logo





اعلامیه هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران (راه کارگر)

‍با قدرت جمعی و فراگیر، و با شعار « هم درس، هم سیاست»
برای دفاع از آموزش همگانی و رایگان به پاخیزیم!

به مناسبت آغاز سال تحصیلی ۱۳۹۷ ـ ۱۳۹۸

جمعه ۳۰ شهريور ۱۳۹۷ - ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۸

سازمان ما آغاز سال تحصیلی جدید را به دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و استادان کشور تبریک می گوید و برای همه آنها در سال جدید، آروزی موفقیت می کند. ما بر این باوریم با خیزش شکوهمند مردم بخش های گوناگون کشور علیه استبداد دینی ، غارت سازمانیافته و سیاست های ویرانگر جمهوری ، نیروی عظیم ، آگاه و جوان کشور نمی تواند نسبت به تحولات جامعه بی تفاوت باشد. امروز هر کلاس درس، هم سنگر آموختن و هم سنگر مبارزه برای دنیائی بهتر و انسانی تر است.
"مهر" از راه می رسد، این بار هم نامهربان. روز شنبه ۳۱ شهریور سال تحصیلی جدید آغاز می شود. امسال، در آغاز مهرماه ، ۱۴ میلیون و ۷ هزار و ۷۳۶ دانش آموز در سراسر کشور در کلاس های درس مشغول به تحصیل می شوند، این عدد ۶ درصد رشد را نسبت به سال گذشته نشان می دهد. در میان این دانش آموزان، یک میلیون و ۲۹۶ هزار دانش آموز کلاس اولی در مدارس ابتدایی ثبت نام کرده اند که این میزان ۵۰ هزار نفر زیادتر از پارسال است. مجموعۀ دانش آموزان کشور در کلاس های درس حدود ۱۰۵ هزار مدرسه مشغول به تحصیل می شوند، که ۸ هزار کلاس از سال قبل بیشتر است. این تعداد دانش آموز به جای فضای آموزشی ۸ مترمربع استاندارد تنها از ۵ مترمربع فضای آموزشی برخوردار خواهند بود و در پاره ای از استان ها باید به ۳ مترمربع فضای آموزشی و کمتر از آن رضایت دهند.

برای آموزش این دانش آموزان، يك ميليون و ۱۳ هزار و ۶۵۵ نفر معلم و و کارکن آموزشی مشغول به کار خواهند شد كه از اين تعداد ۴۸۱ هزار نفر را معلمان و كاركنان مرد و ۵۳۲ هزار نفر را معلمان و كاركنان زن تشكيل مي‌دهند. از این تعداد، ۳۵۸ هزار معلم در مقطع ابتدايي، ۲۳۲ هزار معلم در مقطع راهنمايي و ۳۰۷ هزار معلم در مقطع متوسطه فعاليت خواهند داشت كه ۶۱ هزار نفر ديگر نيز در بخش اداري و آموزش عالي مشغول به كار خواهند بود. ضمن آنكه تعداد معلمان استثنايي نيز ۲۱ هزار و ۵۰۰نفر است.

هم زمان با بازگشائی مدارس، دانشگاه های کشور نیز پذیرای دانشجویان خواهند بود. ۳ میلیون و ۷۹۴ هزار و ۴۲۰ دانشجو در دانشگاه‌های کشور مشغول تحصیل خواهند شد که از این تعداد یک میلیون و ۷۲۳ هزار و ۲۶۹ نفر زن و ۲ میلیون و ۷۱ هزار و ۱۵۱ دانشجو مرد هستند و همچنین از کل جمعیت دانشجویی کشور، تعداد ۱ میلیون و ۵۵۰ هزار دانشجو در دانشگاه آزاد اسلامی،‌ ۳۳۹ هزار و ۳۲۵ دانشجو در موسسات آموزش عالی غیر دولتی و غیر انتفاعی، ۱۹۷ هزار و ۳۰۵ دانشجو در دانشگاه فنی‌حرفه‌ای، ۴۷۳ هزار و ۷۹۸ دانشجو در دانشگاه علمی – کاربردی، ‌۵۴۶ هزار و ۸۸۶ نفر در دانشگاه پیام نور و ۶۸۷ هزار و ۳۶ دانشجو در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مشغول تحصیل هستند. لازم به یادآوری است که ۳۱ استان ایران ۲۵۶۹ دانشگاه دارند که از این میان تعداد ۵۳۰ واحد سهم دانشگاه آزاد بوده، ۳۰۹ موسسه غیرانتفاعی، ۱۷۰ مرکز فنی حرفه ای، ۴۶۶ مرکز پیام نور، ۹۵۳ واحد علمی کاربردی و ۱۴۱ دانشگاه دولتی( وزارت علوم، تحقیقات و فناوری) در کشور ثبت شده است.

این نیروی عظیم که ۲۳ درصد از جمعیت کشور را در بر می گیرد و پیوندهای گسترده ای با تمامی جامعه دارد، زیر فشار حاکمیت دین قرار گرفته است. در جائی که پرسش گری ، شک، آموختن ، تحقیق و نواندیشی اساس کار است، حاکمیت تلاش می کند این نیروی عظیم را در چهارچوب های منجمد، جزمی و فاقد خلاقیت گرفتار سازد. در طول چهاردهه سلطۀ دین بر دولت و نهادهای آموزشی، جنگ علم و دین، هر روزه در جریان بوده است. تلاش حاکمیت برای پیشبرد شعار وحدت حوزه و دانشگاه روحانیت که عملآ برای تسلط حوزه بر دانشگاه طراحی شده بود ، نه تنها متحقق نشده، بلکه ترس از علوم انسانی روز به روز گسترش یافته تا جائی که رهبر رژیم اسلامی، تدریس علوم انسانی در دانشگاه ها را خطری برای دین و حاکمیت دین بر دولت و آموزش تلقی نموده و برای حذف این علوم فتوا صادر کرده است. سخنان تک تیرانداز رهبر در مدرسه فیضیه قم که خواهان ورود روحانیون حوزه به یافتن راه های تازه برای اقتصاد، نحوه حکومت داری، راه های مبارزه با مشکلات محیط زیست و بحران های اجتماعی و اقتصادی شد و امتناع روحانیون از این امور را نشانۀ ترویج سکولاریسم دانست، نشان می دهد که در نبرد علم و دین، دین به معنای واقعی کلمه شکست قطعی خورده است.

مشکل آموزش در ایران، تنها تلاش حاکمیت برای تسلط دین بر آن نیست. سیاست های نئولیبرال حاکم بر دولت های اسلامی، تمامی وعده های قانون اساسی خود رژیم مبنی بر آموزش رایگان و کیفی را زیر پا گذاشته و سیاست کالائی سازی آموزش را با تمام قدرت به جریان انداخته است. در ایران امروز، نه تنها آموزش، رایگان نیست بلکه به شدت طبقاتی نیز شده است. در حالی که طبق آمار رسمی، در سال تحصیلی جدید ۱۴۰ هزار کودک بازمانده از تحصیل وجود دارند، آمار ۳ تا ۷ میلیون کودکان کار در کشور، چهره دیگری از وضعیت کودکان را به تصویر می کشد و حقیقت هولناکی را نشان می دهد. کودکانی که به جای تمرکز بر درس و آموختن بی دغدغه، باید در غم نان خانواده شریک باشند. اختصاص بودجه به آموزش در هر کشوری شاخص توجه آن کشور به مسئله آموزش شهروندانش است. در حالی که درصد بودجه آموزش و پرورش در بسیاری از کشورهای توسعه یافته دنیا ۱۵ تا ۲۵ درصد کل بودجه است، بودجه ۹۷ آموزش و پرورش ایران از ۱۶ درصد به ۹ درصد کاهش یافته است. یادآوری این نکته نیز ضروری است که سهم آموزش و پرورش در سال ۱۳۵۶ از تولید ناخالص ملی ۶ در صد بوده و پوشش آموزشی حدود ۵۵ در صد و بعد از گذشت چهل سال، سهم آموزش و پرورش از تولید ناخالص ملی به نیم درصد یعنی یک دوازدهم کاهش یافته درحالیکه پوشش آموزشی به بالای ۹۰ درصد رسیده است. روشن است که نگاه دولت آن است که کمبود بودجه در عرصه آموزش، باید از جیب خالی خانواده ها و گاه خیرین محل پر شود یا با خصوصی سازی و کالائی کردن آموزش، بار از دوش دولت برداشته شود و وظایف اجتماعی دولت که حتی در قانون اساسی تضمین شده به کناری نهاده شود. با چنین نگاهی به بودجه آموزش و پرورش است که مشکلات معیشتی معلمان، به یک معضل اساسی اجتماعی تبدیل شده و وضعیت معیشتی بازنشستگان فرهنگی نیز زندگی آنها را به جهنمی واقعی بدل ساخته است.

آموزش رایگان و همکانی یکی از پایه ای ترین وظایف هر دولت است. بدون تامین اجتماعی فراگیر و کمک به خانواده های کم درآمد، نمی توان امکانات آموزشی برای بخش عظیمی از کودکان و جوانان کشور ایجاد کرد. در کشوری که به بهانه های گوناگون در آغاز سال تحصیلی و در طول سال از دانش آموزان و خانواده های شان تقاضای پول به بهانۀ ثبت نام، هزینه کتاب و لوازم آموزشی و حتی امکانات گرمایش و سرمایش کلاس ها می شود، نمی توان از امکانات برابر آموزشی سخن گفت. تمامی این هزینه ها باید توسط دولت تامین شود. وظیفه دولت است که این بخش از هزینه ها را از دوش خانواده های کم درآمد بر دارد و زندگی آنها را به گونه ای تامین سازد که کودکان مجبور به کار برای تامین بخشی از بودجه خانواده نشوند. تامین آیندۀ کشور از طریق آموزش رایگان و همگانی کودکان و جوانان از اساسی ترین وظایف هر دولت است.

حاکمیت تاریک اندیشی دینی و نگاه کالائی به آموزش و مراکز آموزشی، در کنار اقتدار پلیسی و پادگانی در محیط های آموزشی و دانشگاهی ، همواره خشم معلمان، استادان، دانش جویان و دانش آموزان را برانگیخته است. مبارزات درخشان این نیروهای حساس و آگاه همواره با سیاست اخراج، بازداشت و زندانی کردن معلمان و دانش جویان، روبرو شده است. امسال هم علاوه بر معلمان زندانی همچون محمد حبیبی، اسماعیل عبدی ، محمود بهشتی لنگرودی، روح الله مرداني و ... ده ها دانشجو در اسارت گاه های رژیم اسلامی به بند کشیده شده اند و برای بسیاری نیز پرونده های امنیتی تشکیل شده است. درست است که حاکمیت اسلامی در تمامیت خود با مشت های آهنین در برابر خشم و اعتراض این نیروی پرتوان قرار گرفته، اما متشکل شدن این نیرو، قدرت آن را بشدت افزایش داده است. شکل گیری ۲۲ تشکل صنفی معلمان و نقش برجسته شورای هماهنگی فرهنگیان آنچنان است که وزیر آموزش و پرورش را مجبور کرده به خواست های آنها گوش فرادهد و بصورت مستقیم و بی واسطه حرف های اعضای شورای هماهنگی را بشنود. این نیروی متشکل که از پشتیبانی قدرتمند معلمان برخوردار است، می تواند زبان گویای این نیروی عظیم و آگاه باشد. برای آزادی معلمان زندانی بکوشد؛ از حق تشکل یابی مستقل دفاع کند؛ در باره وضعیت کمی و کیفی نظام آموزشی و مدارس به مقامات فشار آورد؛ به وضعیت حقوق و دستمزد معلمان رسیدگی نماید؛ به نقد سیستم مدیریتی آموزش و پرورش بپردازد و خواهان اصلاح نظام مدیریتی از مدیریت سیاسی به مدیریت غیر سیاسی و مدیریت انتصابی به انتخابی گردد و روی راهکار خود برای انتخابی بودن مدیران مدرسه و انتخاب مدیر کل ها با نظر کانون های صنفی و داشتن نماینده ای از تشکل ها در اداره کل و در نهایت، انتخاب مسئولان هیات تخلف ها و حراست ها با نظر معلمان پافشاری نماید.

در کنار تشکل های صنفی معلمان، شاهد رشد چشم گیر و گسترده تشکل های کاملا مستقل دانشجویی در دانشگاه های مختلف کشور هستیم که بدون وابستگی به جناح های حکومتی از حقوق صنفی دانشجویان دفاع می کنند. این تشکل های مستقل علاوه بر دغدغه وضعیت صنفی توده دانشجو، با قدرت تمام از دانشجویان بازداشت شده، زندانی و "ستاره دار" دفاع می کنند. این امر در شرایطی که دولت اسلامی راه را برای محروم سازی بخشی از جوانان از تحصیلات عالی با اضافه‌کردن یک تبصره به قانون سنجش و پذیرش دانشجو در دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی کشور هموار می سازد، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. دولت به‌ظاهر برای حل‌کردن موضوع دانشجویان "ستاره‌ دار" تبصره ای آورده که ی گوید: «حق آموزش جزو حقوق اساسی افراد است و هیچ‌کس را نمی‌توان به عذری غیر از عدم صلاحیت علمی مقرر از آموزش در مقاطع مختلف تحصیلی محروم کرد. در برخورداری از حق آموزش در مقاطع تحصیلی افراد دارای سابقه محکومیت قطعی کیفری به جرايم سازمان‌یافته، قاچاق انسان، محاربه و جاسوسی مستثنی هستند». در کنار این سیاست بشدت پلیسی، باید محروم کردن جوانان بهائی از تحصیل را هم افزود که لکه ننگی است بر پیکر آموزش آپارتایدی جمهوری اسلامی .

سازمان ما آغاز سال تحصیلی جدید را به دانش آموزان، دانشجویان، معلمان و استادان کشور تبریک می گوید و برای همه آنها در سال جدید، آروزی موفقیت می کند. ما بر این باوریم با خیزش شکوهمند مردم بخش های گوناگون کشور علیه استبداد دینی ، غارت سازمانیافته و سیاست های ویرانگر جمهوری ، نیروی عظیم ، آگاه و جوان کشور نمی تواند نسبت به تحولات جامعه بی تفاوت باشد. امروز هر کلاس درس، هم سنگر آموختن و هم سنگر مبارزه برای دنیائی بهتر و انسانی تر است. وضعیت کنونی کشور، شایسته جوانان و مردم ایران نیست. زندگی توام با خوشبختی، رفاه، آزادی و عدالت حق مسلم این مردم است. این ملت بزرگ و پر افتخار نیازی به دلسوزی گرگ های وحشی جهانی و نوکرانشان که درخواست سفت کردن طناب تحریم های ویرانگر اقتصادی و فروریختن بمب بر سر مردم این کشور را اینجا و آنجا فریاد می کشند، ندارند. آنها با نیروی متشکل و سازمانیافتۀ خود، با قدرت تشکل های کارگران، معلمان، دانشجویان، و همگامی زنان ، ملیت های تحت ستم، مدافعان نجیب محیط زیست و لشکر عظیم بیکاران و حاشیه نشینان می توانند از پس این نیروی جهنمی و داعشی که به نام دین از کشور ویرانه ای ساخته برآیند، و بر ویرانه های آن کشوری آزاد، آباد، برابر، مستقل و قدرتمند بسازند.

سرنگون باد رژیم جمهوری اسلامی
زنده باد آزادی، دمکراسی و سوسیالیسم
جمعه ۳۰ شهريور ۱۳۹۷ برابر با ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۸



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد