logo





حضور زنان در فعالیت های سیاسی، محدودیت ها و علل آن

گفت و گوی «اتحاد کار» با فرزانه عظیمی

يکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۶ - ۱۴ ژانويه ۲۰۱۸

فرزانه عظیمی

farzaneh-azimi3.jpg
یکی از مهم‌ترین عوامل دوری زنان از این تشکل ها، این است که زنان خود به اهمیت وجود و حضورشان در تشکل های سیاسی کاملا واقف نیستند. واقعیت این است که تنها این خود ما زنان هستیم که با حضور در این تشکل ها می توانیم تلاش در از بین بردن مشکلات و یافتن راه حل هایی برای بهبود آن داشته باشیم و هرچه این حضور پر رنگ تر باشد، تاثیر گذاری آن نیز بیشتر است. آن‌وقت تشکل های سیاسی نیز خودبخود به این مساله توجه بیشتری خواهند کرد. حضور زنان با توجه به نگاه آنان به مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، می تواند هر تشکل سیاسی را در امر سیاست گذاری و تصمیم گیری ها، مجهز به نگاهی همه جانبه تر کرده و آن ها را با واقعیات جامعه همخوان تر سازد.
اتحاد کار: واقعیت این است که در کشور ما زنان در مقایسه با مردان حضور کم رنگ تری در سازمان ها و احزاب سیاسی دارند. درحالی که می توان گفت حضور زنان در فعالیت های اجتماعی و مدنی در کشور ما بسیار پررنگ تر است. در مورد علل و جرایی این امر سوالاتی را با تعدادی از رفقای صاحب نظر و فعال سیاسی در میان گذاشته ایم که پاسخ های آن ها را به تدریج منتشر خواهیم کرد.

۱- فکر می کنید چرا حضور زنان در تشکل های سیاسی به مرور زمان محدودتر شده است؟ به ‌ویژه در دوران تبعید بسیاری از رفقای زن از فعالیت در تشکل های سیاسی فاصله گرفته اند؟ چه عواملی در این امر موثر بوده اند؟ اگر بخواهیم علت جویی کنیم، علت یا علت های اصلی آن کدام‌اند؟

همانطور که شما به درستی در سوالتان مطرح کرده اید، حضور زنان در تشکل های »سیاسی» محدودتر شده است، اما این به معنای آن نیست که رفقای زن اصولا از هر فعالیتی دست کشیده اند. حداقل تا آن‌جا که تجربه‌ی عملی من در طی چند دهه در خارج از کشور و در تشکل های مختلف نشان داده است، زنان از تشکل های سیاسی به تشکل های مدنی روی آورده اند. از فعالیت در تشکل های حقوق بشری گرفته، تا کانون ها و تشکل های زنان، محیط زیست، حمایت از کودکان و غیره. البته این فقط محدود به تشکل های ایرانی نمی شود و فعالین زن به همکاری با تشکل های بین المللی یا محل زندگی خودشان نیز روی آورده اند. به نظرم یک دلیل آن این است که زنان در تشکل های سیاسی چندان زمینه ای برای فعالیت نیافته اند و به موفقیت های قابل مشاهده نرسیده اند. از یک سو محیط این تشکل ها و از سوی دیگر موضوعاتی که عمدتا در آن ها به آن پرداخته می شود، جذابیتی برای زنان نداشته و امکان شکوفا شدن استعدادهای آنان در این تشکل ها کمتر موجود بوده است. عدم داشتن چشم اندازی روشن برای تاثیر گذاری، کشش برای فعالیت در این تشکل ها را کم تر می کند. علاوه بر آن، با وقت محدودی که زنان در کنار شغل ثابت و وظایف مربوط به امور خانه و خانواده دارند، امکان فعالیت در تشکل های سیاسی کم‌تر می شود. این تشکل ها عمدتا انعطاف زیادی برای پوشش دادن نیازهای زنان و باز کردن امکانات فعالیت با توجه به موقعیت آنان را ندارند.
اما علاوه بر همه‌ی این ها، یکی از مهم‌ترین عوامل دوری زنان از این تشکل ها، این است که زنان خود به اهمیت وجود و حضورشان در تشکل های سیاسی کاملا واقف نیستند. واقعیت این است که تنها این خود ما زنان هستیم که با حضور در این تشکل ها می توانیم تلاش در از بین بردن مشکلات و یافتن راه حل هایی برای بهبود آن داشته باشیم و هرچه این حضور پر رنگ تر باشد، تاثیر گذاری آن نیز بیشتر است. آن‌وقت تشکل های سیاسی نیز خودبخود به این مساله توجه بیشتری خواهند کرد. حضور زنان با توجه به نگاه آنان به مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، می تواند هر تشکل سیاسی را در امر سیاست گذاری و تصمیم گیری ها، مجهز به نگاهی همه جانبه تر کرده و آن ها را با واقعیات جامعه همخوان تر سازد. علاوه بر آن، به مسائل نیمی از جامعه یعنی زنان، با اهمیت بیشتری بپردازد و با اولویت بندی های لازم، تلاش در ارائه‌ی برنامه برای حل مشکلات آن ها کند.

۲- چه کار باید کرد که زنان هم چون دیگر عرصه ها، از جمله عرصه فعالیت های اجتماعی، در فعالیت های سیاسی نیز حضور موثرتری داشته باشند؟

به نظرم قبل از هر چیز باید ضرورت و نتایج مثبت حاصل از فعالیت سیاسی زنان را تبلیغ و ترویج کرده و لطمات این عدم حضور را هرچه بیشتر روشن کرد. همان‌طور که حضور زنان در عرصه اقتصادی و اجتماعی به رشد هر چه بیشتر جوامع در این عرصه ها منجر شده است و از سوی دیگر قدرت اقتصادی و اجتماعی زنان را افزایش داده است، حضور سیاسی آنان نیز می تواند هر جامعه ای را در دستیابی به راه حل های صحیح برای مسائل و مشکلات مردم به طور اعم و زنان به طور اخص یاری رساند. از سوی دیگر با رشد قابلیت های سیاسی زنان، آن‌ها قادر خواهند بود مسئولیت های سیاسی مهم تری را در سطوح مختلف جامعه بر عهده بگیرند. تجارب جهانی و حضور زنان موفق در عرصه های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که ثمره تلاش دهه ها مبارزات زنان و مردان است، شاهد این مدعاست.
از سوی دیگر باید بر این واقعیت تاکید کرد که فعالیت در احزاب و سازمان های سیاسی، یکی از مهم ترین راه های کسب تجربه‌ی سیاسی و دستیابی به تجربه و قابلیت های لازم برای پذیرش مسئولیت های سیاسی در سطح جامعه است و می تواند بعنوان سکوی پرش زنان به مسئولیت های سیاسی و اجتماعی محسوب شود. تشکل های سیاسی به‌خصوص سازمان های چپ باید تلاش کنند که امکانات فعالیت برای زنان را با توجه به شرایط و نیازهای آن ها هرچه بیشتر تسهیل کرده و آنان را تشویق به فعالیت در این تشکل ها کنند. حتی اگر در نگاه اول این کار در نبود یک چشم انداز و انگیزه‌ی روشن مشکل باشد، اما باید تاثیر دو جانبه حضور و اثرگذاری را در نظر داشته باشیم و با امید به این‌ که حضور پر رنگ تر زنان نقش و اثرگذاری آنان را بالا خواهد برد، تلاش بیشتری در این راه بکنیم.
باید این واقعیت را نیز در نظر داشت که اگر این سد در یک تشکل سیاسی بشکند، تاثیر خود را بر بسیاری تشکل های دیگر حتی غیر چپ نیز خواهد گذاشت. در عین حال باید اذعان کرد که زمینه فعالیت زنان و میزان دخالت و تاثیرگذاری آنان در تشکل های چپ نسبت به بسیاری از تشکل های سیاسی دیگر بالاتر است و زمینه و آمادگی مردان در این تشکل ها برای کار کردن با زنان مهیاتر. بنابراین ما چپ ها بیش از هر جریان سیاسی دیگر امکان و آمادگی آن را داریم که در این زمینه تلاش کرده و گام های موثرتری را برداریم.

۳- چگونه می توان راه حضور فعالان زن در پروژه وحدت را هموارتر کرد؟

به نظرم حضور در پروژه وحدت نیز جدا از حضور و مشارکت در تشکل های سیاسی چپ بطور عام نیست و همان پیش شرط ها را می طلبد. اما طی کردن هر راه دشواری با قدم های کوچک شروع می شود. موفقیت های امروز زنان نه فقط در ایران بلکه در سراسر جهان نیز، حاصل صدها سال فعالیت و تلاش مستمر تک تک زنان در این گوشه و آن گوشه این جهان پهناور است. آن‌چه که روشن است اگر قدمی برنداریم، این مشکل بطور خودبخودی حل نخواهد شد و ما باید با صبوری و اطمینان به این‌ که این سد نیز عبور پذیر است این قدم ها را برداریم، حتی اگر نسل فعلی فعال در این تشکل های نتواند نتایج دلخواه خود را به چشم ببیند.
اگر وحدت بخشی از تشکل های چپ پس از نزدیک به یک دهه تلاش مستمر دارد امروز به نتیجه می رسد، گسترش شرکت زنان نیز در سایه تلاش های پیگیرانه و خستگی ناپذیر میسر است و باید اتفاقا در مسیر پروژه‌ی وحدت که در حال انجام است تقویت شود.

۴- چنانچه وحدت تشکیلاتی سه جریان صورت گیرد،
الف: اتخاذ کدام تدابیر را در جهت افزایش نقش زنان در فعالیت های سازمان واحد آینده را ضروری می دانید؟
ب: چگونه و از چه طریقی می توان در جهت فعال نمودن رفقای قدیم و یا جذب دیگر فعالین زن در تشکل جدید گام برداشت؟

به نظرم باید با یک برنامه ریزی دقیق قبل از هر چیز تلاش کرد همین زنانی را که فعلا در این تشکل ها حضور دارند، تشویق به گرفتن مسئولیت و بالابردن مهارت های خود کرد و در صورت وجود کاندیداهایی با شرایط مساوی، تبعیض مثبت برای حضور زنان را به رسمیت شناخت و تلاش کرد تا سهم زنان در مسئولیت ها در یک برنامه درازمدت تر، به تدریج و با توجه به میزان حضور آنان در تشکل آتی را بالا برد.
در قدم بعدی تلاش در جذب و فعال نمودن رفقای قدیم که از تجربه و آشنایی کافی با فعالیت سیاسی نیز بهره مند هستند، نمود. شاید بهتر باشد کمیسیونی برای این کار تشکیل شود. هر کس باید تلاش کند تا در حول و حوش خود، به رفقای زنی که می شناسد مراجعه کند و ببیند آن‌ها تا چه حد و به چه شکلی حاضر به همکاری هستند. حتی اگر فعلا امکان همکاری ندارند، پیشنهادهای آن‌ها برای بالابردن مشارکت چیست. در قدم بعدی بر اساس این پیشنهادات، اقدامات و تدابیر لازم اتخاذ شود، برنامه ای با توجه به اولویت ها، برای اجرا تنظیم و در اختیار مسئولین تشکیلات واحد آینده قرار داده شود، تا بتوانند در این راه گام های عملی بردارند و بالاخره به موازات این گام ها، تلاش کرد در سایه‌ی تجارب تاکنونی رفقای جدید زن به خصوص نسل جوان را به فعالیت در این تشکل ها تشویق کرد.

اتحادکار، دوره جدید، شماره ۳


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد