اهداف تظاهر کنندگان متنوع می باشند: بسیاری خواهان حفظ قواعد محدود پلورالیسم داخلی ای (درون رژیمی) که تا کنون جمهوری اسلامی اجازه اش را داده است بوده و در این میان جانب داری خویش را از جناحی از جناح های درون حکومت جمهوری اسلامی اعلام می دارند و بسیاری دیگر در مجموع خواهان لیبرالیزه شدن جامعه بوده و بخشی دیگر موجودیت جمهوری اسلامی را زیر علامت سئوال برده و خواهان بر چیدن بساط این رژیم می باشند. | |
توضیح مترجم:" این سخنرانی در جمعه گذشته در گردهم آئی که از سوی نیروهای آلمانی و ایرانی در شهر ماینس آلمان به دفاع از مبارزات اخیر مردم ایران صورت پذیرفت از سوی گرنوت لنرت نماینده جنبش صلح آلمان ارائه گردید. همچنین در این گرد هم آئی آتاک آلمان، حزب چپ آلمان، سبزها، حزب سوسیال دمکرات ها ، دمکرات مسیحی ها و آنارشیست های آلمان پیام های پشتیبانی خویش را از جنبش اعتراضی مردم ایران اعلام نمودند. در این روز همچنین رئیس جمهور ایالت راین الفالز آلمان پیام پشتیبانی خویش را به گردهمائی ارائه نمود که جداگانه ترجمه خواهد شد".
ما در اینجا بر علیه فشارهای خشونت بار و وحشیانه در ایران به اعتراض می پردازیم. احترام و توجه بی شائبه ما متوجه انسانهای با شهامتی است که ریسک دستگیری و شکنجه ومجروح شدن و کشته شدن را به جان خریده وبرای آزادی و دمکراسی در این کشور به مبارزه برخواسته اند.
اهداف تظاهر کنندگان متنوع می باشند: بسیاری خواهان حفظ قواعد محدود پلورالیسم داخلی ای (درون رژیمی) که تا کنون جمهوری اسلامی اجازه اش را داده است بوده و در این میان جانب داری خویش را از جناحی از جناح های درون حکومت جمهوری اسلامی اعلام می دارند و بسیاری دیگر در مجموع خواهان لیبرالیزه شدن جامعه بوده و بخشی دیگر موجودیت جمهوری اسلامی را زیر علامت سئوال برده و خواهان بر چیدن بساط این رژیم می باشند.
موسوی اما مطمئنا برای آزادی و دمکراسی به خیابان نیامده است زیرا که در این صورت وی به عنوان کاندیداتور ریاست جمهوری مورد قبول قرار نمی گرفت. وی در دهه 80 سال های سال نخست وزیر ایران بوده و تحت دولت وی دگر اندیشان بطور جمعی دستگیر و شکنجه و بقتل رسانده شدند. در زمان نخست وزیری موسوی بهنگام جنگ ایران و عراق حتی کودکان برای مین یابی به روی زمین های مملو از مین فرستاده شدند. موسوی امروز هم نه تنها از جمهوری اسلامی ایران دفاع می کند بلکه از برنامه اتمی جمهوری اسلامی پشتیبانی می نماید.
وضعیت حقوق بشر در ایران فاجعه انگیز است. دولت ایران شکنجه می کند و به قتل می رساند و به لحاظ دولت با ایدئولوژی مذهبی که آنچنان مستبد است که حتی وارد خصوصی ترین بخش های زندگی مردم می شود و آنها را برای کوچک ترین حقوق انسانی شان به مجازات می رساند: سنگسار زنان و قتل هم جنس بازان و.......
زنان در جمهوری اسلامی برای عدم رعایت کامل پوشش اسلامی به زندانها روانه گشته و مورد شکنجه جسمی قرار می گیرند.
غالبا فراموش می گردد که تا چه اندازه ترور دولتی ایران به پیش برده می شود. فراخوان خمینی را برای کشتن سلمان رشدی نویسنده بریتانیائی هنوز هم مورد اجراست. همینجا در شهر ماینس سال 1980 برخی از عاملین خشونت که از ایران آمده بودند به کمپ دانشجویان در دانشگاه ماینس حمله ور شده و هدفمند بر علیه دانشجویان ایرانی حرکت نمودند و اطاق های این دانشجویان را به صحرائی خشک تبدیل نمودند. یک دانشجوی آلمانی در این حملات خشونت بار عاملین رژیم اسلامی جان خود را از دست داد. معروف ترین خشونت جمهوری اسلامی در خارج از ایران کشتن سیاستمداران کرد ایرانی در برلین و وین بود. حتی امروز هم ایرانیان ساکن آلمان زمانی که بخواهند منتقدانه بر علیه رژیم ایران و یا اسلام سخن بگویند و یا به مذهبی دیگر روی بیاورند و یا آتئیست ( بی مذهبی) را بپذیرند، می بایست از زندگی خویش هراس داشته باشند. در یک سمینار جنبش صلح آلمان با اتحادیه مخالفین خدمت سربازی ما می بایست مکان و زمان سمینار را به خاطر امنیت شرکت کنندگان ایرانی در این سمینار مخفی نگاه داریم.
نگاهی کوتاه به سیاست خارجی ایران می اندازیم. آیت الله خمینی که ایدئولوژی دولت را بنیاد نموده است و غالبا از سوی احمدی نژاد نقل قول می گردد، بروشنی جنگ را بعنوان ابزاری برای برقراری نظم اسلامی در جهان اعلام نموده بود و احمدی نژاد هم قرن ها جنگ میان اسلام و غرب را اعلام می نماید. و می گوید در آغاز مسلمانان غالب بودند اما از سیصد سال پیش اسلام در حال عقب نشینی بوده است. وی دردناکترین مسئله را ایجاد کشور نامشروع اسرائیل در سرزمین های اسلامی دانسته و خواهان نابودی ی کشور اسرائیل از کره زمین می باشد. مسئله احمدی نژاد همانطور که بارها اعلام نموده است مناطق اشغالی توسط اسرائیل نیست بلکه موجودیت کشور اسرائیل در کل می باشد.ایدئولوژی دولتی ایران به هیچ وجه ضد صیهونیست نبوده بلکه ضد یهودیت می باشد. در این صورت پایه های ایدئولوژیکی رژیم ایران هرچیزی می باشد جز پایه هائی صلح آمیز. از سوئی دیگر اما همه اینها دلیل و یا توجیهی برای قصد حمله نظامی به ایران نخواهد بود.
بسیاری از دلائل حاکی از این می باشند که رژیم ملاها ها در صدد ساخت بمب اتم است. این ادعا که ایران با وجود ذخایر غنی نفت و گاز به خاطر احتیاجات انرژی زا احتیاج به انرژی هسته ای دارد باور کردنی نخواهد بود. مکانیسم سیاست جهانی و موقعیت جغرافیای سیاسی ایران در همسایگی چهار قدرت اتمی و همچنین محاصره ایران از سوی پایگاه های نظامی آمریکا و کشور های ناتو آرزوی داشتن تسلیحات اتمی را در دل رهبران جمهوری اسلامی به وجود آورده است.
جنبش صلح تسلیحات اتمی را به هر شکلش و همچنین تاسیسات و رآکتور های اتمی را به لحاظ خطرات و خاکستر اتمی اش که هزاران سال کره زمین را تحت محاصره امواج اتمی قرار می دهد رد نموده و اعتقاد دارد که حتی یک رآکتور اتمی و یک اسلحه اتمی چه در آسیا و چه در آمریکا و چه در اروپا زیادی است.
با این وجود مخالفین سیاسی ایران در جهان نمی توانند ایران را از غنی سازی اورانیوم و انرژی اتمی باز دارند زیرا که خود یا قدرت اتمی هستند و یا از انرژی اتمی استفاده می کنند.
در اینجا از مشکل باورنکردنی دیگری سخن می گوئیم: جنگ عراق با این دروغ آغاز گردید که عراق از سوی یک رژیم غیر عقلائی دیکتاتوری رهبری میشود و امنیت جهان را به مخاطره می اندازد و دارای تسلیحات کشتار جمعی است. حال چه کسی دیگر یک چنین دروغ هائی را باور خواهد نمود اگر که آنها بخواهند جهان را با این شعار ها برای جنگ در ایران تحریک نمایند.
به آلمان نگاه می کنیم دولت آلمان از سوئی آرزوی بمب اتم توسط ایران را نداشته اما از سوی دیگر بدنبال ذخایر طبیعی و کالاهای سنتی و همچنین مناسبات اقتصادی با ایران می باشد. خدجه دار نمودن حقوق بشر در ایران غالبا از سوی دولت آلمان جدی گرفته نمی شود زیرا که در غیر این صورت انسانهائی را که به آلمان پناه آورده اند و در ایران مورد تهدید شکنجه و مرگ قرار دارند را به ایران استرداد نمی نمود.
خواست دمکراسی و حقوق بشر در ایران درست و مهم است. اما زمانی که دولت های غربی این خواست را اعلام می نمایند کمی بدهان بدمزه بنظر می رسد زیرا که تاکنون خواست دمکراسی و حقوق بشر در ایران و جهان اسلام خواست دولت های غرب نبوده است چه در زمان استعمار و چه در زمان بعد از استعمار. آمریکا در سال 1953 دولت دمکراتیک مصدق را که خواهان بخشی از درآمدهای نفتی برای ایران بود را با کودتا برکنار و دیکتاتوری شاه را با آن معاوضه نمود. دیکتاتوری ای که مجددا انقلاب اسلامی 1979 را باعث گردید. قدرت های جهان عراق تحت حکومت صدام حسین را تحریک نمودند که به ایران حمله نماید . در هشت سال جنگ با یک میلیون کشته در حالیکه کنسرن های تسلیحاتی برنده بودند و سود می بردند،هر دوی این کشور ها به ویرانه تبدیل شدند. جنگ عراق قرار بود برای مردم عراق دمکراسی به همراه بیاورد اما صدها هزار نفر را بجای دمکراسی به دهان مرگ فرستاد و هزاران نفر دیگر را آواره اقصا نقاط جهان و دچار رنج و بدبختی نمود.
هرچه عصبی تر به ایران حمله نمود ، رژیم ملاها بهانه بیشتر و آسانتری خواهد داشت تا با توجیح دشمن خارجی حس میهن پرستانه داخل ایران را برآنگیزد. از سوی دیگر هم دولت های غربی افراط گرایان و طالبان ها و تروریسم را توجیهی برای هرچه بیشتر نظامی گری و کنترل جهان می نمایند.
خشونت ضد خشونت را پرورش می دهد. داستان خاورمیانه بما نشان می دهد که تا چه اندازه جنگ ها و حملات نظامی از موفقیت فاقدند.
همچنین رابطه میان دولت ها احتیاج به تغییرات سیاسی رادیکال دارد. باید از دست یازی به حل اختلافات از طرق نظامی حذر نمود و بجای آن از راه حل های صلح آمیزی چون مذاکره و توافقات منطقه ای استفاده نمود. جنبش های صلح و حقوق بشر در تمامی جهان می بایست بصورت جهانی عمل نمایند و در سطوح منطقه ای و هر جای دیگری چون ایران به پشتیبانی مبارزات برای دمکراسی و حقوق بشر بپردازند.
از این روی ما خواهان پایان دادن به ترور دولتی بر علیه دگراندیشان و دگر زیستان می باشیم.
دیکتاتوری ی مذهبی در ایران باید خاتمه یابد!
استرداد پناهندگی به پناهندگان ایرانی و عدم استرداد آنان به ایران!
قطع میلیتاریسم، امپریالیسم، خواست قدرت های بزرگ و تهدیدات جنگی ـ بی تفاوت از جانب چه کسی!
کنار گذاشتن استفاده از اتم، خلع سلاح تمامی تسلیحات اتمی در جهان!
برای خلع تسلیحاتی، صلح و حقوق بشر و تمرد از خدمت سربازی در خاور میانه و سرتاسر جهان! برای آزادی و حقوق بشر در ایران و سرتاسر جهان!
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد