته‌ی زندگی باقر مؤمنی‌ست؛ پژوهشگر تاریخِ ایرانِ «روزگارانی دیگر»، نویسنده و کنشگر سیاسی سال‌های پس از شهریور. داستان زندگی او را از چشم خویشان، دوستان و یارانش بازگفته‌ایم؛ از کودکی تا سالخوردگی. پیوستنش را به حزب توده ایران برنموده‌ایم و کار و کردارش را در آن تشکل سیاسی تأثیرگذار در سال‌های ۱۳۳۵ـ۱۳۲۲؛ از نگاه رفیقان. چگونگی دستگیری و چندوچون زندگی در زندان سال‌های ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۸ را شرح داده ایم؛ به روایتِ هم‌بندان.

کنشگری سیاسی‌اش را در «تنفس کوتاه» سال‌های ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲ به دیده گرفته‌ایم؛ از زبان همرزمان.

سال‌های شکوفایی پژوهش‌های تاریخی ـ ادبی و اثر‌‌گذاری‌‌اش را بر نسل جوان جوینده‌ی سال‌های پایانی دهه‌ی ۴۰ و آغاز دهه‌ی ۵۰ خورشیدی بررسیده‌ایم؛
از تک‌و‌تای این روشنفکر مبارز پرده برداشته‌ایم در جنبش ضد دیکتاتوری شاه و انقلاب بهمن ماه ۱۳۵۷؛ با تکیه بر روایت‌های نقش‌آفرینان پیکار دموکراتیک آن زمان و سخنرانی‌ها و مصاحبه‌هایش با رسانه‌ها. بر تکاپوی‌های فکری و سیاسی این کمونیستِ ایرانی در راه تداوم انقلاب و پیکار با واپسگرایان تازه به قدرت رسیده نیز درنگ کرده‌ایم.

به بازبینی موشکافانه‌ی سه نشریه‌ای نشسته‌ایم که وی در آن‌ها دستی قوی داشت: روزنامه‌ی بیستون در کرمانشاه، هفته‌نامه‌ی صدای معاصر و فصلنامه‌ی اندیشه.

نگاه سنجشگرایانه‌ی کارشناسان را آورده‌ایم درباره‌ی شماری از مهم‌ترین پژوهش‌های تاریخی ـ اقتصادی ـ اجتماعی و نیز نقدهای ادبی باقر مؤمنی.»[۱]

در این گفت‌و‌گو، نگاهی می‌اندازم به سه رشته از رشته‌های انگار گسیخته اما به هم پیوسته‌ی کتاب دوجلدی «رهروی در راه بی‌پایان»: نخست، نگاهی کوتاه به خاطره‌نویسی ایرانیان، و روش کتاب پیرامون خاطره‌های مؤمنی و خاطره‌های هم‌نسلان او.

دوم: درنگی بر پژوهش‌های تاریخی باقر مؤمنی در تاریخ معاصر ایران از مشروطه بدین‌سو، و ارزیابی‌های سنجشگرایانه‌ی پژوهندگان از پاره‌ای پژوهش‌های تاریخی باقر مؤمنی.

و سوم: نگاهی به پیوند و گسست فکری ـ سیاسی روشنفکران، پژوهشگران، وکوشندگان سیاسی ایران از رهگذر کارنامه‌ی باقر مؤمنی.

باری، نامه‌ها یادداشت‌ها و خاطره‌نویسی‌های گردآمده در کتاب بسیارند و گوناگون.
سرآغاز رویکرد نوین و گسترده به نگارش یادداشت‌های روزانه و به‌ویژه خاطره‌نویسی ایرانیان، باز می‌گردد به عهد قاجار. به‌ویژه از پس شکست در جنگ‌های با روسیه‌ی تزاری، رویارویی ناگزیر با تمدن نوین مغرب زمین، دوره‌ی حسرت و چاره‌جویی برای برون رفت از واپس ماندگی‌های اقتصادی ـ اجتماعی و فرهنگی سیاسی.

سفرنامه‌ی میرزا ابوالحسن خان شیرازی «ایلچی» به روسیه،[۲] سیاحتنامه‌ی حاج سیاح،[۳] گزارش سفر میرزا صالح شیرازی،[۴] سیاحتنامه‌ی ابراهیم بیک،[۵] سفرنامه و خاطرات میرزا عبداللطیف شوشتری،[۶] خاطرات و خطرات مخبرالسطلنه هدایت،[۷] خاطرات و اسناد ظهیرالدوله،[۸] شرح زندگانی من، تاریخ اجتماعی و اداری دوره‌ی قاجار، عبدالله مستوفی.[۹]

برت گ.فراگنر در کتاب «خاطرات‌نویسی ایرانیان»، در بررسی نوشته‌های عصر قاجار می‌نویسد:

«کلاً مشخصه‌ی خاطرات در مقایسه با منابع دیگر، این است که همواره مطالب زیادی از تجارب شخصی نویسنده در خود جای داده است. از آنجا که خاطره‌نویسان در رویدادهایی که شرح می‌دهند یا مستقیماً دخالت داشته یا حداقل از منابع دست اول استفاده کرده‌اند یا صرفاً دیده‌ها و شنیده‌های خود را نقل می‌کنند، گزارش‌های آن‌ها معمولاً از آشنایی و نزدیکی مؤلف به موضوع مورد بحث حکایت دارد. به همین علت حاوی اطلاعات و جزئیات قابل توجهی است که به سختی می‌توان آن‌ها را از منابع دیگر استخراج کرد. این جنبه‌ی مثبت کتب خاطرات از ویژگی منفی این گونه آثار یعنی خصلت شخصی و غیر بی‌طرفانه‌ی گزارش می‌کاهد... شمار مؤلفانی که به قصد خودنمایی و تعریف و تمجید از خود یا توجیه و تبرئه خویش در مقابل معاصران یا آیندگان به نوشتن خاطرات روی آورده‌اند نسبتاً زیاد است.»[۱۰]

برگفته‌های درست فراگنر بیفزاییم که بیشتر خاطره‌نویسان عصر قاجار کارگزاران دربار و یا از دیوانیان بوده‌اند. ازاین رو‌ست پُرشمار بودن واژه‌های ترس‌خورده، گزاره‌های لرزان، کتمان دانسته‌های سری، سایه‌ی ترس از دست دادن جان و مال در یادداشت‌ها و خاطره‌نویسی‌های دولتمردان و نزدیکان قدرت.

اعتمادالسلطنه، عهده‌دار خواندن هر روزه‌ی روزنامه‌های اروپایی برای ناصرالدین شاه، در خاطره‌نویسی و یادداشت‌های پنهان خود ـ به هنگام سفر شاه به اروپا ـ اشاره‌ای دارد طنزآلود و تلخ به ترس نهفته در نزدیک قدرت بودن:

«در راه آهن هستیم. صبح حضور شاه رفتم. مدتی هیچ فرمایشی نکردند. من عرض کردم روزنامه‌های خوب را علامت گذاشته دارم. فرمودند روی صندلی بنشین. من روی زمین نشستم. خودشان متصل توی کالسکه [واگن] راه می‌رفتند. نزدیک من آمدند. فرمودند به تو گفتم که روی صندلی بنشین. عرض کردم حالا می‌فرمایید، ما هم خام می‌شویم، اطاعت فرمایش شما را می‌کنیم، اما تمام این‌ها را در دل نگه‌ می‌دارید، طهران پدر ما را بیرون می‌آورید! تا حاجی اسماعیل میرغضب‌باشی در تالار تخت مرمر است من در حضور شما جرئت روی صندلی نشستن را ندارم.بسیار از این حرف من خوش‌شان آمد.چنان دو دستی توی کلاه من زد که پوست کله کلاه پاره شد.»[۱۱]

در دوره‌ی پس از قاجار هم همان نگرانی و ترس و وحشت از ظن و خشم شاه به چشم می‌آید در دفتر خاطرات دولتمردان. اسداله عَلَم، زمانی نخست‌وزیر و وزیر دربار و مهم‌تر از همه «محرم» شاه، در یادداشت‌های روز یکشنبه ۶ مهر ۱۳۴۸ می‌نویسد:

«شاه گفت "اشخاصی از ایران برای تیمور بختیار پول می‌فرستند. این افراد تحت نظرند و زمانی که بفهمیم رابط‌های‌شان چه کسانی هستند، آن‌ها را دستگیر می‌کنیم" و سپس نام این افراد را به من داد که بسیار باعث وحشت من شد چون اگر هرکدام از این افراد فرار کند ممکن است من مورد سوء‌ظن قرار بگیرم که آگاه‌شان کرده‌ام. به قول معروف شغل محرم اسرار شاه مورد حسادت هیچ‌کس نیست.»[۱۲]

در صحنه‌های دیگر و دو نمونه از نمونه‌های پنهان‌کاری و سکوتِ خاطره‌نویس درباره‌ی رویدادهای گذشته و نقشِ مستقیمِ خاطره‌نویس در آن رویدادها: در خاطرات سیدحسن تقی‌زاده،[۱۳] و حیدر خان عمو اوغلو،[۱۴] هیچ سخنی و هیچ ردی نمی‌یابیم از بمب انداختن به کالسکه‌ی محمدعلی شاه پیش از به توپ بستن مجلس اول. و سپس در دوره‌ی مجلس دوم، از ترور سید عبدالله بهبهانی، مجتهد عصر مشروطه. در هر دو حادثه، تقی‌زاده و حیدر خان نقش مستقیم داشتند.

در خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی،[۱۵] و عبدالحسین شیبانی،[۱۶] نیز هیچ سخنی و ردی نمی‌بینیم از داستان بردارکردن شیخ فضل‌الله نوری. هر دو از دست‌اندرکاران و گردانندگان آن محکمه و محاکمه‌ی سیاسی بودند در بردار کردن شیخ مشروعه‌خواه.
محمد قائد در کتاب «دفترچه خاطرات و فراموشی»،[۱۷] کنایه‌ی نغزی دارد به جنبه‌ای دیگر از خاطره‌نویسی دولتمردان و رهبران سیاسی دوره‌های متأخر، به این مضمون که یادداشت‌ها و خاطره‌نویسی‌های دولتمردان و رهبران سیاسی، ادامه‌ی جدال صحنه‌ی سیاسی‌ست بر صفحه‌ی کاغذ. اگر جنگ، ادامه‌ی سیاست است با ابزار دیگر، گویی خاطره‌نویسی اهل سیاست هم ادامه‌ی جدال سیاسی‌ست با ابزار قلم.

ذهن خواننده‌ی «دفترچه‌ی خاطرات و فراموشی» گذر می‌کند به خاطرات دکتر شاپور بختیار[۱۸] در برابر خاطرات دکتر کریم سنجابی،[۱۹] خاطرات نورالدین کیانوری[۲۰] در برابر خاطرات ایرج اسکندری،[۲۱] خاطرات دکتر علی امینی در برابر جبهه‌ی ملّی.[۲۲]

دکتر علی امینی از موضع «بالا» و با زبان سنتی دولتمردان عهد قدیم می‌گوید:

«روز اول هم محمدعلی کشاورز صدر [سخنگوی جبهه‌ی ملّی دوم] و این‌ها را خواستم گفتم شما بروید این حزب‌تان را علم کنید. گفت می‌توانیم تابلوی جبهه‌ی ملّی را نصب کنیم؟ گفتم نه. جبهه‌ی ملّی مال مصدق‌السلطنه است. گفت پس ما چیزی نداریم. گفتم پس شما چیزی نیستید. گفتم ـ خنده ـ آقا جان، شما این را بدانید. می‌خواهم به شما بگویم که چیزی نیستید. بنابراین می‌خواهم که شما یک چیزی بشوید.»[۲۳]

در شرح و نقد و بررسی خاطراتی از گونه‌ی دیگر، خاطرات قاسم غنی، کتابِ محمد قائد با عنوان «آدم ما در قاهره»[۲۴] خواندنی‌ست. شرح و نقدی بر خاطرات قاسم غنی در مقام سفارت کبرای ایران در قاهره برای فیصله دادن رسوایی‌های طمع‌کارانه دو دربار در جریان قهر و طلاق فوزیه.

خاطره‌پردازی ایرانیِ گرفتارِ «آشفتگی فکر تاریخی»، بیشتر وقت‌ها فریبنده و اغواکننده‌ی خود خاطره‌پرداز است در آشفته‌نویسی تکه پاره و بی‌پایه و بی‌مأخذ پیرامون رویدادهای سیاسی گذشته، آمیخته با گرایش و نیازِ سیاسی امروزِ خاطره‌نویس. دکتر فخرالدین عظیمی، خاطره‌پردازی مهندس عزت‌الله سحابی پیرامون نگاه و رفتار فدائیان اسلام نسبت به حکومت ملی دکتر مصدق، درهم آمیزی بی‌محابای خاطره‌ی ذهنی با تاریخ را نقد کرده است:

«اغلب جنبه‌های تاریخی خاطرات سحابی ضعیف است. کاش او به نوشتن خاطرات و مشاهدات خود اکتفا کرده بود و از بازگفتِ رقیق، آشفته و ناهمگونی از تاریخ سیاسی روزگار جوانی خود، اجتناب ورزیده بود. بسیاری از این گونه خاطره‌نویسی‌ها، بازگفت خوانده‌ها و شنیده‌ها و تکرارِ بی‌مأخذِ روایاتی از رویدادهای سیاسی است که با حرف‌های جسته گریخته‌ای درباره‌ی خود نویسنده درهم آمیخته است.»[۲۵]

به جای سوار کردن گرایش سیاسی و تحلیل امروز بر رویدادهای دیروز، به گفته‌ی دکتر فخرالدین عظیمی می‌توان کوشید «حال و هوای عاطفی گذشته» را بازآفرینی کرد و زمینه‌ای برای «تأمل و مکاشفه درباره‌ی تجربه‌ها و مشاهدات خود» به دست داد.

باری، با امید به مصون ماندن خاطرات کتاب «رهروی در راه بی‌پایان» از آسیب‌ها و آشفتگی‌های خاطره‌پرازی، ده‌ها و بل بیشتر، یادداشت، نامه، گفت‌و‌گو و خاطره، گردآوری شده است از خویشان ـ خواهر و برادر مؤمنی ـ دوستان، همراهان سیاسی، همبندان زندان‌ها، زنان و مردان هم نسل باقر مؤمنی و نسل‌های سپس‌تر. در هر برگ و هر فصل از این نوشته‌ها روبه‌رو می‌شویم با نکته‌ها و طرفه‌ها از منظرهای گوناگون پیرامون مناسبات خانوادگی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی جای جای ایران در گذر زمان.

می‌توان گفت که ناصرمهاجر با شناخت پیچ‌و‌خم‌های خاطره‌نگاری، و نیز مرز خاطره و تاریخ، با پیش کشیدن پرسش‌ها در گفت‌و‌گوها، و پیگیری پیوسته برای روشن کردن ناروشنی‌ها، کار گردآوری را سامان داده است.

نسیم خاکسار درباره‌ی این پاره از کتاب «رهروی در راه بی‌پایان»، چنین می‌گوید:

«از ویژگی برجسته این کتاب این است که مؤمنی و زندگی و کار و کردار او را، او خود تعریف نمی‌کند بلکه او در آینه نگاه دیگران تعریف می‌شود و همین ساختار، دیدگاه و جهان‌نگری کتاب را در شناخت باقر مؤمنی به خواننده، بسیار مدرن کرده است و نو.»[۲۶]

و حسن مکارمی در همین زمینه به تفصیل می‌نویسد:

«اگر ناصر مهاجر در تهیه کتاب تنها به انتقال پرسش و پاسخ با باقر مؤمنی رضایت می‌داد، کتابی سنتی از خاطرات ‏و اندیشه‌های امروز او تهیه می‌کرد. اما با صرف چندین سال، ناصر مهاجر، توانست خاطرات باقر مؤمنی را در ‏فضایی چند بعدی به نمایش بکشاند. ورای آنچه باقر مؤمنی می‌توانست و یا می‌خواست بگوید، در این کتاب بده ‏بستانی دائمی میان خاطره در گذشته، و اندیشه‌ی امروز باقر مؤمنی در مورد آن خاطره در جریان است. نامه‌ای از ‏دوستی در میانه زندگی، دلیلی می‌شود که ناصر مهاجر از باقر مؤمنی بخواهد که شرح‌حال آن دوستی را بنویسد، ‏امروز. در این شرح حال دوست، نام حادثه‌ای می‌رود، مهاجر می‌خواهد که باقر از آن حادثه بگوید. این گذشته در ‏حال، در ابعاد گوناگون زندگی باقر حضور می‌یابد. مسیر تفکر باقر در نامه‌هایش و سخن از آن‌ها، سخن دیگران در ‏رابطه با کار دسته‌جمعی آن‌ها، اثر این کار دسته‌جمعی در مصاحبه دوستی دیگر، ما را از دوره‌ای از زندگی باقر به ‏دوره دیگر می‌برد، از رابطه‌ای خانوادگی به انتشار یک کتاب، از انتشار کتاب به وقایع زندان... در سیر این ‏چرخش‌ها، شبکه‌های ابعاد زندگی باقر به هم گره می‌خورند، و به چشم ما می‌آیند.»[۲۷]

ناصر مهاجر در معرفی و بررسی پژوهش‌های تاریخی باقر مؤمنی نیز همین روش سنجشگر و چند سویه ‏را پی‌گرفته است. شماری از کتاب‌ها و پژوهش‌های تاریخی باقر مؤمنی، هرکدام به تناسب موضوع و مضمون، و برای بررسی و نقد و معرفی، سپرده شده‌اند به استادان و پژوهشگران همان رشته. کتاب بزرگ «مسئله‌ی ارضی و جنگ طبقاتی در ایران» را زنده‌یاد امیر حسن‌پور بررسید. ایران در آستانه‌ی انقلاب مشروطیت را مهرداد وهابی. دیدگاه‌های باقر مؤمنی و فریدون آدمیت درباره‌ی اندیشه‌های آخوند‌زاده را سیاوش رنجبر دائمی، بررسی تطبیقی کرده است. تورج اتابکی مصلحت‌ گریزی قلم تاریخی مؤمنی را، محمدرضا فشاهی، با مؤمنی، از ممنوعه تا مشروطه و بعد را نگاشته، نسیم خاکسار در نوشته‌ی دریچه‌ای به سوی یک متن ویژگی نگاه و نقد دقیق مؤمنی به نخستین داستان‌های محمود دولت‌آبادی را و اسد سیف کتاب دنیای ارانی نوشته‌ی مؤمنی را.

حاصل کار قلمی باقر مؤمنی، فهرست بلندی‌ست از پژوهش در تاریخ دگرگونی‌های فکری، فرهنگی و اجتماعی ـ سیاسی ایران معاصراز آستانه‌ی جنبش تجددخواهی تا طلوع مشروطه، از آمیختگی کهنه ‌و نو، سازگاری و ناسازگاری سنت و تجدد و جدال آن دو، مشروطه و مشروعه، نسبت دین و دولت، داعیه‌ی روحانیت شیعه از محققِ کَرَکی دوره‌ی صفویه تا شیخ فضل‌الله نوری عصر مشروطه و تا روزگار ما.

نگاهی به فهرست پژوهش‌های تاریخی مؤمنی بیانگر دلبستگی‌ها و دغدغه‌های اوست درباره‌ی جنبش مشروطه‌خواهی ایرانیان:

ایران در آستانه‌ی انقلاب مشروطیت (چاپ اول، امیرکبیر، تهران ۱۳۴۵) ادبیات مشروطه (چاپ اول، گلشاهی، تهران، ۱۳۵۴)، صوراسرافیل (روزنامه) چاپ اول، فراین، تهران، ۱۳۵۷) دین و دولت در عصر مشروطیت (چاپ اول، نشر باران، سوئد، ۱۳۷۲)، از پژوهش‌های باقر مؤمنی در بررسی مسئله‌ی ارضی در ایران می‌توان نام برد از: مسئله‌ی ارضی و جنگ طبقاتی در ایران (انتشارات پیوند، تهران ۱۳۵۹).

مؤمنی همچنین شماری از کتاب‌ها و نوشته‌‌های تأثیرگذار ِ طلوع مشروطه را معرفی، ویرایش و بازچاپ کرده است: سیاحتنامه ابراهیم بیک نوشته‌ی زین‌العابدین مراغه‌ای، تمثیلات ـ یعنی نمایشنامه‌های ــ فتحعلی آخوندزاده، کتاب احمد نوشته‌ی عبدالرحیم طالبوف تبریزی، مسالک المحسنین طالبوف تبریزی،کتابِ یک کلمه‌ی میرزا یوسف مستشارالدوله، مقالات و مکتوبات فتحعلی آخوندزاده، صوراسرافیل در معرفی روزنامه‌ی صوراسرافیل به سردبیری دهخدا. و انتخاب باقر مؤمنی در ویرایش و بازچاپ این نوشته‌ها، یعنی به روزکردن و بازآرایی اندیشه‌های نوین بیان شده در این نوشته‌های طلوع مشروطه و جنبش مشروطه‌خواهی ایرانیان، یعنی گذر از قدیم به جدید، از آسمان به زمین، رأی ملت به جای حکم سلطان، مفهوم ملت به جای امت و رعیت، امتیاز فضلی به جای امتیاز موروثی، تفکیکِ کامل قوه‌ی سیاسی از قوه‌ی روحانی و یعنی جدائی دین و دولت، نقد سنت فرودستی زن.

در زمینه‌ی تاریخ جهان، باقر مؤمنی همراه با صادق انصاری چهار جلد کتاب بزرگ پژوهش تاریخی، یعنی تاریخ جهان باستان و تاریخ قرون وسطی را از تاریخ‌نگاران شوروی ترجمه کرده است. ترجمه و چاپ این پژوهش‌ها، نمود دیگری‌ست از باور او به اندیشه‌ی پیشرفت و سیر دگرگون‌ساز تاریخ.

شمار بزرگی از جوانان چند نسل، پژوهش‌های تاریخی و ترجمه‌های باقر مؤمنی را خوانده‌اند، اثر پذیرفته‌اند، و شاید از آن میان کم نبوده‌اند کسانی که سپس‌تر به این یا به آن شیوه‌ی مبارزه‌ی سیاسی روی آورده باشند. بسیاری از زندانیان سیاسی دهه‌ی پنجاه خورشیدی، پژوهش‌های تاریخی و ترجمه‌های باقر مؤمنی را همچون متن‌های تئوریک و تحلیلی راهنما در شناخت سیر دگرگونی اجتماعی نگریسته‌اند و خوانده‌اند. از پس سال‌های سرکوب و سکوت کودتای ۲۸ مرداد، اینک دهه‌ی ۴۰ دوران شکوفایی ادبیات، شعر، داستان نویسی، نمایشنامه‌نویسی، ترجمه‌ی بیشتر ادبیات جهان و نیز کوشش‌های تازه در زمینه‌ی شناخت تاریخ ایران، تاریخ معاصر، عصر مشروطه.

در متن چنین زمانه و در میانه‌ی میدانی چنین، شمار بزرگی از جوانان نسل دهه‌ی چهل خورشیدی، در تمایزی با دهه‌ی پنجاه، نخست با فرهنگ و ادبیات ایران و جهان آشنا شدند، از منظر ادبیات به جهان نگریستند و سپس‌تر بود که از راه فرهنگ و ادبیات گذر کردند به میدان سیاست و مبارزه‌ی سیاسی.

از این‌جاست آن پیوند دو سویه‌ی عاطفی، معنوی و اندیشه‌گی میان نسل تازه به میدان درآمده با شمار بزرگ نویسندگان، شاعران، مترجمان ب‌ویژه با روشنفکران و پژوهشگران دگرگونی‌های اجتماعی و تاریخی ایران معاصر با دیدگاه‌های گوناگون. استقلال فکری و نوجویی، حلقه‌های بنیادی و مشترک آن پیوند دوسویه بود.

پیرامون پیوندها و گسست‌های فکری ـ سیاسی نسل‌ها، کتاب «رهروی در راه بی‌پایان»، خواننده را با سه نسل از کمونیست‌های ایران (از هر طیف ایدئولوژیک و سیاسی) آشنا می‌کند. آشنایی که به شناخت تن می‌زند. می‌فهمیم این‌ها که بودند، در چه فضاهای زندگی و رشد کردند، در چه عوالمی سیر می‌کردند، چه چیزهای دولت و جامعه را برنمی‌تابیدند و برای از میان بردن مشکل واپس ماندگی فرهنگی ـ سیاسی ایران، برای آزاد و استقلال و عدالت اجتماعی کشور ما چه کردند؛ حتا آنگاه که از سیاست پا پس کشیدند. در یک کلام کتاب کوشیده است شناخت زنده و واقعی‌ای از روشنفکران چپگرای ایران و کمونیست‌ها و سوسیالیست‌های صد سال گذشته‌ی مملکت ما به دست دهد و به خواننده یاری رساند که کارنامه آن‌ها را بر پایه‌ی واقعیت‌ها برسد و به داوری مستقلی درباره‌ی آن‌ها برسد. این متُد بیش از هرکس و یا هر کمونیست دیگری درباره‌ی شخص باقر مؤمنی به کار رفته است.

از پس انقلاب سال ۱۳۵۷ ایران، استقرار حاکمیت ضد دموکراتیک جمهوری اسلامی، فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم «عملاً موجود»، در هم ریختن نظم جهانی پیشین، ادعای پایان تاریخ، مه‌آلود شدن افق آرمان‌های انسانی، هجوم بازار و سرمایه‌ی مالی و آوازه‌گری آوازه‌گردانان ثروت و سود خُلص، این‌همه گویی آن پیوند دیرین عاطفی، معنوی و اندیشگی میان جوانان و کنشگران سیاسی با روشنفکران و پژوهشگران عرصه‌ی دگرگونی‌های اجتماعی و تاریخی را از هم گسیخته است. اما نه پایان تاریخ است و نه زوال روشنگری و روشنفکری.

باری و اما در این سال‌های گسست پیوند و با دشواری‌های تبعید، باقر مؤمنی، همپای شمارانی دیگراز روشنفکران و پژوهشگران، دگرگونی‌های فرهنگی و اجتماعی ـ سیاسی ایران معاصر را همچنان دنبال کرده است. کتاب پُر برگ «دین و دولت در عصر مشروطیت » نمونه‌ای از این کوشش و کنکاش.

زندگی‌نامه‌ی سیاسی باقر مؤمنی، آن نیز دفتری‌ست پُر برگ و ُپر رنج در مبارزه با ناعدالتی، دیکتاتوری، واپس‌ماندگی فکری و سیاسی و اجتماعی، فقر و جهل و بیسوادی. راهی که باقر مؤمنی با غرور پیموده است برای برابری و رهایی مردمان و آزادی و استقلال ایران، راهی بوده است طولانی، هموار و ناهموار، هم بر فراز و هم در فرود! در همه حالی اما او ایستاده بر سر عهد خود با خویشتن خویش.

کتابِ دو جلدی، «رهروی در راه بی‌پایان»، روز شنبه ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۹. ۶ مهرماه ۱۳۹۸ در دانشکده‌ی علوم انسانی پاریس نورد رونمایی شد با حضور باقر مؤمنی، شماری از پیشگامان هم نسل او، کوشندگان فرهنگی و سیاسی دهه‌ی چهل و پنجاه و جوان‌ترهای ما. کتاب، کارنامه‌ی گشوده‌ی باقر مؤمنی‌ست پیش روی خود او و دیگران، همگان. پژوهش‌های تاریخی باقر مؤمنی پیرامون جنبش مشروطه‌خواهی ایرانیان، معرفی و نقد و بررسی شده‌اند، از روشنگری‌های باقر مؤمنی درباره‌ی اندیشه‌های آزادی‌خواهانه، برابری‌خواهانه و سکولاریستی جنبش مشروطه، به نیکی یاد شده است، هم‌زمان با نقد کم و کاستی‌های این یا آن کتاب. پیشینه‌ی سیاسی او نیز به همین گونه: نقد تند و صریح زنده‌یاد هادی جفرودی از بنیادهای نظری مؤمنی نسبت به نظام شوروی، نقد تند نسیم خاکسار از پاره‌ای گفته‌های مؤمنی در کارنامه‌ی فرهنگی او.

کتاب از پیوند و گسست نسل‌ها و تجربه‌ها هم سخن می‌گوید.

خویشان، دوستان نزدیک از گذشته‌ی دور و سالیان نزدیک‌تر، از خلق و خوی فردی او گفته‌اند: از سرشت آدمی، هم از آرامی و نرمش، هم از تندی و جوشش لحظه‌ها و برگشت عذرخواهانه به مهر و آرامی.
کتابِ «رهروی در راه بی‌پایان» به نام باقر مؤمنی و روایت ـ بهتر بگوییم ـ روایت‌های زمانه و کارنامه‌ی باقر مؤمنی‌ست، اما ـ و به درستی اما ـ چشم جان را روشن می‌کند با یاد و نام و کار و کردار شمار بزرگی از زنان و مردان پیکارهای آزادی‌خواهانه و برابری‌جویانه‌ی ایران ما، به ویژه با نام زنان و مردان پاکباخته‌ی ناشناخته مانده، افسر نادرشاهی، دختر دبیرستانی بی‌باک در برابر محکمه‌ی نظامی کرمانشاهِ پس از کودتای ۲۸ مرداد، ولی‌الله محمدی بنیان‌گذار انتشارات شبگیر در سال ۵۰ و جانباخته‌ی ۲۱ بهمن ۵۷.

کتاب «رهروی در راه بی‌پایان»، هدیه‌ای‌ست به باقر مؤمنی با حضور خّرم خود او در آستانه‌ی ۹۴ سالگی و در گرامی‌داشت ایستادگی او بر سرعهد خود با خویشتن خویش .

 متن کامل سخنان ناصر رحیم خانی در حضور جمعی از علاقمندان تاریخ معاصر ایران . هلسینکی فنلاند . شنبه ۱۴ دسامبر ۲۰۱۹ میلادی ــ ۲۳ آذرماه ۱۳۹۸ خورشیدی .


پی‌نوشت‌ها:


[۱]  باقر مؤمنی، رهروی در راه بی‌پایان، گردآورنده و ویراستار: ناصر مهاجر، دفتر نخست، پیش‌گفتار، صص ۸ ـ ۲]  سفرنامه میرزا ابوالحسن خان شیرازی «ایلچی» به روسیه، به کوشش محمد گلبن، دنیای کتاب،چاپخانه
دوهزار، بهار ۱۳۶۳
[۳]  خاطرات حاج سیاح (یا دوره خوف و وحشت)، زیر نظر ایرج افشار، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، چاپ اول۱۳۴۶
[۴]  گزارش سفر میرزا صالح شیرازی، ویرایش،دیباچه، پانوشت: همایون شهیدی، مؤسسه انتشاراتی راه نو، تهران ۱۳۶۲
[۵]  سیاحتنامه ابراهیم بیگ (یا بلای تعصب او)، زین‌العابدین مراغه‌ای، انتشارات محور، تهران ۱۳۷۸ [۶]
  سفرنامه و خاطرات میرزاعبداللطیف شوشتری، به اهتمام صمد موحد،کتابخانه طهوری، چاپ گلشن، تهران، چاپ اول ۱۳۶۳ 
[۷]  خاطرات و خطرات حاج مهدیقلی هدایت (مخبرالسلطنه)، انتشارات زوار، چاپ گلشن، تهران ۱۳۸۵
[۸]  خاطرات و اسناد ظهیرالدوله،به کوشش ایرج افشار، انتشارات زرین، تهران، چاپ دوم ۱۳۶۷
[۹]  عبدالله مستوفی، شرح زندگانی من، نشر زوار، تهران، چاپ پنجم ۱۳۸۴
[۱۰]  برت گ. فراگنر، خاطرات‌نویسی ایرانیان، ترجمه‌ی محمد جلیلوند رضائی، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران،چاپ اول ۱۳۷۷، دیباچه صص۷ـ ۶
[۱۱]  روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، مقدمه و فهارس از ایرج افشار، مؤسسه انتشارات امیرکبیر، تهران، ص۶۶۰
[۱۲]  اسدالله علم، گفتگوهای من با شاه (خاطرات محرمانه اسدالله علم)، ترجمه زیر نظر دکتر عبدالرضا هوشنگ نهاوندی، چاپ صهبا، چاپ ششم، بهار ۱۳۷۳، جلد ۱، ص ۱۴۲
[۱۳]  زندگی طوفانی «خاطرات» سیدحسن تقی‌زاده،به کوشش ایرج افشار، تهران ۱۳۶۸
[۱۴]  خاطرات حیدرخان عمواوغلی، همراه با تقریرات منتشر نشده حیدرخان به خط علی اکبر داور، به کوشش ناصرالدین حسن‌زاده، نشر نامک، چاپ خورشید،چاپ اول، زمستان ۱۳۹۲
[۱۵]  خاطرات شیخ ابراهیم زنجانی، به اهتمام غلامحسین میرزاصالح، انتشارات کویر، چاپ اول ۱۳۷۹
[۱۶]  خاطرات عبدالحسین شیبانی (وحیدالملک)، به کوشش ایرج افشار ـ کاوه بیات، چاپ شیرازه، تهران، چاپ اول ۱۳۷۸ 
[۱۷]  محمد قائد، دفترچه‌ی خاطرات و فراموشی، انتشارات طرح نو، چاپ دوم ۱۳۸۴، ص ۳ 
[۱۸]  مجموعه تاریخ شفاهی ایران (۲) خاطرات شاپوربختیار، نخست وزیر ایران (۱۳۵۷)، ویراستار حبیب لاجوردی، طرح تاریخ شفاهی ایران دانشگاه هاروارد ۱۹۹۶
[۱۹]  کریم سنجابی، امیدها و ناامیدی‌ها، لندن، انتشارات جبهه ملّیون ایران، ۱۳۶۸
[۲۰]  خاطرات نورالدین کیانوری، مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی دیدگاه، انتشارات اطلاعات، تهران، چاپ اول ۱۳۷۱
[۲۱]  خاطرات ایرج اسکندری، به اهتمام: بابک امیرخسروی و فریدون نورآذر، نشر توده‌ای‌های مبارز انفصالی، چاپ اول پائیز سال ۱۳۶۶ 
[۲۲]  مجموعه تاریخ شفاهی (۱) خاطرات علی امینی، نخست وزیر ایران (۴۱ـ۱۳۴۰)، ویرایش حبیب لاجوردی، طرح تاریخ شفاهی ایران،مرکز مطالعات خاورمیانه، دانشگاه هاروارد ۱۹۹۵ 
[۲۳]  پیشین، ص ۱۳۰ 
[۲۴]  محمد قائد، آدم ما در قاهره، نشر کلاغ ، دی ۱۳۹۶
[۲۵]  فخرالدین عظیمی، مشروطیت در خطر بود، پاسخ به پرسش‌های «اندیشه پویا»، خرداد و تیر ۱۳۹۲، ص ۷۰ 
[۲۶]  نسیم خاکسار، یادداشت برای ناصر مهاجر و ناصر رحیم‌خانی، ۱۶ نوامبر ۲۰۱۹
[۲۷]  حسن مکارمی، روشی مدرن، ابتکاری و کم نظیر در نگارش خاطرات، پائیز ۲۰۱۹، سایت ایران امروز

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد