خوابگاههای غیر رسمی بنا به تسهیلاتی که برای مشتریان خود فراهم میبینند از هر نفر ماهانه چیزی حدود دویست و پنجاه تا ششصد هزار تومان اجاره میگیرند. بسیاری از این خوابگاهها همان خانهها یا آپارتمانهای معمولی هستند که به عنوان محلی برای سکنای خانوادهها طراحی شدهاند. اما اینک بنا به اجارهای که میگیرند در هر اتاقش دو تا هشت نفر یا بیشتر روزگارشان را به سر میآورند. پیداست که زندگی گروهی با افرادی که برای زندگی جمعی تربیت نشدهاند، آسیبهایی را برای ساکنان این گروه از خوابگاهها در پی دارد. شکی نیست که همراه با اتاقهای گروهی یا آشپزخانه و حمام مشترک، آسیبهای بهداشتی اینگونه زندگی جمعی هم فزونی میگیرد. چیزی که سلامتی ساکنان آن را تهدید میکند. | |
دولت تدبیر و امید حسن روحانی رکود اقتصادی را به واحدهای تولیدی کشور تحمیل نموده است. پیداست که از بستر همین رکود، بیکاری و اخراج هم به سراغ کارگر میآید. بیکاری هم به حتم طلاق و جدایی را برای خانوادهها به ارمغان خواهد آورد. در چنین فضایی به طبع شمار بیخانمانهای شهری نیز رشد میگیرد. همچنان که قریب پنج سالی که از روی کار آمدن دولت روحانی میگذرد، شمار دستفروشان شهر تهران هر روز افزایش یافته است. بسیاری از این دستفروشان که از خانوادهی خود جا ماندهاند و به تنهایی زندگی میکنند، شبها را به ناچار در خوابگاههای عمومی به سر میبرند. آنان امیدواراند که شاید در آینده بتوانند بر مشکلات پیش آمده چیره گردند. اما چنین روزی هرگز فرانمیرسد و جدای از این هر روز بیش از روز پیش در باتلاقی فرومیروند که مدیران جمهوری اسلامی به دلیل بیتدبیری و ناکارآمدی خویش آن را سر راه مردم تهیدست شهری گستردهاند. چنانکه خانوادهها هر یک پس از دیگری از هم فرومیپاشند و افراد آن نیز در باتلاق بیبازگشتِ ناهنجاریهای اجتماعی گم میشوند. به هر حال شبخوابی در خوابگاهها برای خیلیها مرحلهای برای گذار به نیستی و نابودی به شمار میآید.
از سویی دولت هرچند آمار درست و دقیقی از شمار بیخانمانهای تهرانی ارایه نمیدهد، ولی شمار این بیخانمانها در فصلهای مختلف سال تغییر مییابد. ضمن آنکه هر از چندگاهی عدهای نیز از اینجا و آنجا بر آنها افزوده میشوند. با این رویکرد تفکیک بیخانمانهای فصلی از بیخانمانهایی که همیشه در حاشیههای امالقرای اسلامی به سر میبرند، مشکل مینماید. کارتنخوابها تنها بخش کوچکی از همین بیخانمانهای شهر تهران به شمار میآیند که به طور عادی بوستانهای سطح شهر و دیگر اماکن عمومی، محلی برای گذران آنها قرار میگیرد، تا شب خود را در فضای آنها به صبح آورند.
گروههای پرشماری از بیخانمانهای تهرانی روزانه به حرفهای نیز اشتغال دارند. اما درآمد آنان از این راه هرگز برای هزینهی اجارهی مکانی مستقل و همیشگی کفایت نمیکند. به همین دلیل در تهران کار و بار خوابگاههای عمومی حسابی رونق گرفته است. این خوابگاههای عمومی بیش از همه در خیابانهای منشعب از میدانهای اصلی شهر جانمایی میشوند تا در خصوص آمد و شد مشتریان تسهیلگری به عمل آید. پیک- موتوریها مشتریان مناسبی برای این گروه از خوابگاهها به حساب میآیند. بسیاری از مسافرکشها، رانندگان خطی و تاکسی یا وَنهای خطی و سرویس ادارات و مدارس نیز شب خود را در همین خوابگاهها به سر میآورند. اکثر آنان از شهرهای دور و نزدیک به امید کار راهی تهران میگردند. چون در تهران بر خلاف شهرستان به مزد بیشتری دست مییابند. اما طبیعی است که تهران هزینههای بیشتری نیز روی دستشان میگذارد. جدای از این دانشجویانی که از دستیابی به خوابگاهی رسمی جا میمانند، سرآخر از همین خوابگاههای غیر رسمی و ارزان سر برمیآورند.
خوابگاههای غیر رسمی بنا به تسهیلاتی که برای مشتریان خود فراهم میبینند از هر نفر ماهانه چیزی حدود دویست و پنجاه تا ششصد هزار تومان اجاره میگیرند. بسیاری از این خوابگاهها همان خانهها یا آپارتمانهای معمولی هستند که به عنوان محلی برای سکنای خانوادهها طراحی شدهاند. اما اینک بنا به اجارهای که میگیرند در هر اتاقش دو تا هشت نفر یا بیشتر روزگارشان را به سر میآورند. پیداست که زندگی گروهی با افرادی که برای زندگی جمعی تربیت نشدهاند، آسیبهایی را برای ساکنان این گروه از خوابگاهها در پی دارد. شکی نیست که همراه با اتاقهای گروهی یا آشپزخانه و حمام مشترک، آسیبهای بهداشتی اینگونه زندگی جمعی هم فزونی میگیرد. چیزی که سلامتی ساکنان آن را تهدید میکند.
ادارهی اماکن نیروی انتظامی به همراه کلانتری، شهرداری، ادارهی بهداشت و دیگر نهادهای دولتی خیلی راحت از کنار این خوابگاههای آسیبزا میگذرند و نسبت به ساماندهی امروزی و قانونمندانهی آنها بیتفاوت باقی میمانند. عدم نظارت دولتی بر گردش کار خوابگاههای غیر رسمی موجب شده تا بسیاری از آسیبهای آشکار و پنهان جامعه به درون آنها راه یابد. چنانکه خوابگاههای غیر رسمی به سهم خود مکانی مناسب برای یارگیری معتادان یا تهیه و توزیع مواد مخدر به شمار میآید. همجنسبازی نیز در این خوابگاهها رونق گرفته است و بسیاری از مشتاقان همجنسبازی یا همجنسگرایان عادی از فضای این خوابگاهها در راستای هدف خویش سود میجویند. اما مالکان خوابگاه تنها به پولی میاندیشند که همه ماهه از این راه به جیب میزنند. آنان دیدههای خودشان را از گردش کار کاسبکارانهی خوابگاه نایده میانگارند تا در این خصوص از هرگونه مسؤولیتپذیری بگریزند.
خوابگاههای ویژهی خانمها نیز در تهران کم نیستند. مشتریان این گروه از خوابگاهها جدای از دانشجویان شهرستانی خانمهایی هستند که تنها زندگی میکنند و با درآمد عادیِ کار روزانه، هرگز نمیتوانند آپارتمان مستقلی را اجاره نمایند. به طبع آنان نیز از آسیبهای بیماریزا و اجتماعیِ زندگی در چنین مراکزی در امان نمیمانند. همچنان که بسیاری از زنان در همین مراکز غیر رسمی با انواع و اقسام خلافکاریها آشنا میگردند. چون به بهانهی دستیابی به پول و سرمایهای مناسب، به هر کار خلافی تن در میدهند. در نتیجه برای خلافکاران نیز خوابگاههای غیر رسمی مکانی مناسب برای یارگیری قرار گرفته است تا محدودهی فعالیت خودشان را در سطح شهر تهران گسترش دهند. ناگفته نماند که در فضای این خوابگاهها آموزش جرم و جنایت از هر نوع که باشد به گونهای غیر مستقیم و دوستانه انجام میپذیرد. تا آنجا که سرآخر از بستر همین آموزشهای غیر مستقیم و پنهانی افرادی حرفهای و کارکشته تربیت میشوند.
جدای از این کسانی نیز هستند که ترفند و حقهی دیگری را برای به دام انداختن افراد مورد نظر خویش به کار میبندند. این گروه از افراد در ابتدا اتاق یا آپارتمانِ مجردی مستقلی را اجاره میکنند و سپس آگهی و اعلامیه میدهند که به دنبال هماتاقی و همخانه میگردند. همخانهها بنا به جنسیت صاحبخانه انتخاب میشوند. اما دیری نمیپاید که این همجنسها ضمن آشنایی بیشتر، به دنیای پر التهاب و تنش همدیگر راه مییابند. اعتیاد، همجنسبازی، روسپیگری، فروش مواد مخدر و یا ابتلا به ایدز از آسیبهایی است که نمونههای فراوانی از آنها را به راحتی میتوان در همین مکانهای به ظاهر مستقل و مجردی سراغ گرفت.
خوابگاههای غیر رسمی گاهی نیز مشتریهای خودشان را از جوانانی برمیگزینند که بازگشت به خانه برایشان مشکل مینماید. آنان برای بازگشت به محیط خانواده، همهی پلهای موجود را به رویشان خراب نمودهاند. از سویی مشکلی نیز در خانوادههای ایرانی به شکل سنت درآمده است که بسیاری از آنان جوانان را در صورت مشاهدهی خلاف و ناهنجاری از خودشان طرد میکنند. به طبع چنین رویکردی به جوانان یاری میرساند تا هرچه زودتر به درون گرداب فساد فردی و اجتماعی سقوط نمایند. در خوابگاههای غیر رسمی از این جوانان نیز کم نیستند. جوانانی که هنوز از زندگی اجتماعی تجربهی کافی نیندوختهاند و بنا به بیتجربگی خویش به هر راه خلافی کشانده میشوند.
برخی از خوابگاههای غیر رسمی هم به طور اختصاصی در اختیار مهاجران افغانی قرار میگیرد. در چنین خوابگاههایی، آن گروه از مهاجران افغانی که به طور غیر قانونی در ایران به سر میبرند، سکنا داده میشوند. مالکان سودجو حضور غیر قانونی آنان را در ایران بهانه میگذارند تا اجارهی بیشتری از ایشان دریافت کنند. تا آنجا که مأموران نیروی انتظامی نیز در خفا حق و حساب خودشان را از مالک میگیرند و دیدهها را نادیده میانگارند. چنین خانههایی را در خیابانهای فرعی میدان امام حسین، میدان شوش، میدان شمشیری و شهرری بیش از هر جایی از تهران میتوان سراغ گرفت. همین خانهها به مکانهایی امن برای سکنای افغانیها بیشتر شباهت دارد تا بتوان از آنها با عنوان خوابگاههای غیر رسمی نام برد. در خانههای امنی از این دست چهبسا انواع قاچاق و ناهنجاریهای اجتماعی به راحتی به هم میآمیزند و افراد را ناخواسته به جاهایی میکشانند که مرگ یا زندان را برایشان به همراه خواهد داشت.
جدای از این، همانگونه که گفته شد گاهی خانههای امن با خوابگاههای غیر رسمی چنان به هم میآمیزند که تفکیک آنها از هم مشکل مینماید. در بسیاری از خانههای امن چهبسا "مامان" خانه در ابتدا آپارتمانی را اجاره میکند و سپس به بهانهی پیداکردن همخانه به یارگیری بین زنانی که زندگی مجردی دارند، اقدام میورزد. بدون تردید خانههای امن در تهرانِ بزرگ، اغلب خانههایی چند منظورهاند. همچنان که مردان مشتاق میتوانند در فضای آن به هرگونه خوشی کاذبی که انتظارش را دارند، دست یابند. این مردان مهمانانی نموده میشوند که ضمن هماهنگی قبلی، به شکل فردی یا دستهجمعی به این خانهها پا میگذارند و همراه با دستیابی به هدف خویش از همان راهی که رفتهاند دوباره بازمیگردند. خانههای امن در کارکردی همگانی شبکههای مافیایی فساد و خلاف را در سطح شهر به هم پیوند میدهند. حتا خلافکاران در همین فضای خودمانی خیلی راحت با هم آشنا میشوند و از توان مخرب خویش در راه انواع و اقسام فساد، دزدی و قاچاق بهره میگیرند.
بیکاری به سهم خود زنجیرهای از آسیبهای اجتماعی را فراهم میبیند که جان و زندگی تودههای مردم را هدف میگیرد. پیدایی خوابگاههای غیر رسمی هم بدون تردید بخشی از همین زنجیرهی آسیبزای شهری به حساب میآید که علت واقعی آن را باید در جاهایی دیگر جست. جاهایی که به حتم دولت دانسته و یا نادانسته در رشد و فرآوری آن نقش میآفریند. بنا بر این با ماندگاری دولتهایی همانند دولت تدبیر و امید حسن روحانی هرگز نمیتوان به برچیدن آسیبهای مخرب و زیانبار این نابسامانیها در جامعه امیدوار باقی ماند./
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد