logo





آواز خوان

دوشنبه ۱۳ فروردين ۱۳۹۷ - ۰۲ آپريل ۲۰۱۸

حسن حسام

Hasan-Hesam02.jpg
بر این فلات ِکُهن
باران ِمرگ
در هر چهار فصل
ماننده‌ی تگرگ
می‌بارد
از کورش و انوشرِوان
تا وارث ِامام زمان
با تاج‌ها
و عمامه‌ها
و دشنه‌ها و تفنگ‌ها
در دریای خون و جنون
می‌رقصند
چشم
می‌کَنند
لب
می‌دوزند
زبان
می‌برند
گردن
می‌زنند
پوست
می‌درند
نشاء می‌کنند مردمان را
هزار
هزار
بر این خاکِ بی‌بهار
دهان به آواز باز کنی
گلویت را
با طنابِ بافته از دمِ اسبان
یا الیاف گیاهان
یا کابل برق
یا سیم تلفن

چنان می‌فشرند،
که آواز قناری
در حنجره‌ی نازکت
خاموشی گیرد
جرمت این است
آواز خوان!
در زمستانِ بلندِ این دیار
نشسته بر شاخساری بی بار
چهچهه می‌زنی
به شوقِ شکفتنِ گل
در انتظار ِبهار


شگفتا!
چه جان ِسختی داری
آواز خوان!
هنوز
زنده‌ای!

26/10/2016
پاریس







نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد