میان فقر و آفتاب
آلبر کامو[1] در 7 نوامبر سال 1913 در شهر موندووَی در الجزایر زاده شد.دومین فرزند لوسی یَن کارگری بود که در تاکستان کار می کرد. کم تر از یک سال بعد، جنگ جهانی اول آغاز شد؛ پدر به جبهه رفت، در جنگ مارن[2] به سختی زخمی شدو کمی بعد براثر این زخم از جهان رفت.
مادر آلبر پس ازمرگ شوهرش در محله بِلکور که یک محله فقر نشین بود، در آپارتمانی کوچک با دوفرزند، مادر بزرگ و دایی فلجش ساکن شد. مادر ناگزیر به کار بود و در یک کارخانه فشنگ سازی مشغول به کار شد و سپس به نظافت خانه ها روی آورد. در آمد خانواده بسیار ناچیز بود.
یک معلم که نسبت به شوق وشور آلبر جوان علاقه مند بود، به او کمک کرد تا در کنکور پذیرفته و صاحب یک بورس تحصیلی شود.وارد دبیرستان شد و درس هایش را طی سال های 1923 تا 1930 خواند. در این جابود که نخستین علایم بیماری سل در او پدیدار شد که تا آخر عمر رهایش نکرد. کامو بعد ها با یاد آوری روزگار کودکی و نوجوانی اش نوشت: " من آزادی را از مارکس نیاموختم، حقیقت این که من آزادی را از فقر یاد گرفتم."
با این حال، سال های کودکی آلبر کامو خالی از شادی نبود. فوتبال بازی می کرد و از لذت دریا و آفتاب برخوردار بود. دلهره های نفسانی از جهان، خود را در آثارش نشان می دهد.
نخستین تعهدات و نوشته ها
در سال 1933 هیتلر در آلمان به قدرت رسید. آلبر کامو به دنبال این امر، به زودی به جنبش ضد فاشیست و به گروه " آمستردام – پِله یِل[3] " پیوست که به وسیله هانری باربوس و رومن رولان دو نویسنده بزرگ فرانسوی پایه گذاری شده بود. کمی بعد به عضویت حزب کمونیست در آمد و در 1937 از آن اخراج شد.
در تمامی این سال ها به ادامه تحصیل در فلسفه و کار های گوناگون مانند فروشندگی، کارمندی در اداره شهربانی و نظایر آن ها پرداخت.در سال 1935، خانه فرهنگ الجزیره را زیر پوشش خود گرفت ؛ " تئاتر کار[4] " را بنیاد گذارد تا نمایش نامه های انقلابی و مردمی را به روی صحنه ببرد. به عنوان بازیگر در گروه هنری رادیوی الجزیره مشغول فعالیت شد.و علاقه اش را به نمایش آن چنان ابراز می کند که وصف ناشدنی است.
کامو در سال 1937 به سمت روزنامه نگار الجزایر جمهوری خواه منصوب شد.و کتاب " پشت و رو[5] " را منتشر ساخت که مجموعه یی از نوشته هایی میان روایت و مقاله است. دو سال بعد، " عروسی ها [6]" را به دست چاپ داد که اشارات شاعرانه یی ازالجزایر دارد.
دوره مقاومت و آثار مهم
آلبر کامو در آستانه جنگ جهانی دوم فعالیت نویسندگی و هم زمان روزنامه نگاری اش را دنبال کرد و نخستین نمایش نامه اش به نام " کالیگولا[7] " را در 1938 به چاپ رساند. او نوشت:" نمایشی ناامید کننده تر از این فقر، آن هم در یکی از زیباترین سرزمین ها نمی توان دید. " هنگامی که دشمنی ها بر ضد او آغاز شد، کامو به واسطه بیماری، پاسخ آن را به زمانی دیگر موکول کرد. در 1943 وارد جنبش مقاومت فرانسه علیه نیروهای آلمان و عضو شبکه " پیکار " شد و نقش خبر رسانی و روزنامه نگاری زیر زمینی را بر عهده گرفت. پس از پایان جنگ و آزادی فرانسه، او به سمت مدیر این نشریه منصوب شد و آن را ادامه داد.این نشریه تا سال 1947 انتشار یافت. در این سال به دلایل سیاسی، گروه نشریه از هم پاشید.
کامو در دوره جنگ از نظر نوشتن خیلی فعال و موفق است: رمان " بیگانه [8]" را در 1940 تمام کرد، رساله "اسطوره سیزیف[9]" را در 1941 نوشت که هر دو در 1942 به چاپ رسیدند.از سال 1941، نوشتن رمان دیگری به نام " طاعون [10]" را شروع کرد که نگارش آن چندین سال به درازا کشید. هم چنین نمایش نامه تازه یی را به نام " سوء تفاهم[11] " نوشت و در 1944 به روی صحنه برد و خود نیز در آن بازی کرد.
روند تنهایی و تقدیس
در سال 1947، رمان طاعون کامو به چاپ رسید. نویسنده هم زمان کار نوشتن دو نمایش نامه تازه به نام های " حکومت نظامی [12]" در 1948 با هم کاری ژان لویی بارو و هم چنین نمایش نامه " عادل ها [13]" در 1949.را آغاز کرد.
پس از ماه ها بیماری، آلبر کامو رساله " شورشی [14]" را منتشر کرد که مدت یک سال پیرامون آن بحث و جدل در گرفت. بحث ها در باره محکومیتِ انقلاب کمونیستی بود. در همین زمان بود که رابطه اش با ژان پل سارتر به هم می خورد و ارتباط میان شان قطع شد.در این زمان، شماری از روشنفکران که تعداد شان هم کم نبود، درزمره " همراهان " حزب کمونیست در آمده بودند، اما آلبر کامو تنها ماند. او از" تعهد " ترسی نداشت، اما این تعهد لزوما در همان جهتی نبود که او می خواست.هنگامی که در سال 1953 بر ضد رهبران نظام کمونیستی دربرلین شرقی شورشی بر پاشد، کامو اعلامیه یی منتشر کرد و در آن نوشت: " هنگامی که یک کارگر مشت برهنه خود را در برابر تانک بلند می کند و فریاد می زند که او یک برده نیست، چرا ما این گونه بی تفاوت می مانیم؟"
کامو هم چنین به طور دردناکی شاهد جنگ فاجعه آمیز الجزایر بود.از سال 1945 خواستار اجرای یک سیاست واقع بینانه همراه با دموکراسی در کشور های عربی است. در 1956 خواهان اعلام آتش بس میان فرانسه و الجزایر شد، اما صدایش به گوش کسی نرسید. در 1958 نشریه " معاصر3[15] " را منتشر کرد و در آن خواهان یک تحلیل از جنگ و چاره جویی شد، اما این تحلیل نیز به سکوت برگزار شد.و بی جواب ماند.
چاپ آثار کامو در این دوره به واسطه وخامت سلامتی اش دچار نقصان شد. نویسنده در 1956 نمایش نامه " مرثیه یی برای یک راهبه[16] " از فالکنر و نیز در 1959 " تسخیر شدگان [17]"از داستایووسکی را برای اجرا آماده ساخت و خود کارگردانی اش را به عهده گرفت. هم چنین روایت " سقوط [18]" را در 1956 و سپس مجموعه داستان های کوتاهی به نام " تبعید و پادشاهی[19] " را در 1957 نوشت و به دست چاپ داد.
در همین سال، با اهدای جایزه نویل در ادبیات به او از تلاش هایش قدردانی شد. کامو رمان تازه یی را آغاز کرد و فعالیت در تئاتر را دو باره از سر گرفت که در 4 ژانویه 1960 اتومبیل حامل او به رانندگی گالیمار موسس انتشارات مشهور گالیمار دچار سانحه می شود و زندگی هردو در دم به پایان رسید.
آلبر کامو پوچ گرای شورشی
شوالیه مرگ، اثر سالواردور دالی، 1935، پاریس، کلکسیون شخصی
مشهور ترین آثار آلبر کامو به دور دو موضوع پوچی و شورش می چرخد. موضوع آثاری مانند کالیگولا، بیگانه و افسانه سیزیف حول پوچی و کار هایی مانند طاعون، عادل ها پیرامون شورش و طغیان دور می زند. پوچی آگاهانه نقطه آغازی است که نمی توان آثار و جهان کامو و نیز شورشی را که او نشان می دهد، از هم جدا ساخت. پوچی آگاهانه و شورش یک رفتاری در برابر جهان خلق می کند که در این جا برخی اجزای آن بررسی می شود.
یک نیاز شفاف – آثار کامو خواننده را به یک آگاهی از پوچی دعوت می کند: زندگی روزانه تکراری و عاری از مفهوم، هستی زیر فرمان زمان، مرگ و جنجال مرگ یک کودک،موضوع هایی اند که در رمان طاعون به آن اشاره می شوند و بیان و توصیف فاجعه پوچی اند. در برابر یک چنین جهانی، کامو چاره یی ندارد جز رد کردن نظم اجتماعی که در رمان های عادل ها و بیگانه عینیت و تجسم می یابند.
نیاز به اصالت - این ضرورت روشن بینی با ضرورت در صداقت مطلق همراه است: کامو همه زبان های قالبی یا زبان هایی که گرفتارعادت ها و قراردادهاهستند را به تمسخر می گیرد. مورسو [ قهرمان رمان بیگانه]از به کار بردن واژه ساده " دوست داشتن " امتناع می کند و ترجیح می دهد بمیرد تا به همه پرسش های قاضی پاسخ دهد. قهرمانان رمان های کامو ترجیح می دهند، جایی که بیان و گفتار متعارف و معمولی است به شدت سکوت اختیار کنند.
رفتار و جریان همبستگی - آلبر کامو در برابر پوچی، گاه نمونه یی از قهرمانانی را ترسیم می کند که در این جهان غیرعادلانه قربانی صداقت شان اند: مورسو دررمان بیگانه یا دو دل داده در عادل ها از این نمونه اند. اما نویسنده در طاعون به ما نشان می دهد که انسان ها به طور غریزی خود را در دامان عمل و مبارزه می اندازند، اما این فعالیت ها مفهومی از نا امیدی را در بردارند، زیرا که پیروزی ها همواره " موقت " اند و در پایان رمان می خوانیم که " میکرب طاعون هرگز نه از بین می رود و نه می میرد." مبارزه ریو در طاعون با شکست مضاعف روبه رو می شود اما با مبارزه علیه فاجعه طاعون، این مرد فروتن عظمت و شرافت خود را نشان می دهد. او با این تجربه هم بستگی،دلیل زندگی کردن را می یابد و از این رو ارزش کار کامو در این است که بسیاری از شخصیت های رمان طاعون به ریو ملحق می شوند .
لئوناردو کرمونی نی( 2010 - 1925) نقاش ایتالیایی
رگ و ریشه طنز - طنز در نوشته های کامو، جای مهمی را اشغال می کند: طنز علیه دادگستری و اخلاق رایج در رمان بیگانه، طنز اداری و افکار عمومی در طاعون ، طنز علیه مالکیت و طنز علیه روشنفکران برج عاج نشین،در نقد های ادبی و هنری از جمله در " ژوناس " از مجموعه داستان های تبعیدی و قلمرو پادشاهی و نظایر آن را می توان دید. لحن روایت کاملا دو پهلو و طنز آمیز و گاهی اوقات مانند سبک ولتر ساده و بی تکلف است. حیرت اغلب جای خشم را می گیرد. در رمان طاعون شخصیتی مدام به نام " مردی با سری بزرگ و شبیه اسب " خوانده می شود. یا مادام اوتون همراه فرزندانش " موش های سیاه " نامیده می شوند. که دو " سگ پشمالو " همراهی شان می کنند.
تنوع آثار- کامو آثار گوناگونی از رساله و روایت تا نمایش، رمان و مجموعه داستان های کوتاه دارد. نمایش " حکومت نظامی " او از حیث صحنه نمایشی، تلاشی است که به شکست منجر می شود، اما این شایستگی را دارد که دو باره مورد ارزیابی قرار گیرد. در درون حتا یک اثر روایی، انواع گوناگون شیوه های روایت را می توان دید. معاصران کامو از شیوه کاملا خاص رمان بیگانه در شگفت اند: کامو در این جا از تکنیکی بهره می جوید که به آن " رفتار گرا [20]"می گویند یعنی نظریه روان کاوانه یی که تنها بر پژوهش روی رفتار ها استوار است. در یک روایت به زبان اول شخص، نویسنده شیوه یی را برمی گزیند که در می یابیم بیگانه خود اوست. در رمان طاعون، ریُو از خود به زبان سوم شخص سخن می گوید و نشان می دهد که فاصله زیادی میان او و حوادثی که در پیرامونش می گذرد، وجود دارد. در رمان سقوط، شیوه روایت تغییر می کند و شخصیت رمان در تمام طول داستان، یک رابطه و گفت و گویی را با خواننده نگه می دارد.
________________________
[1] Albert Camus
[2] Marne
[3] Amsterdam -Pleyel
[4] Théâtre du travail
[5] L'Envers et L'Endroit
[6] Noces
[7] Caligula
[8] L' étranger
Le Mythe de Sisyphe
[9]
[10] La Peste
[11] Malentendu
[12] L’État de siège
[13] Les justes
[14] L’Homme révolté
[15] Actuelle III
[16] Requiem pour une nonne
L'Exil et le Royaume
[17] Les Possédé
[18] La Chute
[19] L'Exil et le Royaume
[20] béhavioriste