logo





هدف یک دست کردن حاکمیت بود!

يکشنبه ۳۱ خرداد ۱۳۸۸ - ۲۱ ژوين ۲۰۰۹

ضیا عابدی پور

به باور من نظام ارزشی و استحکام آن، آن چنان ذهن ایشان را مشغول کرده بود که اصلا به این فکر نیفتادند که دوران ایدئولوژی مدت هاست در ایران به سر آمده و هر گفته ای امروز حتی الله اکبر معنای دیگری به ذهن جامعه متبادر می کند و حتی بخشی از نیروهای مذهبی هم این گفتارها را سیاسی می پندارند که لزوما معادل هم جهتی نمی تواند باشد .
دوست گرامی آقای چرندابی در مقاله ای با تیتر ، هدف سر کوب جامعه مدنی بود، برداشت خود را از وقایع چند روز گذشته میهنمان با توانائی شرح داده و پرسشی را مطرح کردند، که چه اجباری در میان بود که حاکمیت چنین آشکار و وقیحانه، به مخالفت با رای مردم برخیزد؟
از دیدگاه من اجباری به چنین عکس العملی مطرح نبوده، بلکه مخالفت اشکار و وقیحانه مورد اشاره در حقیقت ادامه منطقی یک استراتژی غلطی بوده که حداقل از دوازده سال پیش از طرف دو نیروی عمده عرصه سیاسی ایران یکی پس از دیگری روند انکشاف طبیعی جامعه ایران را به بحران کشانده و آن چه امروز در ایران می گذرد پرده دیگری از آن استراتژی غلط است.
به باور من از حدود ده دوازده سال پیش بخشی از نیروهای موجود در جامعه ایران که در جریان فعالیت سیاسی به دوم خردادی ها و یا اصلاح طلبان معروف شدند بر اساس یک بر داشت نادرست به این نتیجه رسیده بودند که چون نظام سالم و با ثبات شده و قدرتمند است، فقط با انجام اصلا حاتی می شود نقاط ضعف در عرصه های مختلف را بر طرف کرده و نظام اسلامی را با اقتدار و ثبات در خط تعامل جهانی قرار داد.
آن برداشت نادرست بوده چه به محض شروع پروسه، بحران نه تنها در سطح جامعه بلکه از سر تا پای نظام را در نوردیده و حد اقل به دو نیروی متخاصم صرف نظر از گرایش های دیگر تقسیم کرد.
سرنوشت آن پروژه با شکست اصلاح طلبان در سال هشتاد و چهار معلوم شد و روند شکست آن هم از دست بر داشتن از فشار از پائین تا دنباله روی از بالا و از تزلزل در تصمیم و تردید در اجرا گرفته تا دو پارگی در ذهنیت آکتورها تا واگذاری قطعی در وقایع تیر ماه و سر انجام با پذیرش موقعیت تدارکاتچی و ایجاد زمینه برای تسلط مطلق نیروی برتر در انتخابات گذشته به پایان رسید.
دوازده سال بعد بخش دیگر نیروی موجود در جامعه به رهبری اقای خامنه ای به این نتیجه رسید که نظام سالم است، نظام قدرتمند است، نظام با ثبات است و با یک دست شدن حاکمیت می شود حکومت اسلامی را با اقتدار و ثبات و از موضع قدرت در خط تعامل جهانی قرار داد. این بار نیز به محض شروع پروسه با رونمای انتخابات بحران سرتاسر جامعه را فرا گرفت و نظام از سر تا پا در چنبره بی ثیاتی قرار گرفت. تضادها به شدت به سطح آمد تا جائی که دیگر امکان سر پوش نهادن و یا وانمود کردن وجود نوعی همگرائی هم نا ممکن شد.
جامعه در کوما و در کمین و منتظر اگر چه در ابتدا با پروژه گسترش مشارکت هم صدا شده و حضور گسترده پیدا کرده و لی خواهان جواب در خور هم بودند. زیرا این بار گستردگی دامنه نیروی مشارکت جو تا نهایت اقشار و طبقات اجتمائی را فرا گرفته بود. این بار صحبت هم بحث راست و چپ و سنتی و مدرن، مذهبی و سکولار نبود، بلکه مطالبات مدنی فرد فرد افراد جامعه بود این بار بر خلاف گذشته نیروی میانی جامعه حضوری پر رنگ در خود داشت و خصوصیت و حد آگاهی این نیرو مطالباتی را به میان آورد که تا چند ماه قبل قابل تصور نبود، نیروی حاکم تصور می کرد که این نیرو رادر جامعه اسلامی هضم کرده و رنگ و برآمد آن را از طریق سیستم های محاط در کنترول دارد، و حتی در اندازه گیری وسعت و ابعاد ان دچار اشتباه محاسبه بود.
من براین باورم که حدود هزینه پرداختی هم تا حدودی برآورد شده بود، امروز در جامعه شایعاتی از قول رهبری مبنی بر پذیرش
حتی ده میلیون تفاوت رای و مقاومت در برابرآن هم در زبان ها است. به همین دلیل اقای خامنه ای به فاصله چند دقیقه پس از اعلام نتایج انتخابات از طرف وزارت کشور، تردیدی در اعلام پذیرش موضع خود نکرد. پس اجباری نداشت، پروژه ای داشت که انجامش می داد، ایشان وقوع وارونگی در جامعه را به دلیل حضور طبقه متوسط یا میانی جامعه را محاسبه نفرموده بودند؛ پروژه ایشان بر کانون های انباشت قدرت استوار بود؛ ایشان بر ائتلاف جناح راست و رهبری سپاه، اطلاعات، بسیج و نیروی لباس شخصی ها با قدرت نا محدود را در پرداخت این هزینه محاسبه فرموده بودند؛ امری که در همه این سی سال جزئی از ملزومات بود؛ ایشان هزینه عبور آن طرف را قابل تحمل ارزیابی نکرده بودند؛ ایشان فرهنگ مسلط بر حرکات و رفتار اقشار متوسط را که توام با متانت، مسالمت جویانه و با تکیه بر معیار های اخلاقی و قوانین در چهار چوب استفاده بهینه از مظاهر مدرنیته را همراه با شور و پایداری و و تحرک نسل جوان را کم بها داده بودند؛ ایشان عدم بر آمد این نیرو را در گذشته دلیل عدم وجود آن در حال و در شرایط موجود محاسبه فرموده بودند و از همه این ها گذشته ایشان جائی برای جامعه جهانی و هم بستگی اخلاقی بین المللی و هم زبانی در پاسداری از ارزشهای جهان شمول را تنها با اتکاء براین برداشت که نظام سالم است نظام مقتدر است، و نظام باثبات است، پس زمان عبور به مرحله جدید در حیات سیاسی نظام فرا رسیده را نادیده گفته بودند.
به باور من نظام ارزشی و استحکام آن، آن چنان ذهن ایشان را مشغول کرده بود که اصلا به این فکر نیفتادند که دوران ایدئولوژی مدت هاست در ایران به سر آمده و هر گفته ای امروز حتی الله اکبر معنای دیگری به ذهن جامعه متبادر می کند و حتی بخشی از نیروهای مذهبی هم این گفتارها را سیاسی می پندارند که لزوما معادل هم جهتی نمی تواند باشد .
بدین ترتیب صفحه جدیدی در حیات سیاسی ایران گشوده شد. هر چند که هنوز ایشان صدای تغییر و تحول را نشنیده اند، ولی در بیرون جامعه ای پر امید و انتظار را نا گزیر خواهند دید.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد