logo





مومیاییِ ایکس

شنبه ۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ - ۲۸ آپريل ۲۰۱۸

رضا شکیبا



*کشف هر مومیایی کماکان ما را شگفت‌زده می کند. ژنِ خوبی که در دوران باستان مومیایی شده ناگهان امروز ظاهر می شود. تیمی از تبار شناسان وارد میدان می شوند تا قصهِ مربوط به مومیایی را رمزگشایی کنند و نهایتاً می فهمند: مومیایی مذکور بیدار شده و آمده که از اولادِ نسلی که چوب در تاریخ او کرده اند، انتقام بگیرد!

* تبارشناسی مومیایی مورد نظر که در جوار قبر شابدالعظیم پیدا شده گویا به کوچه علی چپ منتهی شده و این در حالی است که مراجع تبارشناس در اوراق تبارشناسی شابدالعظیم بدون اندکی شک و تردید نوشته اند: وی در زمان پیشوای هفتم شیعیان در شهر مدینه زاده شد. او از ترس خلیفه وقت فرار کرد و راهش به شهر ری افتاد. در سردابِ خانه یکی از شیعیان شهر ری به زندگی پنهانی روی ‌آورد. روزها روزه می‌گرفت و شب‌ها به نماز می‌ایستاد. پس از وفاتش، هنگامی که می‌خواستند او را غسل دهند کاغذی در لباسش پیدا کردند که در آن کاغذ نوشته شده بود:
«من ابوالقاسم، عبدالعظیم بن عبدالله بن علی بن حسن بن زید بن علی بن حسن بن علی بن ابی‌طالب هستم.»

*به نظر من سرنوشت مومیایی کشف شده را بهتر است از دست تبارشناسان گرفت و به دست غسالان داد. تاریخ ایران نشان داده که غسالان یا همان مرده شوران- هر وقت که برای شروع مراسم غسل، دست در جیب پیراهن متوفی کرده اند با سند مهمی روبرو شده اند. همین مرده شوران بودند که وقتی می خواستند امیر کبیر را غسل بدهند در جیب او کاغذی یافتند که روی آن نوشته بود:
«من امیر کبیر صدراعظم مملکت ایران- چون چوب در لانه مراجع ظلم کردم مرا کشان کشان به حمام فین کاشان کشاندند و رگم را زدند.»

* در سناریوهای سینمایی مکرراً آمده که هر مومیایی که از زمان ماضی بعید به زمان حال ساده سفر می کند آمده که از کسانی، انتقام بگیرد! حال به فرض اینکه مومیایی مذکور متعلق به شخص شخیص رضا شاه باشد به نظر شما آمده از کی و چرا انتقام بگیرد؟ به نظر من تنها قشری که در این مملکت باید و می توانند مورد غضب مومیایی رضا شاه قرار بگیرند قشر محترم خباز هستند که جوش شیرین در خمیر نان می زنند. حتماً مسبوق خاطر گرامتان هست که رضا شاه وقتی هم زنده بود بسیاری از شاطران را که نان سوخته و خمیر به دست مردم می دادند در تنور انداخت.

*البته یکی از شایعاتی که سر زبان ها افتاده این است که مومیاییِ رضا شاه در جواب کسانی که در بلوای دیماه 96 مرتب شعار می دادند: رضا شاه روحت شاد!- آمده که بگوید: پدر بیامرزها، اگر من به جای انداختن شاطران در تنور ، همت بلند می داشتم و شارعان را در تنور می انداختم امروز مملکت ایران زیر دست مومیایی زنده ای چون حضرت جنتی به چنین نکبتی گرفتار نمی آمد!

* در افواه حکایت است که رضا شاه زمانی که می خواست یکی از شاطران خاطی را در تنور مجازات بیافکند شاطر به زانو افتاد و گفت: بگذار قبل از سوختن- نماز آخرم را بخوانم. شاه به وی اجازت فرمود که چنین کند. شاطر در وقت رکوع جسارتی نمودی و بادی از فی خالدون رهانیدی. و دوباره اجازت خواستی که نماز شکسته را از اول بخواندی. شاه قبول فرمود. شاطر بار دوم وقت سجده- باد از فی خالدون رهانیدی و باز اجازه تجدید نماز نمود. شاه باز هم رخصت فرمودی. کار به باد هفتم و نماز هفتم که رسید شاه گوش شاطر را پیچاندی و گفتی: به جای تو باید مرجع تقلیدت را به تنور انداخت که به بهانه بادی، جان افسادی برهاندی!


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد