logo





« رودخانه ای که از تشنگی مرد »*

ترجمه ی آزاد از حسن عزیزی .

شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۳ فوريه ۲۰۱۸

محمود درويش



این جا رودخانه ای بود
با دو کرانه اش
ومادری آسمانی
که ابرهای باران زا ، شیرش می داد .
رودخانه ای کوچک
که از بلندای کوهساران سرازیر می شد
و چون میهمانی پرمهرودوست داشتنی
به روستاها وچادرها سرمی زد
ودرختان نخل و خرزهره را آبیاری می کرد .
به شب زنده داران کرانه ها یش می خندید ،
و می گفت : بنوشید از شیر ابرها ،
و اسب ها را سیراب کنید ،
وبه سوی قدس بتازیید .
گاه سرودی حماسی سر می داد ،
وگاه آوازی عاشقانه ...

این جا رودخانه ای بود
با کرانه ها یش
ومادری آسمانی
که ابرهای باران زا، شیرش می داد .
اما ، آنها مادرش را ربودند ،
آب به او نرسید و مرد ...
آرام آرام ، اما تشنه !

------------------------------------------------
*) از مجموعه ی شعری ٌ رد پروانه ٌ – محمود درویش ،
ترجمه ی آزاد از حسن عزیزی .


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد