تو ادعا میکنی
که خورشید را
تنها تو می بینی
دیگران نمی نینند ؟
تو ادعا میکنی
تمام کشور
به فرمان توست
گل سرخ هم
بدون فرمان تو
نمی شکفد؟
می نویسم
برای مردم ایران
که برای تو
مورچگانی
بیش نیستند
می نویسم
برای مردم ایران
که از حرف
به من نزدیکترند
و از تو
هزاران خرابه
دورند
نسیم
با ما بود
!توفان با تو
رای
با ما بود
اجازه
! با تو
مردمی
که خون دل می دهند
در هوای تو
مردمی
که آتش عشق را
پنهان می کنند
در قلبشان
نکند یاران تو
بوی عشق را
...نمی دانند ؟
مردم من
آسمانی داشتند
و زمینی
تو ادعا میکنی
که = اکنون= ازتو آمد
عشق به آسمان
از تو آمد
نبود = هر چه هست
اگر هست
...از تو آمد !؟
می گویی
آسمان را
چادری بکشید
نکند
کسی ببیند
!! زنان ما
ستارگان را
رنگ سیاه بزنید
نکند
زنان ما
فریب ستارگان چشمک زن را بخورند
و ببرند
!! آبروی ما را
می نویسم
برای مردم ایران
تا بدانی
هیچ از تو نیامد
گل سرخی شکفت
چونکه چنین می خواست
گیاه
به فرمان تو نیست کشور
چونکه امید
در درختان شهر
میدود
می نویسم
برای مردم ایران
که بدانی
اشک مردم
آب جوی می شود
رود و دریا می شود
و آنگاه
پرنده می خواند
که بدانی
حرف تو
ادعای تو
از برگ خشکیده
بی ارزش تر است
2017 11 29
شهاب طاهرزاده
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد
