logo





وحدت و کثرت

دوشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۶ - ۱۲ فوريه ۲۰۱۸

اسماعیل رضایی

انسان تحت تاثیر ویژگی های محیطی، به نوعی از زیستن خو می گیرد که نمودی از اندیشه و عمل وی در برخورد با جامعه و طبیعت می باشد.پس تنوع زیستی منجر به تکثر اندیشه و کثرت معرفت و معیشتی می شود که جامعه های انسانی را در پراکندگی و افتراق برای گذر زندگی هدایت می کند.در فرایند تکاملی جامعه و انسان، کثرت ابعاد نوینی می یابد که از لحاظ کمی و کیفی با یافته ها و داشته های گذشته دارای تفاوت بارزی می باشد. وحدت در میان کثرت آرا و نظرو به تبع آن اقدام و عمل، مستلزم درک و شناخت روندهای متحولی است که بتواند با نیاز و الزام آن همراه و همپو گردد. نگاه علمی به وحدت و کثرت، نگاه تحولی و تکاملی می باشد.
انسان محصول محیطی است که در آن نشو و نما می کند. و محیط با توجه به تنوع زیستی با اتکای به نوع معیشت و معرفت اکتسابی، منجر به کثرت اندیشگی پیرامون جامعه و انسان می گردد. کثرت اندیشه خود مبین کثرت نگاه ها و برداشت های متفاوت و متقابل و متعارض به جامعه و انسان می باشد. فراشد و فرگشت مداوم و متفاوت اقتصادی اجتماعی همواره در نوع برداشت و درک و فهم انسانی تاثیر تعیین کننده ای داشته است. اما در این روند تحولی بسیاری با نگاه به گذشته و ابرام و اصرار بر داشته ها و یافته های اعصار تاریخی گذشته به واکاوی و بازسازی آن براساس رخدادهای کنونی جامعه های انسانی روی آورده و پیوستگی و روندگی تحول اندیشه و عمل را در رکود و سکون وانهاده اند. این روند نامتعارف ضمن تعارض و تخالف با تکثر اندیشه و یا در بهترین حالت ایزوله کردن و فاصله گرفتن با نمودهای نوین اندیشه، وحدت و یکپارچگی را برای اهداف و آرمان های متعالی و انسانی از دایره تعاملات اجتماعی انسانی دور می سازد.

اکنون بشریت در یک فراشد تحولی و تکاملی دانش و فن، اندیشه و نیاز را در مسیر های متفاوتی هدایت کرده که نیازمند واکاوی گذشته برای پیوندی مناسب و الزامی با روندهای کنونی تحول و دگرگونی جامعه و انسان می باشد. وحدت در برابر این تکثر روزافزون اندیشه وعمل انسانی، دچار چالش های جدی و اساسی می باشد؛ چرا که گذشته با بار سنگین سنت و عادت، بسیاری از دگرگونی های ایده ای و فکری کنونی را برنتافته و با قرار گرفتن در پناه رسوبات فکری و نمودهای نامتعارف و برجسته گذشته، حال را با خواست و نیاز دگرگونه، از نمود و نمو لازم بازداشته؛ واز اشاعه و ارائه آن ها می پرهیزد. اکنون بسیاری با تاکید و توقف بر نمودهای نامتعارف و بی هویت گذشته و یا تاکید و اتکا بر تئوری های اقتصادی اجتماعی انقلابیون و اندیشمندان تحول تاریخی، برای نیازها و الزامات کنونی، ضمن زیر سئوال بردن تکثراندیشه و عمل انسانی، وحدت و همبستگی برای حرکت بسوی ایده و آرمان مشترک را زیر سئوال برده اند. متاسفانه این عادت نهادینه، مبنای اندیشه ورزی و اعتبار آن ها را در کثرت آثار ارائه شده؛ بدون تعمق در تاثیر آن ها در تنویر افکار متناسب با الزام و نیز کنونی تحولات جامعه های انسانی تمرکز کرده و خودآگاه و ناخودآگاه خط تفریق و تکلیف را مخدوش ساخته است. اینکه کسی با استعداد قلمفرسایی لازم توانسته به واکاوی گذشته بپردازد، مبین آن نیست که قدرت و توان و درک لازم برای شناخت مبرمات کنونی را نیز داراست. بهادادن به اندیشه کهنه بدون درک و فهم لازم از نیازها و الزامات کنونی، توقف در ایستارهای گذشته را نهادینه ساخته؛ که یکی از آفت های بنیادین وحدت و یکپارچگی در برابر پلشتی ها و نابسامانی های اندیشه و عمل کنونی محسوب می شود. نهادینه گی خاطرات خوش و ناخوش گذشته هنوز بسیاری را به وجد آورده و آن ها را مبنای داوری و سنجه های تراوشات فکری مطلوب و واقع نگری قلمداد می کنند. زیر و رو کردن ضایعه های فرهنگی گذشته اگرچه لازم ولی نمی تواند گره ای از معضلات و مبرمات حاد گریبان گیر جامعه و انسان بگشاید.

کثرت، رویداد اجنتاب ناپذیر تحول و تکامل است. چرا که هرچه قدر انسان کوشید و کاوید به نگاهی متفاوت از دیگران و گذشته دست یازید که وی را تشویق و ترغیب به سازه های مدرن تر و مفیدتر برای زیستی بهتر و متفاوت تر رهنمون شد. و اما وحدت در میان این کثرت فزاینده یک نقطه مشترکی دارد که تحول هر مقطع تاریخی برای برونرفت از بحران ها و الزامات تکاملی و دگرگونی های مورد لزوم اجتماعی اقتصادی بدان نیاز دارد. و مطمئنا با ورود و خروج صرف به اعماق تاریخ و نبش قبر موفقیت ها و ناکامی های آن، قادر به یک انسجام و وحدت مورد لزوم برای برونرفت از فجایع و تنگناهای معیشتی و معرفتی کنونی نخواهد بود. وحدت درک کثرت رو به زوالی را می طلبد که دغدغه نوشدن و دگرگون شدن، لحظه ای رهایش نمی سازد. گریز ازوحدت حول محورهای الزام و نیاز کنونی، گریز از کثرتی است که درک و فهم آن نیاز به هویت یابی و اصالت پذیری نوینی دارد؛ که نافی و یا مکمل بسیاری از یافته ها و داشته های گذشته می باشد. پس کثرت در پراکنده گویی و تشتت خویی دوام و قوام می پذیرد؛ و وحدت برای انسجام و همپیوندی این پراکندگی و تشتت گام بر می دارد.

نگاه علمی و عینی به ورود و خروج یافته ها و داده ها، می تواند ماهیتا کثرت و وحدت را در انسجام و همپیمایی لازم برای روندهای حقیقی و واقعی مدد رساند. چرا که علم اگر چه در کثرت می پوید؛ ولی به روز است و دگم و توقف در ایستارها را بر نمی تابد. علم در زایایی و حیات کثرت گون جامعه، بر نوگرایی و نوید های نوین کمال و تکمیل اندیشه و عمل استوار است. موتور محرک قلمرو بیکرانی است که جمود و خمود را در پویش و رویش آن راهی نیست. علم بر فرد ویا اندیشه و باور انتزاعی و قالب پذیرفته استوار نیست؛ بلکه در ورای چارچوب ها و تنگ نظری قالب های فکری، بسوی انسجام و همپیوندی نیاز و الزام جامعه و انسان در حرکت است. بنابراین کسی که مدعی اندیشه علمی و علمی اندیشیدن است؛ در ورای کثرت اندیشه و سنت و عادت بجامانده؛ وحدت و یکپارچگی علمی را سرلوحه اقدام و عمل خود قرار می دهد. چرا که اندیشه علمی انسان را محصول تبادل و تبدیلات محیطی دانسته و کنش و واکنش وی نیز بر بستر زمان جاری بوده و تحت تاثیر دگرگونی های مداوم، تحول و تلون می پذیرد.

در دینخویی و دین پویی، کثرت گرایی پدیده ای هنجارشکن و برهم زنندۀ قاعده و نظمی است که پندارهای ذهنی و دگم های فقهی را به چالش می کشند. چرا که دین از یک وحدت الهامی و شهودی بهره می جوید که نافی کثرتی است که بر تجربه حسی و درک مادی پدیده های محیطی استوار است. و وحدت شهودی به سازه های از پیش تعیین شده ای اتکا دارد که تحول و تکامل را که بستر ساز نمودهای نوین کثرت اندیشه و عمل است؛ برنتافته و در برابر آن موضع خصمانه می گیرد. چرا که بر قالب های فکری عاریه ای و لاهوتی متکی است که قادر به درک و فهم گذر تحولی تاریخ حیات اجتماعی انسانی نیست. پس وحدت دینمدارانه در کثرت رو به زوال سنت و عادات نمود یافته و از پرسایی و چرائی عدم همگرایی و همپویی با روند های تکاملی جامعه و انسان می گریزد. براین اساس اندیشه علمی نیز اگر در پس کثرت انتخاب و عادت گذشته بخواهد؛ وحدت را به الزام و امکان پیشبرد اهداف و آرمان خویش قرار دهد؛ توفیقی نمی یابد. چرا که وحدت در کثرت ناهمگنی و واگرایی ایده و عمل با نیازهای رو به تزاید تحول محیطی، بسوی افتراق و تقابل دگم های ایده ای، از رسالت و اصالت خویش فاصله می گیرد. بنابراین اولین گام برای وحدت پویا و پایدار رهایی از دگم های ایده ای و درک و فهم نیاز و الزام کنونی است که بر بستر تحول و تکامل دانش و فن حاصل آمده است. نگاه مذهب گون به ایده های علمی، وحدت را در کثرت آرا و نظرات گذشتۀ تاریخ تحولات اقتصادی اجتماعی از امکان و اقدام دور می سازد.

کیش شخصیت و تاکید بر شاخصه های فردی بعنوان نمودی پندارگرایانه و ضعف بنیادین ایده و اندیشه وتاثیر آن بر عملکرد انسانی، یکی از موانع اساسی وحدت و همگرایی نیروهای مترقی پیرامون اهداف و آرمان های مشترک محسوب می شود.کیش شخصیت یکی از عوامل اصلی تداوم رسوبات فکری و تکیه بر تاملات گذشتۀ تاریخی بوده؛ و مبین قرار گرفتن جامعه و انسان زیر سلطه حاکمیت فاقد بستر زمانی مناسب و یا تحمیلی بودن آن می باشد. اصولا در کیش شخصیت قدرت کاریزمایی، تفکر مستقل و مستدل برای برونرفت از بحران را از جامعه سلب، و تعصب و دگم اندیشی به عامل اساسی و تعیین کننده در تعیین و تامین خط مشی و مسیر حرکتی نقش بازی می کنند.کیش شخصیت خود محصول روندهای تاریخی و ویژگی های بافتی و ساختی جامعه است که آن را به امری فائقه در روابط و مناسبات اجتماعی مبدل می سازد. کیش شخصیت یعنی زیستی الگو مدارانه و تبعیت بی چون و چرا از منبع کاریزمایی است که فرد و جمع را به ابزاری بی اراده و مطیع مبدل می سازد. براین اساس وحدت در نمودهای استنادی از پیش تعیین شده؛ به امری صوری و بی محتوا مبدل می شود.

کثرت مبین پویایی و پایایی اندیشه و عمل آدمی است که با پالایش و گزینش مطلوب و بهنگام وحدت عمل را میسر می سازد. تبیین و تحلیل های انتزاعی که عارضه فروغلتیدن در توهم و پندار دگم های ایده ای و توقف در ایستار های تاریخی اعصار گذشته می باشد؛ عموما روند وحدت در میان کثرت رو بتزاید کنونی را با موانع و محدودیت های بسیاری مواجه ساخته است. انسان ها در میان موج های دم افزون و لحظه ای رخداد های محیطی و همچنین شتاب تحول و تکامل دانش و فن، قدرت جهت گیری و سویابی آن ها با مشکلات عدیده ای مواجه گردیده که در خلا کم فهمی و بد فهمی خود، به گذشته و نمودهای برجسته و برخاسته از تحولات انقلابی و مردمی آن روی آورده اند. این یکی از آسیب های جدی وحدت و همگرایی نیروهای مترقی برای پیشبرد اهداف انقلابی و انسانی محسوب می شود. چرا که شتاب تحول و دگرگونی محیطی نیازمند شتاب در همگرایی و همسانی ایده ای برای درک مفهومی و شناخت مضمونی علل و عوامل آن برای اتخاذ بهترین و مفیدترین اشکال تعاملی و تقابلی با آن ها می باشد. این شتاب اصولا در میان چارچوب های مصلحتی، منفعتی و قدرتی مسلط، کُند شده و از خواست و نیاز جامعه و انسان فاصله می گیرد. دربسیاری مواقع این فرایند مرز بین اتحاد و وحدت را مخدوش و گذر از کثرت به وحدت را در میان درک و فهم سهل انگارانه و ساده پندارانۀ بسیاری وا نهاده و روند همگرایی و همسویی را با مشکل عدیده مواجه می سازد. چرا که در امر وحدت از مضمون و محتوا فاصله گرفته و با نگاهی فرمی و شکلی از اصل و اساس هدف و آرمان مورد لزوم دور می شود.

اتحاد نمود تک بعدی و تک ساحتی اقدام و عملی را در خود دارد که عموما موقت و گذراست؛ ولی وحدت در فراخنای ایده ای برای اقدامی استراتژیکی گام برداشته و کثرت گرایی یا پلورالیسم را در بطن و متن استدلال و منطق علمی و عینی به سازه ای برای پیشبرد آرمان های انسانی مبدل می سازد. بنابراین کسانی که از اندیشه علمی پیروی کرده و قادر به وحدت عمل برای تعهد و رسالت انسانی و اجتماعی خود نیستند؛ مطمئنا از دایرۀ بحث و فحص علمی خارج و بسوی پندارگرایی و تشکیک و تفکیک روندهای نامتعارف محیطی در غلتیده اند. چرا که ایدۀ علمی و نگاه واقع گرایانه به فعل و انفعالات محیطی بدون تعصب و دگم های ایده ای و همچنین فراسوی تنگ و محصور اکتسابات مجازی، قدرت درک و فهم و درگیر شدن آدمی با پلشتی ها و نابسامانی های محیطی برای تحقق آرمان های انسانی را تسهیل و به وظیفه و تعهد عمومی مبدل می سازد. این ویژگی امر وحدت را به مبرمترین و حیاتی ترین وظیفه نیروهای مترقی در برابر نمودهای ملموس و صریح رویکردهای متعدی و ناانسانی مبدل می سازد.

کثرت اندیشه محصول کثرت نگاه آدمی به تاثیرات متکاثر محیطی است که در حصار معرفت و معیشت به تعامل و یا تقابل با جامعه و انسان روی می آورد. ولی مبانی اندیشه علمی با پویایی و پایایی ذاتی خویش در ورای حد و حصرهای اکتسابات محیطی، بسوی انسجام و همبستگی گام بر می دارد. چرا که در مبانی ایده های علمی بر خلاف ایده های پنداری که در پراکندگی و یا همگرایی صوری مفهوم می یابند؛ در انسجام و همپیوندی ذاتی و نهادین، قدرت آفرینش های خلاق برای تحول و تکامل را دارا می باشند. پس در مبانی علمی، کثرت اندیشه، در وحدت رویه و عمل برای بازآفرینی و شناخت بن مایه های حقایق و واقعیت محیطی، نمود بارز و روشن خویش را پیدا می کند.بنابراین در نگاه علمی، وحدت، کثرت به روز شده ای است که به درک و شناخت لازم از چگونگی فراشدهای تحولی و تکاملی در راستای اهداف انسانی دست یافته باشد. کسانی که نگاه علمی را در پس دگم های ایده ای و تعصبات خشک و بی مغز ایدئولوژیکی بکار می گیرند؛ وحدت را درپسِ داشته ها و یافته های متکاثر اکتسابی از رویش و پویش باز می دارند. مبانی علمی عملکرد شفاف رویکرد های محیطی را در خود دارد و وحت پیرامون امر شفاف و بارز مبرهن و مسجل است. بعنوان مثال در مبانی علمی حد تحول کیفی به تراکم مورد لزوم کمی وابسته است؛ پس نیروهای مترقی بایست در یک وحدت و انسجام تنگاتنگ،بسوی تحول کیفی مطلوب در برابر کمیت های فراهم آمدۀ محیطی گام بردارند. تنها مانع این وحدت و همگامی می تواند دگم های ایده ای و عدم درک و شناخت کیفیت های مطلوبی است که توسط عوامل متعدی و متجاوز به حقوق اجتماعی و انسانی فراهم آمده که عموما محل تشکیک و تفریق اندیشه و عمل انسانی می باشند.

کثرت اندیشه اگرچه در فرم و شکل خاصی به نمود عملی و پراتیکی آدمی در روابط و مناسبات اقتصادی اجتماعی بروز می یابد؛ ولی در وحدت دارای مضمون و محتوایی خواهد بود که این اشکال متنوع و پراکندگی آرا و عقاید را در گفتمان جمعی تحلیل می برد. جمعی که به درک و شناخت لازم از فراز و فرود های محیطی و نیاز و التزام آن نایل آمده و در تکاپوی ایجاد بنیان های نوین احتیاج و الزام جامعه و انسان می باشد.مسلما در این تکاپوی جمعی تمامی حشو و زوائدی که عامل افتراق و انشقاق وحدت رویه در راستای اهداف و آرمان های انسانی، در درک ضرورجمعی برای همگرایی و همپویی با تحول و تکامل اجتماعی تحلیل می رود.در درک ضرور تمامی عادت و سنت و امتیاز و اکتساب بعنوان عامل اصلی اختلاف و پراکندگی اندیشه و عمل، در زاویه قرار گرفته؛ و اندیشه و عمل بروز شده در یک انسجام و همبستگی تنگاتنگ برای تحقق آرمان های والای انسانی سوق می یابند. این فرایند مستلزم اصلاح و بهبود نگاه و نظر متناسب با دگرگونی و تحول محیطی می باشد.

نتیجه اینکه: انسان تحت تاثیر ویژگی های محیطی، به نوعی از زیستن خو می گیرد که نمودی از اندیشه و عمل وی در برخورد با جامعه و طبیعت می باشد.پس تنوع زیستی منجر به تکثر اندیشه و کثرت معرفت و معیشتی می شود که جامعه های انسانی را در پراکندگی و افتراق برای گذر زندگی هدایت می کند.در فرایند تکاملی جامعه و انسان، کثرت ابعاد نوینی می یابد که از لحاظ کمی و کیفی با یافته ها و داشته های گذشته دارای تفاوت بارزی می باشد. وحدت در میان کثرت آرا و نظرو به تبع آن اقدام و عمل، مستلزم درک و شناخت روندهای متحولی است که بتواند با نیاز و الزام آن همراه و همپو گردد. نگاه علمی به وحدت و کثرت، نگاه تحولی و تکاملی می باشد. بدین مفهوم که از بار سنت و عادت و نهادینگی یافته ها و داشته ها تهی بوده و در انسجام و پیوستگی مداوم شناخت مضمونی و محتوایی رویکردهای محیطی بسوی همگرایی و همپویی با ملزمات اجتماعی انسانی سوق می یابد. پس وحدت، کثرت بروز شده ای است که حول محور ایده ای مشترک برای تحقق اهداف و آرمان شکل می گیرد. پس امر وحدت با تکیه بر حوزه های معرفتی گذشته با شکنندگی و چالش اساسی مواجه خواهد بود. بنابراین علم و ایده های علمی با نفی هرگونه دگم های ایده ای و تعصبات خشک و بی مغز ایدئولوژیکی امر وحدت را تسهیل و ممکن می سازند. براین اساس نیروهای مترقی بدور از دگم و تعصب ایده ای بایستی با نگاهی علمی به الزام و نیاز رویکردهای محیطی بسوی یک وحدت با ثبات و پایدار گام بردارند.

اسماعیل رضایی
پاریس
12/02/2018


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد