بهار شد به گوشم سرود عشق بخوان
رسیده سبز و مسیرش ز لاله زار جوان
نسیم می وزد از سمت دوست باورکن
و عطر اوست خرامان به روی فرش جهان
کجاوه اش چو می آید ز شهر خاطره ها
در آن لمیده پریزاد پر شتاب زمان
چو می رسد به شقایق، بسی تماشایی است
ز ژاله بوسه ستانـَد زَنـَد به گونه ی آن
و واژه واژه بخواند به رمز آوازی
که قفل راز گشاید،نشانـَدش به زبان
بگویدش :چوجدایی! شکیب کن! شکیب !
که شهر عاطفه باشد ورای پیچ گمان
هزار نکته ی باریک تر ز مو باشد
به ذهن ابر که بارد به زخم مان درمان
.....
پیام اوست به گوشم اگر تو را گویم
بخوان ترانه ی گل را! بخوان!ترانه بخوان!
ویدا فرهودی
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد