در جهاردهمین روز اعتصاب باشکوه کار گران هفت تپه که با پرچم : نان ، کار ، آزادی و اداره شورایی، در میدانند ؛ شعر اعلامیه را باز پخش می کنم .
این شعردر اولین تظاهرات کارگران هفت تپه به علی نجاتی عزیز تقدیم شده بود به نوگل شکفته اش ، بخشی عزیز و زنان و مردان شجاع و حق طلب هفت تپه و شوش هم پیشکش می کنم
حسن حسام
باد آتش از جنوب سوخته می آید
همچون توفان
پیچان
پیچان
می پیچد
درگنبدِ امامِ جماران
که گفته بود:
«خدای کارگراست»
پس این خداست که می آید
ازشوش و هفت تپّه و دزفول
و نفرتِ تمام ِ رنجبران را
درتلخی ِ نگاهش دارد
پس این خداست که می آید
با دست های ترک خورده چون کویر
پُرکینه و برهنه و نانخواه
همچو شیر؟
■
پس این خداست که می آید
توفنده مثل ِ توفان
خیزان،
تا بارگاه آن خلیفه ی یک دست را
بسوزاند
و شاه اکبر را
بردار ِ سرنوشت
بتاباند
وریشه ی امام ِ جگر خوار
در تند بادِ تفته
بخشکاند ؟
■
پس این خداست که می آید
از شوش و هفت تپّه و دزفول
تا مزد ِخویش
بستاند
و این جهان ِ کهنه
بمیراند
پس این خدا ست ....
از کتاب شعر : گوزن و صخره
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد