logo





سازمان های سیاسی باید مسئولیت بپذیرند

سه شنبه ۲۳ تير ۱۳۸۸ - ۱۴ ژوييه ۲۰۰۹

آزاد علی اکبر

رژیم جمهوری اسلامی رژیمی خونریز که از بدو سرکار آمدن ماشین خونریزیزش را در سرتاسر ایران به کار انداخت. این رژیم به هیچکس از مخالفانش از ضغیر و کبیر رحم نکرد. آنها را به زندان انداخت و شکنجه کرد. بسیاری از مخالفان از بیم جان در ایران مخفی شدند و بسیاری دیگری با دشواریهای بسیار روانهء دیار غربت و کشورهای دیگر شدند. این رژیم در جهان در لیست سیاه آدمکشی قرار گرفته است و بر میزان آدمکشیهایش حسابی نیست.

در بعد دیگر در ایران فرهنگ دمکراسی نایی ندارد و هر آنکس که ندای مخالفی بر دیگری سر دهد، از سوی او مغبون می شود. کافیست تا گفت که فلان حرکت اشتباه بوده است تا سیل تهمت و فحش بر سر و روی طرف باریدن بگرید. باید همه تعریف کننده دیگری باشند والی کار خراب می شود. به این صورت همهء صداهای مخالف به نوعی سرکوب می شوند. همه دوست دارند که برایشان کف زده شود. راحت ترین کار همانا تایید دیگری است. در این مثل معروفی هم هست که می گوید: گر خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شویا باش. به هر صورت این همرنگی شاید برای فرد یا افراد مفید باشد، اما برای جامعه گاها بسیار مضر هم هست. آنجا که باید بر اشتباهات انگشت گذاشت، این همرنگی مانع این می شود. رژیم جمهوری اسلامی با دشنه و دار صدای مخالف را سرکوب می کند و مخالفان با تهمت وبهتان. به هر صورت اینها نباید مانع انتقادات و روشن کردن اشتباهات بشوند. چون اگر کسانی پیدا نشوند و چوب این تهمتها را به جان نخرند، در جامعه هیچ سنگی جابجا نمی شود.

همانطور که در اوایل ذکر شد جمهوری اسلامی رژیمی خونریز بوده است. این به معنای آن است که رژیم ابزارهای خونریزی را در دست دارد. برآیند قدرت به رژیم این امکان را داده است که بتواند در موارد متعددی مردم و گروههای سیاسی را سرکوب کند. این سرکوبها و توان و پتانسیل خونریزی رژیم بر همگان آشکار بوده است. سئوال اینجاست که زمانی که رهبران سازمانها و حرکات سیاسی می دانسته اند که رژیم اینچنین غدار است، چرا هجمه اعضا و هواداران را به کام این دیو خونریز روانه کرده اند؟ آیا رهبران رنگارنگ سازمانهای سیاسی این شجاعت سیاسی و اخلاقی را دارند که بپذیرند که با جان انسانهای بیشماری قمار سیاسی کرده اند؟ این مثل روز روشن بوده است که توان این سازمانها از توان این رژیم کمتر بوده است، پس بر اساس کدام منطق این رهنمودها و دستورات را صادر کرده اند تا توده عضو وهوادار را به میان آتش و خون مجنون آدمکشان جمهوری اسلامی سوق دهند؟

آری در راس نشستن و فرمان صادر کردن آسان بوده است، اما به چه قیمتی؟ چه کسی جوابگو است. جمهوری اسلامی در درجه اول باید جوابگوی این همه شکنجه و آزار مردم ایران باشد. اما همه می دانند که این رژیم هیچگونه مسئولیتی احساس نمی کند و همانا خود را در برابر خدا که آن هم تعریف خاص و مبهم خود را دارد، مسئول می داند. از این رژیم انتظاری بیش از این نیست. اینها نه با مذهب و مشعر خود روراست هستند و نه با عرف زمانه. تنها مسئله ای که گرفته اند همانا کشتن و شکنجه است وبس. اما می ماند رهبران سازمانهای مخالف که معلوم نیست اگر قدرت را در دست داشتند، چقدر به دمکراسی پایبند بودند. مسئولیت در قبال کسانی که پشت سر آنها راه افتادند و به آنها اعتماد کردند باید معلوم شود. شرط انسانیت ایجاد می کند که این رهبران در مقابل مردم ایران اشتباهات سیاسی خود را مطرح کنند. اینها باید مسئولیت اشتباهات خود را بعهده بگیرند. خوبی این کار این است که فرهنگی ایجاد می شود که هر کسی بدون مسئولیت هر کاری را مرتکب نشود. جان انسانها برای هر کسی عزیز ومهم است. نمی توان همینطور از کنار این همه پشتهء کشته ها و شکنجه دیده ها و آواره ها گذشت و دم بر نیآورد.

شاید خواستی که در این نوشته آمده بیشتر به یک ایده ال بماند، اما هر چند که به اطراف خود نگاه کرد نمی توان دم فرو بست. آنجا که انسانهایی پاک بدون مسئولیت به کام جمهوری اسلامی روانه شدند و از زندگ کردن که حق هر انسانی هست، ناکام شدند. آیندهء دمکراسی ایران بدون نقد و مسئولیت پذیری در قبال اشتباهات، مسیری دشوراتر خواهد بود.

13.7.2009

azadal@hotmail.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد