من
تنها فریاد زدم
نه!
من از
فرو رفتن
تن زدم.
در روزهایی که رنج و بی عدالتی بر جان و زیست مردمِ بیلبخند در خانه و خیابان و زندان منتشر است، در هنگامهای که پاسخ اعتراض و ایستادگی گرسنگان و تشنگان گلوله است، در جایی که عشق و هنر ممنوع است، غریو آزادی از زبان اوست که فضا را میآکند.
شاملو نه شاعر غار و پستو بود و نه گمگشته در ازدحامِ سودجویان، هم از اندوه عشق و غم تنهایی میسرود و هم از انسانی که به هیئت "ما" زاده شد. روشنفکری که سر بر خط هیچ قدرتی نگذاشت و برای خوشآمد هیچ فرد یا گروهی بیان و شعرش را سانسور نکرد، و این گونه، شاعری مستقل و پیشرو که از بوسه و خون و عشق در جنگل و دشت و سنگفرشِ خیابان میسرود، در میان ما و با ما زیست و ماندگار شد.
در سرزمینی که مزد گورکن از بهای آزادی آدمی افزون است، تاریخ آکنده از ستم پیشگانیست که قتل، زندان، تبعید، انزوا یا غم نان را نصیب آزاداندیشان کردهاند. حاکمان کنونی نیز بر همین سیاق، با هرگونه فرهنگ انسانی در ستیزند و از جمله بارها از حضور ما بر مزار شاعر بزرگ هراسیده و سعی بیهوده کردهاند تا ما را از ارج گذاری به شعر و اندیشهی آزاد او بازدارند؛ اما ما به روال سالیان گذشته،
ساعت پنج عصر سهشنبه دوم مرداد ۱۳۹۷ در گورستان امامزاده طاهر کرج، حضور خواهیم داشت تا شعرهایش را بخوانیم و مزارش را گلباران کنیم.
حضور تو و من بر مزار شاعر بزرگ ایران، حضوری از جنس امروز است؛ از جنس انسان که آزاد است و به هر اسارتی در تن و زبان می گوید: نه!
کانون نویسندگان ایران
۳۰ تیر ۱۳۹۷