فروشندگان لوازم خانگی هرچند جنس خود را به قیمت مصوب دولت فاکتور میکنند، ولی خریدار مجبور میشود تا به قیمتی دو برابر آنچه که فاکتور شده است گردن بگذارد. بدون تردید فروشندگان لوازم خانگی دوگانگی در گفتار و رفتار حکومت را اینجا نیز به کار گرفتهاند. بسیاری از فروشندگان لوازم خانگی، موبایل و کامپیوتر پیش از فروش از قیمت لحظهای دلار مطمئن میگردند تا اجناس خود را با ارزش لحظهای دلار به فروش برسانند. چون قیمتگذاری دولت تصنعی و ساختگی است و فروشندگان جایی آن را به حساب نمیآورند. مردم مزدشان را به ریال دریافت میکنند، در حالی که باید هزینهی زندگی خود را به دلار بپردازند. | |
در تهران فروشگاههای بزرگ شهر هر لحظه از مواد غذایی و مایحتاج عمومی پر میشوند اما مردم خیلی زود همه را به تاراج میبرند. در این بین مواد غذایی بیش از اقلام دیگر با اقبال همگانی روبهرو است. ضمن آنکه مردم به این نتیجه رسیدهاند که ذخیره کردن خانگی شویندهها هرگز آسیبی به همراه نخواهد داشت. روغن نباتی، گوشت، ماکارونی، حبوبات و مواد شوینده هرگز در قفسههای فروشگاه دوام نمیآورند و همچنان جا به جا میشوند. خریداران هم با حرص تمام کالاهای مورد دلخواه خود را از قفسهها ورمیچینند و آنوقت کارگران فروشگاه مأموریت مییابند دوباره ویترینها را از این اجناس پر کنند.
ناگفته نماند که این گروه از خریداران هرگز به تبلیغات دولتی باور ندارند. چون آنان نه تنها در گرانی و قحطی تحریم دست و پا میزنند بلکه انتظار تحریمی بزرگتر از این را میکشند که گویا به زودی از راه میرسد. تازه اگر هم در آینده اجناس نایاب نشوند، گرانی آنها حتمی خواهد بود. حتا بسیاری از کالاها در طول یک روز به دفعات گرانی را تجربه میکنند. به همین دلیل هم عطش خرید مردم پایان نمیپذیرد. ولی این عطش تنها در اقشار مرفه و یا طبقهی متوسط شهری به چشم میآید. چون طبقات فرودست جامعه چنان به قعر فقر رانده شدهاند که از خرید روزانهی خود نیز بر نمیآیند تا چه رسد که بخواهند ذخیرهای برای خودشان فراهم ببینند. آنان در فروشگاهها تنها به عنوان تماشاچیان این معرکه باقی میمانند تا دیگرانی که توان کافی دارند دوجین دوجین کالا و جنس از فروشگاه بیرون ببرند.
بالاییها و طبقات مرفه از قِبل تحریم فربهتر شدهاند. ولی طبقات فرودست برای همیشه تاب و توان خود را جهت زیستن از دست دادهاند. آنوقت دولت در رسانههای خود عوامفریبانه برایشان دل میسوزاند و سیاستهای ناکارآمدی را به اجرا میگذارد که سرآخر به ترویج بیچون و چرای فساد دستگاههای اجرایی میانجامد. به همین دلیل هم در نگاه مدیران حکومت، کوپنی کردن ارزاق عمومی وجاهت مییابد. همچنان که دولت حسن روحانی به دفعات نمونههایی از طرحهای خود را برای کوپنی کردن کالاهای اساسی به مجلس ارسال نموده است. اما مجلس با تمامی درماندگی از تصویب این طرحها سر باز میزند. در واقع دولتمردان جمهوری اسلامی اصرار دارند که به چهل سال قبل باز گردند و تجربههای خود را در خصوص کوپنی کردن کالاهای اساسی دوباره به کار بگیرند. با این فرق که این بار از بنکارت صحبت به میان میآید. قرار است ده میلیون نفر از شهروندان کشور از همین بنکارتها نصیب ببرند. بنکارتهایی که هرگز گرهای از کار فروبستهی مردم نخواهد گشود. ولی فرهنگ صدقه و گدایی از نو مشروعیت بیچون و چرای خود را برای کارگزاران حکومت به نمایش میگذارد.
مردم در کوچه و خیابان از بام تا شام از نرخ دلار و سکه میپرسند. آنانی که چیزکی اندوخته دارند تلاش میورزند تا اندوختهی خود را به سکه و دلار تبدیل نمایند. چون میخواهند از ارزش سرمایههایشان چیزی کاسته نشود. چارهای هم جز این نمیبینند. خلاصه دلار و ارزهای خارجی این روزها حرف اول و آخر را میزنند. اما آنانی که اندوختهای برای خود فراهم ندیدهاند، از تب و تاب بازار دلار جا میمانند. آنان مأیوسانه به گذران روزانه و عادی خود میاندیشند. ولی هرگز در برآوردن آن موفق نمیشوند.
گرانی اجارهی خانه شرایطی فراهم دیده است که اقشار فرودست بیش از پیش به حاشیهی شهرها رانده میشوند. چون زیستن در شهر درآمدی را میطلبد که از ایشان برنمیآید. همین گروه از مردم به طبع میخواهند زنده بمانند، اما زیستن در پناه شهرها برای ایشان ناممکن مینماید.
از سویی دلار دارد به شکل پولی ملی عرض اندام میکند. برخی یاد گرفتهاند منزل خود را به دلار بفروشند و یا آن را همراه با احتساب قیمت دلار و سکه به اجاره بسپارند. چون هر لحظه سقوط بیشتری برای ریال رقم میخورد. ضمن آنکه دلار برای مردم اعتمادی همیشگی میآفریند و ریال فقط بیاعتمادی خود را بین ایشان به اجرا میگذارد. شکی نیست که بیاعتمادی همگانی مردم نسبت به عملکرد دولت، به رشد چنین پدیدهای یاری میرساند.
فروشندگان لوازم خانگی هرچند جنس خود را به قیمت مصوب دولت فاکتور میکنند، ولی خریدار مجبور میشود تا به قیمتی دو برابر آنچه که فاکتور شده است گردن بگذارد. بدون تردید فروشندگان لوازم خانگی دوگانگی در گفتار و رفتار حکومت را اینجا نیز به کار گرفتهاند. بسیاری از فروشندگان لوازم خانگی، موبایل و کامپیوتر پیش از فروش از قیمت لحظهای دلار مطمئن میگردند تا اجناس خود را با ارزش لحظهای دلار به فروش برسانند. چون قیمتگذاری دولت تصنعی و ساختگی است و فروشندگان جایی آن را به حساب نمیآورند. مردم مزدشان را به ریال دریافت میکنند، در حالی که باید هزینهی زندگی خود را به دلار بپردازند.
مدیران تحمیلی کارخانههای خودروسازی نیز ترفندهای یک بام و دو هوای اقتصاد جمهوری اسلامی را در بازار فروش خود به کار میگیرند. آنان یاد گرفتهاند که تولیدات خود را قاچاقکی در بازارهای داخلی به فروش برسانند. با همین حقه قیمت خودرو نیز طی ماههای اخیر تا میزان صد در صد افزایش یافته است. در واقع خودروسازان قیمتهای مصوب دولتی را جایی به حساب نمیآورند. دولت هم جهت مهار این آسیبها از توان اجرایی و انگیزهی مردمی لازم بهرهای ندارد.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی از بام تا شام به پخش خبرهای احتکار و قاچاق ادامه میدهد. بازار "تعزیرات حکومتی" حسابی داغ شده است. چون مأموران تعزیرات حکومتی به انبارهای شناخته و ناشناخته حاشیهی شهر سر میزنند و در رویکردی تبلیغی کالاهای قاچاق و احتکار شده را از دل انبار بیرون میکشند. گزارشگران تلویزیون دولتی برای انعکاس این خبرها همه جا حضوری فعال دارد تا دیدههای خود را از این صحنهها برای بینندگان به نمایش بگذارند. مابقی اخبار تلویزیون هم به گردش کار روزانهی ارزهای خارجی و سکه باز میگردد. انواع و اقسام بازار راه انداختهاند تا از مافیای آشکار و پنهان حکومت هرکسی به سهم خود از این خوان یغما دست یابد.
در هفتههای گذشته نایابی و گرانی پوشک بهانه قرار گرفت تا رسانههای دولتی مشکلات پیش آمده را تا حد مشکل کمبود پوشک کاهش بدهند. حتا رهبر جمهوری اسلامی نیز در تبلیغ این موضوع چیزی فرونگذاشت. پس از آن چنان تبلیغ شد که محمولههای مواد اولیهی پوشک به زودی از گمرک ترخیص خواهند شد. اما اکنون پوشکی که به دست مردم میرسد اغلب غیر بهداشتی است. همراه با مصرف این پوشکها پوست بچه تاول میزند و سرآخر به آسیبهایی عفونی میانجامد.
در بازار دارو فقط گرانی نیست که به مردم چنگ و دندان نشان میدهد. چون گروهی از داروهای بیماران خاص یا سرطانی برای همیشه نایاب شدهاند. ضمن آنکه بسیاری از داروها کیفیت پیشین خود را هم از دست دادهاند. حتا شویندهها هم از این آسیب بر کنار نماندهاند. چون شویندهها از استاندارهای کافی و لازم برخوردار نیستند و چهبسا برای مصرف کنندگان خود آسیبهایی را به همراه دارند.
این روزها مردم در بیداری خود کابوسهایی از ونزوئلا را دوره میکنند. دولت ونزوئلا در طول زمامداری چاوز و مادورو همواره از دوستان نزدیک جمهوری اسلامی به شمار آمده است. در عین حال هر دو کشور از تولیدکنندگان عمدهی نفت در جهان به حساب میآیند. ولی ثروت ملی خود را در راه جهالت سیاسی رهبرانی تحمیلی هزینه نمودهاند. چنانکه رهبران ایران و ونزوئلا ضمن تکیه بر لایههای ناآگاه جامعه شعار توخالی مبارزه با امریکای موهوم را بین تودههای مردم تبلیغ میکنند. گویا در فضای عوامفریبی بهتر و بیشتر خواهند توانست به اهداف نامردمی خود دست بیابند. همچنین دولتمردان هر دو کشور از عدالت اجتماعی دم میزنند ولی مردم در طول سالها حکومت این سوداگران سیاستهای عوامانه چیزی جز فقر و فلاکت به دست نیاوردهاند. با این همه رهبران ایران و ونزوئلا توأمان نسبت به سرنوشت شهروندان خود بیاعتنا باقی ماندهاند. چون در دنیایی موهوم و فرازمینی با دشمنانی خیالی میجنگند و خودانگارانه به اجرای ژشتهای قهرمانانه بین تودههای مردم کفایت میورزند. همچنان که رفتار ناشیانه و توهمآمیز این قهرمانان تصنعی و ساختگی همیشه خندهی استهزاآمیز مردم را به همراه دارد.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد