آقای ميرحسين موسوی رئيس جمهور قانونی ايران در بيانيهای به تاريخ ٣ تير ١٣٨٨ خطاب به هموطنان خارج از کشور ضمن "قدردانی“ از "حماسهی حضور" آنان در "تعيين سرنوشت کشور" شان نوشتهاند:" در پيام انتخاباتی به شما عزيزان اعلام کردم ايران متعلق به همهی ايرانيان است و همهی آحاد ملت در داخل و خارج نسبت به آيندهی آن مسئول و در آن از حقوق يکسان برخوردارند." با اينهمه پس از وعدهی "پیگيری از حقوق حقهی“ آنان و پس از گله و شکايت از اينکه غاصبان آراء مردم "کليهی امکانات ارتباطات" او را با ملت قطع کردهاند بدون هيچ مناسبتی ـ لااقل از نظر من که يکی از مخاطبان ايشان هستم ـ نامهی خود را با اين عبارت به پايان ميرساند که "من کاملاً واقفم که خواستهی مشروع و برحق شما هيچ ارتباطی با فعاليت گروههائی که معتقد به نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران نيستند ندارد"؛ و با اينکه متأسفانه هنوز در اعلام رسمی خود بعنوان رئيس جمهور کشور و اشغال عملی و رسمی اين مقام در ترديد است به آنان تکليف ميکند که " برشماست که صفوف خود را از آنان جدا کرده و اجازهی سوء استفاده از موقعيت کنونی را به آنان ندهيد".
آقای موسوی، همانطور که ميدانيد " رئيس جمهور يک کشور، اگر چه با رأی اکثريت مردم انتخاب ميشود امّا قانوناً و در واقع هم، رئيس "جمهور مردم" آن کشور است و نه رئيس اکثريت مردم، و وظيفه دارد که از زبان "جمهور مردم" سخن بگويد و بسود "جمهور مردم" عمل کند و شما منظقا بايد بدانيد که در يک کشور با نظام "جمهوری“ علاوه بر اکثريت اقليتها نيز اعم از ملی، قومی، نژادی، مذهبی، جنسی و... بدون هيچ محدوديتی از حقوق دموکراتيک برخوردارند يعنی اينکه در رفتار و زندگی خصوصی، در ابراز و تبليغ هرگونه عقايد، در تشکيل هرگونه سازمانهای فرهنگی و اجتماعی ـ سياسی آزاد و مختارند و همچنان که هم الآن شما و همراهانتان هم اظهار عقيده و تبليغ ميکند هيچ جريان و نيروی اجتماعی حق حاکمّيت مطلقه بر کشور و مردم آن ندارد. امّا متاسفانه شما با اينکه هنوز برقدرت مسلط نشده و اختيار کامل در اجرای وظايف و تکاليف رياست جمهوری را، که براثر رأی اکثريت ملت به شما تفويض شده، نداريد با اين جملات به ايجاد تفرقه ميان مردم آغاز کرده و حتی به اعتباری به "گروههائی که معتقد به نظام جمهوری اسلامی ايران نيستند" اعلان جنگ ميدهيد.
آقای رئيس جمهور، نميدانم آيا شما به پرچم سه رنگ ايران احترام ميگذاريد؟ و آيا قصد داريد، همانطور که تمام رؤسای گذشتهی ميهن ما در زير اين پرچم مقام گرفته و انجام وظيفه کردهاند ميخواهيد به اين پرچم و ترکيب آن با اين سه رنگ وفادار بمانيد؟ اگر چنين است بايد توجه کنيد که اين پرچم که مظهر وحدت ملت ماست تنها از يک رنگ سبز، که اينک شما آنرا به پرچم خود بدل کردهايد، تشکيل نشده است بلکه دو رنگ سفيد و سرخ نيز در آن نقش دارند و اين رنگها تا آنجا که من ميدانم مظهر جريانهای اجتماعی و سياسی و فرهنگی جامعهی ما هستند که ميتوان آنها را از بالا به پائين محافظهکار، ميانهرو و انقلابی خواند. البته يک نکته را بايد در نظر گرفت و آن اينکه اين رنگها در سطح مساوی با يکديگر بر پرچم ما نقش بستهاند اما در درون جامعه در زمانهای مختلف و براساس تحولات اجتماعی و جابجائی نيروهای اجتماعی گستردگی اين رنگها سطوح و مکانهای متفاوتی را اشغال ميکنند ولی هيچگاه و هيچيک از آنها چه در درون جامعه و چه بر روی پرچمها به بيرنگی نميرسند و از پرچمها حذف نمیشوند و يا سراسر پرچم را اشغال نميکنند. بگذريم از اينکه اين رنگها در هر ميزان و مقام و سطح که باشند همچنان در کنار هم به زندگی خود ادامه ميدهند همانطور که همهی مردم وطن ما از هر رنگ و نژاد و جنس و از هر نوع عقيدهی سياسی و اجتماعی و فرهنگی و مذهبی در کنار هم و در صلح و صفا با يکديگر زندگی کردهاند و زندگی ميکنند، و مانند امروز و اکنونِ شما تهمتهای کثيف بيگانگی نسبت به ميهن و مليت و خويشاوندی خود را برنمیتابند.
آری آقای رئيس جمهور، گروهها با عقايد فکری ـ اجتماعی ـ سياسی گوناگون در خارج از کشور وجود دارند ولی اگر چشم برواقعيت نبنديد در داخل کشور، در کنار خود و در برابر چشم خويش نيز اين گونه گونی فکری ـ اجتماعی ـ سياسی را هم خواهيد ديد و اگر اهل بصيرت باشيد، که بايد باشيد، اين مواضع گوناگون سياسی را در ميان مردمی که برای طرد "رئيس جمهور" دورهی نهم و "ولی فقيه" حامی او و در واقع، آنطور که شما هم تبليغ ميکنيد، برای نفی استبداد دينی هر روزه در خيابانها و کوچهها از پا ميافتند، آشکار و بروشنی مشاهده ميکنند.
آقای موسوی، شما بعنوان يکی از آحاد ملت حق داريد از فکر اجتماعی ـ سياسی خاصّی پيروی و آنرا تبليغ کنيد اما بعنوان رئيس جمهور حق نداريد ميان گروههای مختلف ملت ما خط سرخ بکشيد و آنها را به نزاع و کشمکش با يکديگر برانگيزيد بلکه برعکس بايد مظهر يکپارچگی جمهور مردم ايران باشيد.
به ياد داشته باشيد که رهبر بزرگ شما پيش از آنکه کاملاً بر کرسی قدرت مستقر شود نه تنها ميگفت" ميزان رأی ملت است" بلکه بصراحت آزادی فعاليت سياسی ـ اجتماعی را برای همگان و بقول خودش حتی برای کمونيستها هم به رسميت شناخت و با طرح شعار "همه با هم" نه تنها هيچ گروهی را نفی نمیکرد بلکه جدائی و نزاع ميان آنها را هم غيرقابل قبول ميدانست و برای مشروعيت دادن به نظام مورد نظر خود فتوا و حکم نداد بلکه به "رفراندوم" يعنی مراجعه به آراء عموم يا جمهور مردم توسل جست و نه با جدا کردن بقول شما" گروههائی که معتقد به نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران نيستند." شما، برخلاف پيشوايتان، هنوز از گرد راه نرسيده مردم ما را به گروههای گوناگون تقسيم ميکنيد و گروه معينی را از سوء استفادهی گروههای ديگر از موقعيت کنونی برحذر ميداريد! مگر شما خود در همين بيانيه سخن خويش را بااين نکته آغاز نکرديد که "ايران متعلق به همهی ايرانيان است و همهی آحاد ملت در داخل و خارج... از حقوق يکسان برخوردارند"؟ نکند ميخواهيد بگوئيد که ايران تنها به يک گروه خاص تعلق دارد و آنان که صدردر صد مانند شما نمیانديشند در اين کشور جائی ندارند و همچون مخاطبان شما، که معلوم نيست کيانند، " از حقوق يکسان برخوردار" نيستند؟
حقيقت اينست آقای رئيس جمهور که مقصود شما از "گروههائی که معتقد به نظام جمهوری اسلامی ايران نيستند" و "هموطنان خارج از کشور" وظيفه دارند" صفوف خود را از آنان جدا کرده و اجازهی سوء استفاده از موقعيت کنونی را به آنان ندهند"، مطلقا برمن معلوم نيست. من در ميان اجتماعات کنونی بر هر طرف که نظر مياندازم تنها ايرانيانی را میبينم که برای نفی و طرد حکومت استبدادی دينی کنونی، که خود شما هم به استبدادی بودن آن اعتراف داريد، به ميدان آمدهاند و با اينکه ديدگاههای گوناگون دارند دست در دست هم مرگ ديکتاتور و ديکتاتوری را فرياد میزنند.
آقای رئيس جمهور، آيا منظورتان از "گروههای سوء استفاده کننده" جريانهای سياسی مانند سلطنتطلبان، مجاهدان، ملّيون، دموکراتها، کمونيستها و نميدانم کدام "گروههای " سياسی ـ اجتماعی و فرهنگی ديگر است؟ اما آنچه ميدانم اينست که تمام "گروهها" از افراد ايرانی تشکيل ميشوند و براساس "نظام جمهوری“ حق هر نوع اظهار عقيده و اجتماع را هم دارند و شما نميتوانيد، و بعنوان رئيس جمهور" مملکت حق نداريد، جريانهای اجتماعی ـ سياسی را از هر گونه و رنگ که باشند، مانند استبداديان قرون وسطائی به "خودی“ و "غير خودی“ تقسيم کنيد و ميان آنها فاصله و جنگ و کشمکش ايجاد کنيد.
آقای رئيس جمهور ببينيد؛ من يک کمونيستم و روشن است که در نظام اجتماعی و حکومتی جامعه و وطنم نظرات معينی دارم امّا در اينجا، در پاريس، نه تنها هميشه در صفوف معترضان به نيروهای عقب مانده و مستبد و غاصب قدرت، که بقول شما و همفکرانتان "جمهوری“ را به "حکومت" بدل کردهاند، شرکت جسته و حاکميت رأی اکثريت مردمان را پذيرفتهام بلکه به تبع اين رأی اولين کسی بودهام که بر حقانيت مقام شما بعنوان رئيس جمهور امضاء گذاشتهام و شما را بالفعل رئيس جمهور کشور شناختهام آنوقت شما از مخاطبان خود ميخواهيد که من و امثال مرا از صفوف خود جدا سازند و حال آنکه همگی ما در يک صف عليه استبداد سياه و خونبار غاصب و وطن بر باد ده ميجنگيم.
آری آقای مير حسين موسوی، شما بعنوان رئيس جمهور مردم بايد عامل وصل جريانهای سياسی و فکری گوناگون ايرانی باشيد و تمام نيرويتان را برای گسترش آزادی همهی مردم ايران و تعالی و ترقّی جامعه و ميهنمان و آبادی و آزادی سرزمين اجداديمان بکار بريد و از تقسيم مردم به گروههای گوناگون و ايجاد برخورد و کشمکش ميان آنان بعنوان خودی و غير خودی سخت بپرهيزيد.
آقای رئيس جمهور منتخب اکثريت مردم ايران، پرچم ايران نه بيرنگ است و نه يکرنگ. اين پرچم، چنانکه میبينيد و همگان هم میبينند همچون قوس و قزح چند رنگ است و مردمی که در زير آن و در سرزمين ايران زيست ميکنند رنگارنگند و نقش شما ـ که ميگويند نقاش هم هستيد ـ آشتی دادن و ايجاد تناسب ميان رنگهاست و نه تسلط يک رنگ بر ديگر رنگها که نه تنها نازيبا بلکه ناممکن است. با اميد فردا، تا چه زايد سحر.
محمد باقر مؤمنی
سه شنبه ٩ تير ١٣٨٨
نظرات خوانندگان:
فرزین 2009-07-03 02:18:36
|
چون همیشه از منطق زیبای شما لذت بردم کاش مردم به گفته عمل کرده واز خود بینی دست بردارند |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد