logo





سرداران سپاهی شهرداری تهران به دنبال جزیره‌ای امن

دوشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۵ ژوين ۲۰۱۷

س. حمیدی

مدیران تحمیلی شهرداری تهران این روزها به دنبال سوراخ موش می‌گردند. این خبری است که شهروندان تهرانی ضمن محاوره‌ی عمومی با شوخی و طنز آن را برای هم بازگو می‌کنند. اما سؤال این است که این مدیران تحمیلی از کجاها به شهرداری تهران راه یافته‌اند؟ گفتنی است که بخش اصلی این نیروهای غیر سازمانی از زمانی به شهرداری تهران راه یافتند که محمود احمدی‌نژاد مدیریت آن را به عهده داشت. او قریب دو هزار و پانصد نفر نیروی انسانی لکنته و بی‌قواره را با زیر پا نهادن ساز و کارهای اداری از سپاه، بسیج، آموزش و پرورش و استانداری‌های کشور به شهرداری کشانید تا چرخ حمایتی خود را برای انتخابات ریاست جمهوری در پایتخت سامان بخشد. بعدها که احمدی‌نژاد رییس جمهور شد، همین شگردهای ناصواب سیاسی را برای سردار قالی‌باف بر جای گذاشت. ولی قالی‌باف جدای از نیروهایی که احمدی‌نژاد آن‌ها را در پست‌های اداری شهرداری گماشته بود دوباره هزار و هفت‌صد نفر از دوستان و همکاران سپاهی خود را به شهرداری آورد که همگی از همان روز ورود خود بر کرسی‌های مدیریتی شهر تهران تکیه زدند.

در مدیریت دوازده ساله‌ی سردار قالی‌باف بر شهر تهران مدیران سپاهی شهرداری ارج و قرب یافتند. جدای از این درآمدهای بادآورده و بی‌حساب و کتاب شهرداری به راحتی رضایت ایشان را تأمین می‌نمود. آنان بر خلاف قوانین مصوب بلااستثنا هم‌زمان در چند پست دولتی و شبه دولتی به کار اشتغال داشتند و از همه‌ی آن‌ها جداگانه حقوق و پاداش می‌گرفتند و حتا درآمدهای نامشروع کسب می‌کردند. پیداست این گروه از سپاهیان در صورت بازنشسته شدن از چند صندوق هم پول بازنشستگی خواهند گرفت. در عین حال بازنشستگی و کناره‌گیری از کار اداری هرگز برای نیروهای سپاهی کشور مفهوم و معنایی ندارد. ضمن آنکه چنین موضوعی از شلختگی و ناکارآمدی دولت روحانی و دولت‌های پیش از او برای ساماندهی و نظام‌مند کردن صندوق‌های بازنشستگی حکایت دارد.

قالی‌باف در طول این مدت، قائم مقامی و جانشینی خود را در شهرداری به سردار عیسا شریفی سپرد. او بود که از معاونت پشتیبانی سپاه به شهرداری آمد و به عنوان مرد مقتدر شهرداری عمل می‌کرد. سپس با هماهنگی سردار شریفی خیلی راحت درآمدهای شهر و بودجه‌های شهرداری تهران برای پشتیبانی نیروهای ایرانی به سوریه ارسال می‌شد. همچنین با همین پول حزب‌الله لبنان به آلاف و الوف خودش دست می‌یافت و ضریح امامان و امامزاده‌ها را هم در کربلا، سامره و کاظمین نوسازی می‌کردند. جدای از این به اعتبار حضور او در پست قائم مقامی شهردار، مدیران ارشد شهرداری از کرمانشاهی‌ها انتخاب شدند و فراکسیونی پرنفوذ از کرمانشاهی‌های جبهه رفته و جانباز در شهرداری پا گرفت. چیزی که خواست و اراده‌ی قالی‌باف را نیز به چالش می‌گرفت. چون قالی‌باف بر نکته‌ای پا می‌فشرد که همواره مدیران ارشد خود را از سرداران مشهدی سپاه برگزیند. با این همه همیشه به ائتلاف نانوشته‌اش با عیسا شریفی پایبند می‌نمود. بدون تردید در شهرداری با انواع و اقسام عوارضِ مردم سفره‌ی گسترده‌ای را تدارک دیده بودند که هر دو گروه سپاهی به قدر کافی و وافی می‌توانستند از آن بخورند.

قالی‌باف همانند دولت روحانی پروژه‌های بزرگ شهرداری را به قرارگاه‌های کوچک و بزرگ سپاه سپرد تا از این راه بخش بزرگی از هزینه‌های موتور جنگی سپاه تأمین گردد. ولی اینک جمع کردن بساط این قرارگاه‌ها از شهرداری کار آسانی نخواهد بود. چون آنان پیمانکارانی به حساب می‌آیند که حتا بر کارفرمایشان نیز حکم می‌رانند.

اکنون مجموع مطالبات بانک‌ها، شرکت‌ها و پیمانکاران از شهرداری از شصت هزار میلیارد تومان هم فراتر می‌رود. چیزی که رقم آن به روشنی با بودجه‌ی سه سال شهرداری برابری می‌کند. پرداخت این مطالبات تلنبار شده به همین آسانی نخواهد بود. در عین حال شنیده‌ها حکایت از آن دارد که مدیران شهرداری تمامی نقدینگیِ تا پایان سال خود را هزینه نموده‌اند. چنانکه از همین حالا بسیاری از پیمانکاران شهرداری به دنبال طلب خود در راهرو‌ی ساختمان‌های شهرداری وقت می‌گذرانند. ولی پاسخ مدیران قالی‌باف به این طلبکاران از یک جمله تجاوز نمی‌کند: نقدینگی موجود نیست.

مسایلی از این دست در حالی در شهرداری اتفاق می‌افتد که مدیران تحمیلی آن هرکدام به دنبال محل امنی برای خویش می‌گردد. اینک شهرداری تهران به کشور کودتازده‌ای می‌ماند که انگار مقامات حکومت پیشین با پاسپورت و یا بدون پاسپورت همه به مرز زنده‌ باشند تا شاید از جابجایی قدرت در امان بمانند. با این همه در ایران مدیران اتوبوسی چندان دلشوره‌ای به دل راه نمی‌دهند. چون در امان بالادستی با همان اتوبوسی که آمده‌اند دوباره به جایی خوش آب و هواتر باز خواهند گشت. طبیعی است که قالی‌باف در این آمدورفت‌ها پشت‌اش به خود "آقا" گرم است. اوست که خودی‌ها را از هر جا که بخواهد اتوبوسی به جایی دیگر نقل مکان می‌دهد. اما اتوبوسی که قالی‌باف را از شهرداری بیرون می‌برَد به حتم باید بیش از دو هزار نفر گنجایش داشته باشد. همچنین مکان جدیدی که قالی‌باف در آن استقرار می‌یابد باید بتواند به همین میزان هم فضای کار و پست‌های مدیریتی در اختیار او بگذارد.

برای این گروهی که چمدان‌هایشان را بسته‌اند، فقط امحای اسناد شهرداری به خصوص اسناد مالی آن در دستور کار باقی می‌ماند. کاری که در طول این مدت هرگز اجرای آن را به فراموشی نسپرده‌اند. گفتنی است که شهرداری تهران در مکاتبات خود از نظام اتوماسیون اداری استفاده به عمل می‌آورد و در زمان مدیریت قالی‌باف همواره از گردش کار کاربران این سیستم نظارت به عمل آورده‌اند که تمامی اسناد گذشته‌ی آن را معدوم کنند. به عبارتی روشن‌تر مشکل بتوان در شهرداری به اسناد حتا یک سال قبل هم دست یافت. مگر اینکه رندان کهنه‌کار چنین اسنادی را در گذشته از سیستم اتوماسیون اداری آن بیرون کشیده باشند. چراکه در شهرداری دانسته و حساب شده بایگانی کلیه‌ی مکاتبات اداری را حذف و محو نموده‌اند. بایگانی کاغذی شهرداری نیز تنها به ثبت و ضبط احکام کارکنان و شاغلان اداری، آن هم در کارگزینی محدود مانده است. خاطر جمع باشید که دزد باتجربه به راحتی تمامی آثار جرم را از بین خواهد برد.

از سویی دیگر نیروی شاغل در شهرداری طی مدیریت قالی‌باف تا سه برابر فزونی گرفت و از بیست و سه هزار نفر به هفتاد و پنج هزار نفر افزایش یافت. گفتنی است که قالی‌باف برای تأمین نیروی پایین دستی خود، از پایگاه‌های بسیج در محله‌های تهران یاری می‌گرفت. به طبع پس از رفتن او از شهرداری این نیروی پایین دستی همچنان در شهرداری باقی خواهد ماند. نیرویی که از این پس در خفا او و یاران سفرکرده‌‌اش را پوشش اطلاعاتی خواهند داد و با همین رویکرد در گردش کار مدیران جدید اخلال خواهند کرد.

شهروندان تهرانی همواره از شورای شهر تهران با عنوان "شورای شهر شهرداری تهران" یاد می‌کنند. چون شورای شهر لااقل در دو دوره‌ی گذشته هرگز نتوانسته مستقل از قالی‌باف و مدیران او عمل نماید. همچنان که نظارت بر عمکرد مجموعه‌ی شهرداری را طی هشت سال به عباس جدیدی سپردند که همراه با اغماض و چشم‌پوشی، مزد خود را از قالی‌باف دریافت می‌کرد.

ناگفته نماند که تا کنون از نظام مالی شهرداری نظارت و حسابرسی دقیق و درستی به عمل نیامده است. مدیران تحمیلی شهرداری دانسته و آگاهانه از همین طریق برای انتقال دارایی‌های شهرداری به بیرون از سازمان اداری آن سود برده‌اند. به طبع تهیه و نصب نرم‌افزارهای پیش‌رفته می‌تواند به پرهیز از چنین آسیبی یاری برساند. حال باید دید که مدیران جدید تا چه پایه خواهند توانست به این رویکرد مالی دست یابند. نصب چنین نرم‌افزاری برای تمامی شرکت‌های تحت پوشش شهرداری نیز ضروری به نظر می‌رسد.

شرکت همشهری از شرکت‌های مهم شهرداری تهران به حساب می‌آید که علی‌رغم سوددهی فراوان طی بیست و شش سال در حساب‌های مالی سالانه‌ی آن فقط گزارشی از ضرر و زیان به ثبت رسانده‌اند. مافات این ضررها ضمن توجیه و تأویل همه ساله از بودجه‌ی عمومی شهرداری تأمین می‌گردید. چون روزنامه‌ی همشهری به همراه ده‌ها هفته‌نامه و ماه‌نامه خوراک تبلیغی مناسبی برای گروه قالی‌باف شمرده می‌شد. ولی مردم انتظار دارند تا نیروهای جدیدی که به شورای شهر راه یافته‌اند بتوانند بر این کاستی‌ها فایق آیند. تا آنجا که روزنامه‌ای مستقل در شهرداری تهران پا بگیرد که از نگاه تحمیلی و دستوری مدیران خود بپرهیزد. همان راه و رسمی که در بسیاری از رسانه‌های دولتی خارج از کشور نیز تعقیب و دنبال می‌گردد. اما در ایران جمهوری اسلامی روزنامه‌های پرشماری را به دست مدیران حکومتی و دولتی سپرده‌اند که در نزاعی خانگی از بام تا شام بر سر تأمین منافع شخصی و گروهی خویش با هم می‌جنگند. شکی نیست که تنها روزنامه‌های مستقل از دولت و حکومت خواهند توانست در صفحات خود اراده و خواست مردم را بازتاب دهند.

خلاصه‌ی کلام هرچند اتوبوس‌های جدید مدیران تحمیلی دیروز شهرداری را از چرخه‌ی اداری آن خارج می‌کنند، ولی مردم انتظار می‌رود که دوباره عده‌ای با همین اتوبوس‌ها به شهرداری تهران بازنگرداند. ضمن آنکه ساختار کهنه و قدیمی جمهوری اسلامی ایران هرگز چنین انتظاری را بر نمی‌تابد./

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد