بگذار ترا در دل خود داشته باشم
با ياد تو هر روز گلى كاشته باشم
چون قاصدكى سر زده آيم به سراغت
در سينه خود عطر تو انباشته باشم
در جام من افتد اگر آن صورت رعنا
بر بام دلم پرچمى افراشته باشم
سوگند به آن طره مشكين دلاويز
سجاده به غير از تو كه بگذاشته باشم
با اين همه گل در بر و گلزار قشنگ است
شهد دگرى در سر خود داشته باشم
دريائى از آواز كه در جان و تنم هست
جز نغمه زيباى تو پنداشته باشم .
فرخ ازبرى _ آلمان
٢١ اوت ٢٠١٨
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد