logo





« ندای ما ندای تمام ما»

خرده مطالب

دوشنبه ۲۹ تير ۱۳۸۸ - ۲۰ ژوييه ۲۰۰۹

رضا بایگان

bayegan.jpg
مرگ های تلخ

دوستی نه به طنز بل در جدیت کامل گفت ،، مایکل جکسن با مرگش مسیر خبر ها جهانی را از ایران بسوئی دیگر تغیر داد ،، شاید که حرف آن دوست درست باشد.
بی تردید او یکی از تاثیرگذارترین هنرمندان در صحنه و عرصه موسیقی جهان بوده است و نامش با تاریخ موسیقی گره خورده است . زندگی خصوصی و مسائل شخصی آن هنرمند که نمی شود آنان را کامل پذیرفت و یا رد کرد به من ربطی ندارد . من به موسیقی پر بار او ، که نمی شود آنرا از حافظه ها پاک کرد فکر می کنم .
و برای آنکه پیوندی بین مایکل جکسون و اوضاع فعلی ایران را بتوانیم که بنوعی دریابیم ، ترجمه یکی از ترانه هایش را می آورم ، این ترانه یا تصنیف بدلیلی ریتمی که دارد در ذهن ما آبادانی ها موسیقی بندری را زنده می کنند ( موسیقی بندری از نوع شنبه زاده هنرمند خوب بوشهری نه بندری تولیدی نابندری های لوس آنجلس ) و شاید که شنیدنش خالی از لذت نباشد ، و اگر شناختی هم به مفهوم بیان خواننده داشته باشیم بی تردید، بر لذت و بهره گیری ما افزوده میشود . اگر ویدئو آنرا که در یوتوب یافت می شود نگاه کنید و بر چهر پرخشم خواننده توجه داشته باشید، مقایسه ای که آورده شد ، چندان دور از واقعیت نخواهید یافت .
They Don,t Care About Us
سخت سران ، کله مرده ها
همتان شرور شدید
وضعیت بدتر شده
همتان مدعی شده اید
در خلوت یا در خبر هاتان
همتان خوراکی برای سگان شده اید
بنگ بنگ شوکِ مرگ
همتان شرور شدید
همی حرف من اینه
آنان در واقع بفکر ما نیستند
همی حرف من اینه
آنان در واقع بفکر ما نیستند
مرا بزنید ، به من پرخاش کنید
هرگز توانتان نیست مرا بشکنید
به من امر کنید ، به من غضب کنید
هرگز توانتان نیست مرا بکشید
من را بجوید ، من را تعقیب کنید
هر کار می خواهید بامن بکنید
شوتم کنید ، پرتانم کنید
مرابابت سیاه یا سفید بودم سنجش نکنید
همی حرف من اینه
آنان در واقع بفکر ما نیستند
همی حرف من اینه
آنان درواقع بفکر ما نیستند
به من بگوئید از زنده بودنم چی نصیب من شده
من زن و دو فرزند دارم که مرا دوست دارند .
من قربانی خشونت پلیس شدم .
دیگه من از این پرخاشگری ها خسته شدم
شما غرور مرا غارت کردید
بخاطرحضور خدا ، به آسمان نظر دارم
تا نبوتش را کامل کند و مرا آزاد سازد
سخت سران ، کله مرده ها
همتان شرور شدید
ترس آفرینان، آدم های خیال
همتان مدعی شده اید
در خلوت یا در خبرهاتان
همتان خوراکی برای سگان شده اید
مردان سیاه ، آدمیان سیاه شده
برادرتان را بحبس کرده اند
همی حرف من اینه
آنان در واقع بفکر ما نیستند
همی حرف من اینه
آنان در واقع بفکر ما نیستند
به من بگوئید
من از حق خود چی بدست آورده ام
آیا نا مرئی شده ام که مرا نمی بینید
شما خیانت کارانید بقولی که داده بودید
شما به آزادی من خیانت کردید
من خسته شدم از اینکه باید قربانی
شرم خود باشم
من نمی توانم باورم کنم که من در این سرزمین
متولد شده ام
دولت مردان نمی خواهند ببینند
اگر روزولت زنده بود اینگونه نبود
سخت سران ، کله مرده ها
همتان شرور شدید
در چنین وضعیتی
ترس آفرینان
همتان تعارض می کنید
من رو بزنید ، منو بکوبید
هرگز توانتان نیست مرا پاره پاره کنی
به من ضربه بزنید ، من رو شوت کنید
هرگز توانتان نیست که مرا بدست آورید
همی حرف من اینه
آنان در واقع بفکر ما نیستند
همی حرف من اینه
آنان درواقع بفکر ما نیستند
چیزها خوب زندگانی را ، بعضی ها نمی خواهند ببینند
ولی اگر مارتین لوتر زنده بود ، اینگونه نبود
سخت سران ، کله مرده ها
همتان شرور شدید
موقعیت تفرقه بر انگیزست
همتان مدعی شده اید
در خلوت یا در خبرهاتان
همتان خوراکی برای سگان شده اید
شوتم کنید ، پرتابم کنید
ولی شما برایم راست و دروغ را مشخص نکنید
همی حرف من اینه
آنان در واقع به فکر ما نیستند
(این قسمت ۶ بار تکرار می شود)

حالا که ترجمه این اثر را دارید ، اگر میلتان بود در youtube.com و زیر نام Machael Jackson تماشاکنید.


کنار هم بودن

در میدان Römer شهر فرانکفورت مراسمی را بر پا داشته بودند تا دفاعی باشد از آنانی که درون کشور هستند و جان را بر کف گرفته و آزادی را طالب هستند .
من هم بودم و تنها نبودم آنقدر جمعیت بود که من و صد مثل من در آن میانه گم بودند .
چه حضوری که من تا به امروزم در این گوشه جهان و از هموطنانم ندیده بودم .
با طنز کم نمک خود بدوستی گفتم ،، برای اولین بار بیشتر از کنسرت ابی ایرانی دور هم جمع شده اند ،، .
بر روی زمین عکس چند شهید راه آزادی و بیشتر از دیگران عکس ندا قرار داده شده بود .
جمعیت حاظر در صحنه هر کدام شمعی را کنار آن تصاویر روشن می کردند و یادشان را زنده کرده و گرامی می داشتند .
باید اعتراف کنم که حضوری با این نظم و احترام و سرشار از مهر من تا کنون بعد از بیست و چند سال که از زندگیم در آلمان می گذرد ، از هم میهنانم ندیده بودم . امیدباید داشته باشیم ، که این مهرورزیدن ها تداوم داشته باشد .
آرزوی خیلی ها مثل من ، اینست که این نوع تجمع کردن ها ( نه تنهادر سوک ها ) در آینده گسترش یابد و بیآموزیم که ، می توانیم آرام و فارغ از در گیری های کمترش معنای این گروهی و آن گروهی در کنار هم باشیم و درد مشترکمان ( و شاید که در آینده شادی مشترکمان را ) با هم فریاد کنیم .

این دانشجویان نسل تازه

قبل از انقلاب تابستان که می شد ، پیدا کردن جا در پرواز به اروپا کار مشکلی بود . اگر در خیابان اکسفورد لندن بکسی تنه میزدی ، حتمان با زبان فارسی می گفت ،، ببخشید ،، .

خیلی ها مثل من و شما اروپا را قبل از انقلاب دیده بودند ، چه ازنوع توریستی و چه برای کار های تجاری و یا دیدن دوره های مختلف و یا درس و مشق ، ولی . . .

این جوانان امروز ساکن اروپا ، زیستن در اینجا را فرا گرفته اند ، اینان نظم و برنامه ریزی را در کلاس درس و در زیست روزانه تجربه و آموخته اند .

نسل دوم و گاه سوم ایرانیان ساکن اروپا با این صاحب قلم ، تومنی یه عباسی تفیر دارند .

اینان توریست چندهفته ای یا دانشجوی چند ساله نیستند . اینان در ته وجودشان تربیت با نظم و ترتیب اروپائی جاگرفته شده .

چقدر شادم و بایدمان که مغرور باشیم ، که اینان مهر به وطن را فراموش نکرده اند .

رنگ سرخ اسفالت خیابانهای تهران

در میان حضور پر رنگ آنانی که آمده بودنند که حرفشان را بزنند و حق خود را طلب کنند . حضور بی دعوت گلوله ای قلب زیبای دختر جوانی را که حق حیاتش را نه از شیطان بل از فرشتگان گرفته بود هدف قرار داد . ندا رفت و ندایش را به میلیونها ایرانی هدیه داد تا آنان ندای آزادی راکه از حلقوم او برخواسته بود ، بتداوم تاریخ سر دهند .

من نمیدانم که آن بی زبان گداخته سرب ، در لحظه حضور خود در گرمای پر خون آن قلب تپنده چه احساسی داشته است .

من نمی دانم که آن بی زبان گداخته سرب ، معنای کلمه شرم را از کتاب لغت می توانسته است که استخراج کند و یا . . .

من نمی دانم آن ماشه آهنین در لحظه چکیدن خبر از آن داشته ست که سینه ای را خواهد درید

و خون درون رگ حیات زیبا دختری را فرش اسفالت سیاه خواهد کرد .

من نمی دانم این سیاهی اسفالت خیابان است که خجالت زده است یا فرمانده ی صادرکننده فرمان مرگ .

من نمی دانم که در پیشگاه کدام خدا بایدم که زانو زنم و درد درون سینه را با او در میان گذارم .

،،ای خدای در آن بالا نشسته ، اگر تو خود از جنایاتی که بنامت می شود غم نداری ، پس چه داری ؟ ،، .

پروردگارا، اگر تو این جنایات را بر حق میدانی ، پس تو خود ت کافری را بر من ارزانی دار . که کافر بودنم را براین گونه مسلمان بودنم والاتر می دانم .

آنور مرزی ها

دوران انقلاب سال ۵۷ شاه و رژیم او می گفتند که ، یک عده ای از آنور مرز آمده اند و شلوغ می کنند و نظم جامعه را بر هم می زنند واز این حرف ها . . .

چند روز پیش هم یکی از این حضرات گفت ، یک عده ای از آنور مرز آمده اند و از این حرف ها ..

نتایج ریاضی مسئله

- سر مرز خر تو خره .
- آنور مرزی ها، عاشق گلوله خوردنند و از ضربه باتوم لذت می برند .
- ما بچه های خوبی هستیم ، همسایه ها نا کس مارو تحریک می کنند .
- اصلاً دیکتاتوری چیزی خوبیه و چون خوبه ، آنور مرزی ها می خواهند آنرا از ما بیگیرند و ببرند
باهاش عشق کنند .

شاد باشید
رضا بایگان / فرانکفورت
reza@baygan.net

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد