برآمد اعتراضی اخیر مردم کشورمان فصل جدیدی را در مبارزه علیه جمهوری اسلامی و بنیان آیندهی کشور گشوده است. اعتراضات مردم با شعار علیه فقر، گرانی، اختلاس های کلان و فساد حکومتگران، سیاست های منطقه ای رژیم آغاز شد اما، به سرعت تمام ارکان حکومت را زیر ضرب قرار داد. معترضان در اقصی نقاط کشور با صراحت تمام نه فقط سیاست های جمهوری اسلامی در عرصه های مختلف، بلکه خود ارکان خکومت را زیر سوال برده و خواستار برچیدن بساط آن و در انداختن طرحی نو شدند. شعارها به روشنی معنای عبور عبور از جمهوری اسلامی، فرهنگ حاکم بر آن و گذر از همهی جناحهای آن داشت.
خامنه ای رهبر حکومت، برآمد مردم را به روال همیشگیاش توطئه دشمن دانست و به دنبال آن دستگاه های سرکوب حکومت یکی بعد از دیگری به صف آرائی در برابر جنبش مردم برخاستند و آخرین اخبار رسمی حاکی است که بیش از ۳۷۰۰ نفر بازداشت شده اند، ۲۷ نفر کشته و تعدادی نیز مفقود شده اند. همزمان با این اعتراضات، بسیاری از فعالان فعالان صنفی و سیاسی نیز بازداشت شده اند. این بار حکومت ترفند جدیدی برای سر به نیست کردن بازداشت شدگان به کار گرفته است. چند نفر در زندان ها «خودکشی» شده اند.
اصلاح طلبان ابتدا مدعی شدند که افراطی های جناح مقابل این اعتراضات را راه انداخته است، اما از دستشان در رفته است. اما با گسترش اعتراضات از مشهد به بیش از هفتاد شهر، این تئوری رنگ باخت.
برآمد اخیر با تمامی اعتراضات گذشته به ویژه اعتراضات ۱۳۸۸ متمایز بود. در این اعتراضات حتی یک شعار مذهبی هم مطرح نشد. علاوه بر شعار های اقتصادی، اغلب تاکیدات در نفی دیکتاتوری مذهبی و برای ایجاد جمهوری و رهائی از بختک حکومت مذهبی بودند. هم چنین مخالفت با ولایت فقیه، مقابله با سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی و حضور رژیم در مناطق بحرانی از جمله دخالت در سوریه و لبنان و تحمیل هزینه های این سیاست بر دوش مردم هم موضوع ویژه ای در این تظاهرات بود.
روشن است که این حد از نفرت از حجمهوری اسلامی و شخص ولی فقیه یک شبه ایجاد نشده است. اما مجموعه ای از اتفاقات در ماه های اخیر در شکل گرفتن و بروز این اعتراضات نقش داشتند. در واقع می توان تجمعات سراسری معلمان، اعتراضات دامنه دار کارگران به اخراج ها، نعویق چندین ماه و گاه یک ساله دستمزدها، تجمعات متعدد مالباختگان صندوق های مالی ورشکست شده را پیشینه های متاخر این اعتراضات محسوب داشت.
زمینهی شکل گیری این اعتراضات را می توان در چندین اتفاق مهم کشور طی ماه های گذشته رد یابی کرد: ناتوانی دولت روحانی در انجام وعده هائی که در مورد رونق اقتصادی بعد از برجام و بهبود معیشت مردم داده بود. زلزله در کرمانشاه و تعلل حکومت تعلل دستگاه های ذیربط در تامین نیازهای اولیه آسیب دیدگان زلزله ناکارآمدی حکومت را برملاتر ساخت. و دست آخر، انتشار ردیف بودجهی دولت و برجستگی خاص بودجه های کلانی که به نهادهای مذهبی از جمله حوزه های علمیه و روحانیون در نظر گرفته شده بود و در کنار آن افزایش قیمت حامل های سوختی و … برای تامین این مخارج در کنار اخبار اختلاس های هزاران میلیاردی …
مردمی که در بیش از هشتاد شهر کشور به خیابان ها ریختند، راه دیگری برای خلاصی از وضعیت فلاکتبار کشور نمی بینند. ممکن است که حکومت بتواند با دستگیری و به بند کشیدن، حتی کشتن مردم، موقتا این خیزش را فروخواباند، اما امکان ندارد که بتواند مردمی را که عزمشان را برای تغییر جزم کرده اند، از حرکت بازدارد.
مردم کشور ما در این چند روز گام مهمی به پیش برداشته اند. ممکن است که جمهوری اسلامی چند صباحی هم بتواند با اتکا به سرنیزه سرکوب بر سر پا بماند، اما شکافی که سر باز کرده است، هر روز عمیق تر خواهد شد و خشمی که در اعماق جامعه انباشته شده است، با هر سرکوبی به سوی یک انفجار بزرگتر سوق داده خواهد شد.
نیروهای دمکرات و چپ باید با تمام قوا از ادامهی مبارزات مردم برای رهائی از بختک دیکتاتوری مذهبی پشتیبانی کنند. آنها باید نیازهای مبرم امروز جامعه ما به یک اپوزیسیون دمکرات و قدرتمند و وظایف خود در قبال جنبش مردمی در لحظه فعلی را درک کنند. با تاکید بر نقاط اشتراک موجود در دفاع از منافع مردم، همگام شوند. اتحاد عمل وسیع نیروهای آزادیخواه برای دفاع از حقوق مردم و ایجاد ساختارهای لازم برای تقویت جنبش آزادیخواهانه و دمکراتیک مردم ایران یک ضرورت است.
نقل از
اتحادکار شماره ۳