logo





بگو مگوهای آق جواد (۲)

پنجشنبه ۱ آذر ۱۳۹۷ - ۲۲ نوامبر ۲۰۱۸

علی اصغر راشدان

Aliasghar-Rashedan05.jpg
« توروایتاهست که خوشابه حال گشنه های روزمین. »
« گشنگی وبدبختی نکبت آدمیزاده، خوش به حالش نداره. »
« آخه میگن توبهشت حوریه، غلمان، جوی شراب وحوض کوثرهست وگشنه های روزمین تادلشون بخوادکیف می کنن. »
« آجواد، سواد عربی من خیلی قدنمیده. توکه علامه دهری، بفرماغلمان یعنی چی؟ »
« غلمان یعنی غلام ها، غلامم توعربی یعنی پسربچه. »
«بااین صغرا- کبرا،میخوای چی بگی؟میخوای بگی توبهشت بچه بازیم رواج داره؟»
« نه بابا، پسرجوونامال زناست. ولی من میخوابگم اینجا همون بهشت موعوده! »
« چی جوری به این شق القمر رسیدی؟ »
« ما الان تویه کافه رستوران بالای این تپه جنگلی سبزو خرم نشستیم. »
« خب، که چی؟ »
« شراب پرتوی ناب رومیزوتوحلق وشیکممون رونه، پشت پیخوان وتوانباررستورانم لبریزازجوهای شرابه. »
« گیریم اینا همون جوهای روان شراب باشه، بقیه ش چی میشه؟ »
« توشهروکلوبای شبونه م، غلغله ی حوریه وغلام بچه س!توهمین رستورانو نگاکن! یه سری بچرخون! همه شون عینهوبلورن، لاکردارای بلوند! ایواخواهرم که دوراطراف وول میخوره! »
« تموم ایناکه میگی درست، آجواد، حوض کوثرش کجاست؟ »
« خوبه درای طرف دریاچه سرتاسرشیشه است! یه نگابنداز، بعدازباغچه رستوران، سینه کش سرازیری تپه رو، نگاهتوببرپائین تابرسه به دریاچه، که وسط شهره، اونم حوض کوثرش. سراسرمملکتم که سبزو خرمه. »
« پرم بیراه نمی گی آجواد. این گیلاسای شراب پرتوی ناب پرتفال روبه سلامتی کشف تازه ت، میندازیم بالا! »
« پرتوننداخته بودم بالاتاحالا، بعدازاین خوراکمه، میگم آ! »
« بنال آجواد،بازچی میگی؟ »
« این یاروخیلی جواده! »
« کی، آجواد؟ »
« این اسپانیشه جیپسی بانیم شلوارویه جفت دم پائی، که پابرهنگیش آبرومن تره، روسکوولو شده وگیتارمیزنه. »
« چشه مگه آجواد؟ »
« نگاش کن، خودش گیتارمیزنه، خودشم گریه میکنه! »
« می فهمی چی میزنه؟ »
« من که تواین عوالم نیستم. چیزی ازمزقون پزقون حالیم نیست! »
« واسه همین گریه میکنه دیگه! یه عده توخوردن و نوشیدن غرقن، اونم کارای جیپسی کینگ ویانی روباتموم تاروپودوعصبش میزنه. »
« دختره رقاص شوباش!کولی به تموم معنی، باپاشنه هاش روسکوضرب گرفته، انگاربشکن میزنه لاکردار. »
« شایدنوازنده باموهای قلندرواررهاش، ازهمه جاوهمه کس بریده، عاشق دختره ست. رقاصه بااندام باریک کشیده، گیسای افشان روشانه هاوتاکمرگاه پشتش ورقص اسپانیولیش، غوغاست، هماهنگی همه چیزش کامله. انگارهمون لکاته مینیاتورشده روقلمدون هدایته. گریه ش مال اینه که اینا بوئی ازهنراوورقاصش نبردن. »
« بازرفتی توهذیون! انگارگوش مجانی گیرآوردی!میگم آ »
« بنال بینم بازچی کشفی کردی،آجواد؟ »
« ایناخیلی جوادن جون تو! »
« واسه چی آجواد؟ »
« یه نگا رواون درشیشه ای که طرف باغچه ودریاچه بازمیشه، بنداز! »
« خب، که چی؟ »
« اعلا میه هه روبخون. »
« نوشته پشت دریه پرنده تخم گذاشته وتازه جوجه هاشوبازکرده، تابزرگ شدن وپروازکردن جوجه ها، رفت وآمدازاین درممنوعه! »
« ایناجوادنیستن؟واسه خاطرتخم وجوجه یه پرنده فسقلی، دررستورانوبستن ورفتن توباغچه رستورانوتعطیل کردن! تموم عشق وحالم این بودکه کنارمیزای باغچه بشینم ونم نم بزنم بنوشم واونهمه قشنگی وسبزی سینه کش تپه ودریاچه یاحوض کوثرروتماشاکنم. »
« بریم پشت درشیشه ای ببینیم پرنده چه صیغیه، نگا کردنش ممنوع نیست که!.... »
« این که قناریه!کنارجوجه هاش چندک زده! »
« نه آجواد، قناری نیست. »
« چه فرقی میکنه. ازهمون رده قناریاست. یه عمرقناری وقفس بازبوده م. »
« ببین چندتاقفس به درختاآویزونه. قناریا توقفساتخمگذاری میکنن. »
« این تحفه واسه چی مثل همه قناریانمیره تو قفس مفت ومجانی که دونه م توش میگذارن، تخم وجوجه گذاری کنه؟ »
« اونم مثل من عاشق ستاره هاو آبی عمیق وبیکران آسمونه، خیلی رموک وازقفس بیزاره... »



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد