تو را دوست می‌دارم

بر رویِ پاها نشسته، خاک را نگاه می کنم.
گیاهان را، حشرات را نگاه می کنم.
شاخه هایی را که پر از گلهایِ آبی هستند، آنها را نگاه می کنم.
تو بسانِ خاکِ بهاری می مانی عشقِ من
تو را نگاه می کنم.

به پشت دراز کشیده ام، آسمان را می نگرم.
شاخه هایِ درخت را می نگرم.
تو در فصلِ بهار بسانِ آسمان می مانی عشق من
تو را می نگرم.

شباهنگام آتشی در صحرا افروخته ام.
آتش را لمس می کنم.
آب را لمس می کنم.
پارچه را و نقره را لمس می کنم.
تو در زیرِ ستارگان بسانِ آتشِ افروخته می مانی عشق من
تو را لمس می کنم.

من در میانِ انسانها هستم و آنها را دوست میدارم.
حرکت را دوست میدارم.
اندیشه را دوست میدارم.
نبردم را دوست میدارم.
تو هم در میانِ نبردِ من هستی عشق من
تو را دوست میدارم.

***************

متن شعر به ترکی آذربایجانی

سئویرَم سنی
ناظم حکمت

آیاق اوستده اوتوردوم، باخیرام توپراغا
اوتلارا باخیرام، یئرده کی قوردلارا باخیرام
گوم گوی چیچک آچمیش، قولارا باخیرام
سن باهار توپراغی کیمین سن سئوگیلیم
سنه باخیرام.

کوره گ اوسته اوزاندیم
آغاجین قولارینی گورورَ م
سن، بهار وقتینده گوی اوزی کیمین سن سئوگیلیم
سنی گورورم.

گئجه چولده اود یاندیردیم، اودا اَل ویریرام.
سویا اَل ویریرام
قوماشا اَل ویریرام
گوموشه اَل ویریرام
سن اولدوزلارین آلتیندا یانان اودلار کیمین سن سئوگیلیم
سنه اَل ویریرام.

انسانلارین ایچینده یم، سئویرم انسانلاری.
حرکتی سئویرم.
فیکرائتمگی سئویرم
ساواشیمی سئویرم
سنده ساواشیمین ایچنده سن سئوگیلیم
سنی سئویرم.

حاضیرلایان: بهرام غفاری