logo





تاریخ منطقی بجای قصه های ایرانی

جمعه ۱۲ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۲ ژوين ۲۰۱۷

ف. آزاد

تا زمانی که تعریفی از ایران بدست داده نشود، سوء استفاده از این مقوله ادامه خواهد داشت. سوء استفاده ای که منجر به آوارگی و تفرقه میان مردمانی که چه در محدوده جغرافیایی ایران بیشتر زیست می کنند، و چه در برهوت "خارج" عمری می گذرانند. این سوء استفاده، مرزی میان زن و مرد ایرانی، فمینیسم و پان ایرانیسم نمی شناسد. اکثریت دانسته و ندانسته، بواسطه محدودیت دانش و نظرگاه، و تعلق خاطر به مقولات سنتی و غیر منطقی اسطوره های ایرانی و یا گرایش های سطحی مد روز جهان غرب که معمولا با تاخیر فاز میان ایرانیان رایج می شوند، مقید در آن محدودیت نظرگاه و گرفتار گرایش های غیر منطقی می مانند. و با اصلی کردن مسائل فرعی اغتشاش فکری میان ایرانیان خصوصا خارج را بیشتر می کنند. اینست که ایرانیان داخل و خصوصا خارج، در گرداب فرهنگی گذشته گرا دور می زنند، شعری می گویند، به تاریخ بعد از اسلام فحش می دهند و اپوزیسیون می شوند.

اما تعریف "ایران"، چون واقعیات جغرافیایی اش در طول تاریخ متغیر بوده است، تنها از طریق رجوع به ساختار متنوع قومی و فرهنگ های پایدار در طول این تغییرات، میسر خواهد بود. عناصری که در جریان تاریخ ایران و نه صرفا در دوران معاصر میان مردمان و نه حکومت های فارس و ترک و عرب در ایران باقی مانده اند. و اگر بفرض چنین چیزی یافت نشد، آنرا می بایستی بعنوان حقیقتی منطقی پذیرفت و با تحویل فرهنگ و تاریخ به سیاست، جعل نکرد. همچنانکه تا دهه های اخیر تاریخ نه تنها در ایران بلکه در سراسر جهان روایتی بوده است معمولا غیر منطقی که نمی توان چشم بسته از آن آموخت تا آینده را ساخت. تنها دو، سه دهه است که کوشش برای تالیف تاریخ منطقی بدور از پیشداواری ها در اروپا آغاز شده است؛ اما این بیداری میان مورخین ایرانی، و خصوصا نوشته های متداول در غربت خارج رواجی نداشته است. آنها بیشتر مایلند با حماسه بخوابند و در اسطوره بیندیشند تا واقعیت را بپذیرند. چون واقعیت، همچنانکه بدیهی هر سیستم متحول اجتماعی است، ناخالص یا "غیر ایرانی" و یا تنها در ارتباط با دیگران ممکن است. از اینرو تاکنون تاریخ ایران چنان توهم آمیز مانده است که حتی بعد از تجدید نظر در آن، در سایه اطلاعاتی که در کتابهای دهه های اخیر و رسانه های عمومی خارج در دسترس همگان است و تصور ضرورت "انتقاد از خود"، نیز اوهام ایرانی بر واقعیات و منطق تاریخ مسلط مانده اند. در این داستانهای موهوم، ایران پیش از اسلام دوران سعادت عمومی و آرامش و انصافی جلوه شده است که با واقعیات تمرکز و تثبیت قدرت مطلقه طولانی آن دوران و تحلیل منطقی منابع سازگار نیست. لذا برخلاف منطق هر روایت باصطلاح جدیدی از تاریخ ایران یا در دوران ایران بعد از اسلام درجا می زند تا در ضمن تسویه حساب با سلسله های اعراب و ترکان حاکم بر ایران، گزندی به اسطوره مطهر ایران قبل از اسلام نرسد. و یا تازه بعد از عمری اعتقاد به اساطیر ساسانی و هخامنشی، توجه به ساختار تئوکراتیک ساسانی "اظهر من الشمس"! که من نیز بارها به ضرورت استدلال منطقی تکرارش کرده ام، با توجیه آن توام می شود تا گزندی به رویاهای اساطیری مردم نرسد.

به حکم منطق، سبعیت آمریکای دوران معاصر باوجود حقوق بشر و سازمان بین الملل برای تثبیت قدرتش در آسیای جنوب شرقی، آمریکای لاتین، آفریقا و خاورمیانه دهه اخیر نشان می دهد که در قرون پیش چه سبعیتی برای تثبیت قدرت های هخامنشی و ساسانی، اعراب و سلسله های ترک تبار ایران، در دورانی ضروری بوده است که حتی تصوری از حقوق بشر و سازمان بین الملل ممکن نبوده است. قبلا نیز یاد آوری کرده ام که نه تنها قتل عام های کوروش و داریوش در داخل و خارج ایران مشهور مورخین معمولا غیر ایرانی اند (1)، بلکه تنها لقب «ذوالاکتاف» شاه ساسانی ترجمان سبعیت معروف ساسانی نسبت به اسرای جنگی است که چون در این عصر نیز به مخیله کسانی که گویا مدعی "فلسفه" اند، هنوز رسوخ نکرده است، آنها را معتقد به داستان جعلی عدالت ساسانی نگهداشته است. اینست که هرچند بعد از تلاش های ما در دهه های اخیر برای ترویج استنتاج از واقعیات تاریخی تثبیت شده وسیله مورخین غیر ایرانی، تزلزلی در تار و پود داستانهای تخیلی ساسانی ایجاد شده است. اما هنوز قیود ایران پرستی چنان محکم اند که تئوکراسی ساسانی عکس العملی نسبت به رسمیت مسیحیت «کنستانتینی» انگاشته می شود. درحالیکه همچنانکه تولد کنستانتین "کبیر" (میان 270 و 288 میلادی) حدود نیم قرن بعد از تاجگزاری! اردشیر بابکان (میان سالهای 224 تا 227 میلادی) بود. و خانواده اردشیر جد اندر جد متولیان معبد آناهیتا بوده و حامیان دین زرتشتی بوده اند، لذا به هیچ وجه نمی توان تئوکراسی ساسانی مبتنی بر پیشوایی دینی اردشیر اول و اجدادش را عکس العملی در برابر رسمیت نیم قرن بعد مسیحیت وسیله کنستانین بعدا زاده شده، تلقی کرد. مگر اینکه ذهنیت "هنر نزد ایرانیان باستان بود و بس"، چنین جعلی را موظف سازد.

در همین روال استبعاد منطقی ایران گرایی است که نمی توان از قساوت سلاطین ترک که بدون آن در تاریخ قسی القلب جهان، ایرانی وجود نمی داشت که ایران گرایان معاصر به آن مفتخر باشند، سخن گفت. اما در برابر میراث قساوت هخامنشی و ساسانی که جهانی را بخون و آشوب کشاند، سکوت نمود که سنت قساوت برای تحکیم حکومت و تسلط بر "سرزمین" را در منطقه تثبیت کرد. یاد آوری می کنم که قساوت بیش از حد کوروش و اخلاف او نسبت به ساکنان متصرفاتشان، علت مهاجرت فلاسفه ماقبل سقراطی از آسیای صغیر به یونان و انتقال فرهنگ از همسایگی ایران به یوانان و اروپا شمرده می شود؛ که در جوار تخریب مراکز فرهنگی بین النهرین و سوریه بدست هخامنشیان، مسبب اصلی بریده شدن ایران از میراث فرهنگی غنی بین النهرین و آسیای صغیر دوران پیش از اسلام و عقب ماندگی فرهنگی ایرانی تاکنون محسوب می شود.

همچنانکه بدون قساوت بی نظیر سلسله های ایرانی پیش از اسلام نسبت به همسایگان و غیر همسایگان، عنعنات ایرانی معاصر میسر نمی بودند و ایران کنونی به دهکوره ای که در قدیم بوده است، تنزل می کرد. اگر که آذربایجان بعنوان سرزمینی با حکومت مستقل تا سال 252 میلادی که در نیمه عصر ساسانی تسخیر و به ایران ملحق شد (2) و پس از چهارصد سال سلطه ساسانی، تا حدود صد سال پیش نیز تحت سلطه حکومت های عرب و ترک اداره شده است، امروز بعنوان جزء لاینفک ایران نقل مجلس هر کس و ناکسی است، نتیجه قساوتی است که بعنوان میراث "باستانی" ایرانی در خاورمیانه از قدیم به حکومت های ترک ایران، نظیر صفویه رسیده است که بدون آنها ایران کنونی ممکن نمی بود.

اما تاریخ منطقی، همچنانکه نمونه های معاصر قساوت بودائی و هندی نسبت به دیگر اندیشان کشورهای با اکثریت های بودائی و هندی نشان میدهند، حتی به گاندی هم رحم نمی کند، چه رسد به کوروش. چون همچنانکه پری اندرسن بدرستی استدلال می کند، گاندی متاثر از هندوئیسم افراطی که خود بدست هندگرایان ماوراء افراطی کشته شد، مسئول اصلی تثبیت ناعدالتی های مرگبار اجتماعی برعلیه «نجس ها»، «تامیل ها» و مسلمین ساکن هند و مسبب کشتار و آوراگی شان که تا امروز ادامه دارد، بوده است (3). لذا تاریخ به کوروش و هخامنشیان نیز هم رحم نکرد که ایران را از نظر جغرافیا وسعت دادند، اما با تخریب مراکز فرهنگی بین النهرین و آسیای صغیر ایران و خاورمیانه را از نظر فرهنگی چنان به عقب انداختند که عواقبش هنوز ادامه دارند!

داستانهای تخیلی دوران های موقت در برابر جریان دائمی تاریخ منطقی مثل برف آب می شوند. هرچند که در عالم خیال پاکیزگی ایران باستان، سرنا را از سر گشادش بزنند.
لذا زمانی که از دهه های پیش تاکنون! هندگرایان شبه قاره ای مملو از اقوام مختلف را از آن خود می دانند و برای توجیه و تثبیت آن به قتل عام و "نجس" نامیدن "غیر هندیان" ساکن شبه قاره مشغولند، سخن گفتن از مظلومیت هندیان سنه جرته مائه در برابر رفتار سلسله های ترک حاکم بر ایران، تخیلی سطحی بنظر می رسد که ارزشش در حد "مرثیه تکراری صحرای کربلا" برای ایران باستانی است که به سبب وسعت و ساختار مرگبارش برای اکثریت مردم، همچنانکه می بایست از درون پاشید. کسی که اکنون از جنبش های آزادیخواه مردم در هرکجای جهان و آزادی زنان از یوغ مردان ایرانی دفاع می کند، نمی تواند از جنبش های پیروز اعراب و ترکان بر علیه استبداد های قدیم ایرانی که باقتل عام اعراب و ترکان سرزمینهای آنان را غصب کرده بودند، انتقاد کند. و گرنه مفهوم "هندو ایرانی" در سایه تاریخ قدیم و جدید هندیان و ایرانیان معنی دیگری بخود خواهد گرفت. و کسی که ساختار رژیم اسرائیل را که مبتنی بر دعاوی مالکیت دینی قدیم بر سرزمین هایی است که پیشتر و پس تر از دولت دینی یهود متعلق به دیگران بوده است، برحق می داند، نمی تواند از رژیم های دینی دیگر نظیر ایران انتقاد کند. سخن کوتاه: نقد تاریخ و فرهنگ می بایستی مبتنی بر منطق باشد و نه تخیلات قومی و سیاسی.

لذا همچنانکه ساسانیان تئوکرات در حال رنگ باختنند، منتظریم که هخامنشیان قلدر به تاریخ منطقی تحویل داده شوند.

حواشی و توضیحات:

(1) Kuhrt, A. The Persian Empire: A Corpus of Sources of the Achaemenid Period, pp.
48–51. Routledge, 2007.

J. Marquardt, „Eranshahr“, Abhandlungen der königlischen Gesellschaft der Wissenscahften zu Göttingen. Philologisch-Historische Klasse. Neue Folge Band III. Nro. 2. Berlin 1901. Page, 108:

„Das Land (Atrapatakan) hatte zur Zeit seiner politischen Selbststandigkeit ( bis 252) zwei Residenzen. ...“.

ـ "سرزمین (آذربایجان) در زمان استقلال سیاسی اش (تا 252 میلادی) دو پایتخت داشت. ...".

ـ (پرانتز ها از من).

(3) Perry Anderson, Lettre International, 098, Herbst 2012.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد