۱
وقتهایی
چهارشنبه، ۸ شهریور ۱۳۹۶
.
وقتهایی هست
نه خنده هایت خنده
و نه گریه هایت گریه!،
خیره به هیچ کجایی نگاه می کنی
بی انتظار
بی حرف
حواست نیست
چنگی به مُشت
خیرگی ات را هوار می زند
در بی جاییِ نابجایت
سنگی می مانی در سراشیبی کوهی انگار
منتظر سیلاب!
۲
با چشمهای تو دیلمان بخوانم!
دوشنبه، ۶ شهریور ۱۳۹۶
.
از کدام فاجعه می آیی!؟
که بازخنده هایت هم می گریند!
پنهان چه می کنی!؟
هنگام چشمهای تو به هزار فریاد می گویند!
سوگهایت را می گریم هنوز!
اشکهای دیروزم خشک نشده اند!
من با تو
از این سوگ به آن سوگ گریسته ام
بنشین نگاهم کن
تا با چشمهای تو
دیلمان بخوانم!
۳
تنهایی
چهارشنبه، ۳ آبان ۱۳۹۶
.
شانه می زنم باز
پریشانگیسوی تنهایی.
پنجره ای به تماشا
نگاه مرا می دزدد
گاه
از این سو تا آن سو چشم می گردانم
گویی نُتِ گمشده ای می جویم!
سکوت
همچون دریایی طوفانی
موج موج
پر خروش
بی ساحل
بی کرانه!
۴
انتظار
چهارشنبه، ۶ دی ۱۳۹۶
همچون مسافری بی سفر
بی مقصد
راهی بی پایان
در ایستگاهی بی نام
روی نیمکتی پرت
بر سکوی ایستگاهی نشسته ام که از آن
سالهاست قطار من نمی گذرد!
و هنوزجوانی می کشم در کوله ای بکر بی تغییر
با شعله کشانِ امیدی در من
که باز می بینم خاک مادری!
آه دوست من!
خاک مادری!
.
دو شعر بصورت ویدئو در یوتیوب با نشانی زیر منتشر شده است:
https://www.youtube.com/