logo





در باره مراسم سالروز کوروش در پاسارگارد

نقدی بر نظرات مزدک بامدادان

چهار شنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۵ - ۱۶ نوامبر ۲۰۱۶

کیانوش توکلی

kianoush-tavakoli.jpg
مراسم سالروز کوروش در پاسارگاد، قبل ازهر نتیجه گیری تاریخی ؛اعتراض سیاسی هزاران جوان ایرانی علیه رهبری جمهوری اسلامی و استراتژی خامنه ای _سپاه بود: آنان شعار دادند که “کوروش پدر ماست - ایران وطن ماست" ویا "سوریه را رها کن - فکری بحال ما کن" ولی در عین حال شعار نژاد پرستانه هم داده شد و نوعی تفکر عرب ستیزانه در بطن جنبش موسوم به کوروش پرستان وجود دارد. قصد من دفاع از چپ سنتی و یا چپ مدرن و... نیست بلکه قصد دارم نظرات مزدک بامدادان در باره چپ ، اسلامی ها و کوروش پرستان بنویسم .

قصد من دفاع از چپ سنتی و یا چپ مدرن و... نیست بلکه نقد نظرات مزدک بامدادان در باره چپ ، اسلامی ها و کوروش پرستان می باشد.متاسفانه بسیاری به قول معروف سوراخ دعا را گم کرده اند و هر وقت در انحراف کنونی کم می آورند ، به چپ و اسلام حمله ور می شوند بدون اینکه اصولا تاریخ هخامنشی و کوروش را خوانده باشند. رضا مرادی در باره کوروش می نویسد:
آگاهی‌های ما در باره کورش تا حد بسیار زیادی متکی به منابع یونانی است. چرا که در منابع ایرانی، مطلقاً کسی به نام کورش وجود خارجی ندارد، تا چه رسد به شرح و توصیفی در باره او. مگر در حد یادکرد از نام او در آثار ابوریحان بیرونی و حمزه اصفهانی که حتی در همین حد نیز با سکوت فردوسی در شاهنامه روبرو شده است. فردوسی در حالی از افتخارات و کرامات اسکندر تعریف و تمجید کرده، که برخلاف ابوریحان و حمزه و ابن‌خلدون، حتی اشاره‌ای به نام کورش نیز ننموده است. شخصیتی به نام کورش که امروزه کسانی کوشش کرده‌اند تا از او امامزاده‌ای معصوم بسازند، ارتباطی با شخصیت واقعی و تاریخی کورش ندارد.
برخی نکات مهم در نقد نوشته مزدک بامدادان :
1_ سالروز کوروش در پاسارگاد، قبل از هر نتیجه گیری تاریخی ؛اعتراض سیاسی هزاران جوان ایرانی علیه رهبری جمهوری اسلامی و استراتژی خامنه ای _سپاه بود: آنان شعار دادند که “کوروش پدر ماست - ایران وطن ماست" ویا "سوریه را رها کن - فکری بحال ما کن" که« آشکارا عظمت "پدر کوروش" را وسیله تحقیر امام و ولی فقیه کرده است»*.ولی در عین حال شعار نژاد پرستانه هم داده شد و نوعی تفکر عرب ستیزانه در بطن جنبش موسوم به کوروش پرستان وجود دارد.
2_ اینجانب چپ بودم و لی اکنون خود را چپ نمی دانم با این وجود نسبت های «ایران ستیزانه» به چپ ایران آنهم بدون رفرنس ، بدون ارائه مدارک تاریخی و استدلال غیر منصفانه است .
3_اگر چه مزدک « چپ کُهنه‌اندیش» را مورد حمله قرار می دهد ولی در متن مقاله متوجه می شوید که او کل چپ ایران را از حزب توده و چریک های فدایی و بیژن جزنی و ...را ایران ستیز می نامد . مزدک از سخنان فلان نماینده حزب کمونیست کارگری که علیه نظام پادشاهی سخن می گفت با این استدلال ساده نگارانه بامدادان که « شاه» را مساوی «ایران »می پندارد و چون چپ ایران« شاه ستیز» بود، از این معادله ساده، نتیجه عوام فریبانه ای می گیرد پس چپ ؛ «ایران ستیز» است .
4_ وقتی ازچپ سخن می گویم بایستی مشخص کنیم کدام چپ؟ با این حال چپ ایران در مجموعه خود نه تنها ایران ستیز نیست بلکه بسیار هم ایران دوست بود .
5_ داریوش همایون یکی از باهوش ترین استراتیژیستهای پانیرانیست _ دمکرات ایران روی جنبه« ایران دوستی چپ » سرمایه گذاری کرد و موفق شد بخش بزرگی از چپ ها را بسوی گفتمان دیالوگ و اتحاد عمل با طرفداران نظام پادشاهی مجاب نماید
6_هوشیاری تاریخی چپ ایران در آن بود که از «خلق های ایران» بجای «خلق ایران» و ستم مضاعف به گروههای ایتنیکی می گفت واز خودمختاری کرد ها و ترک ها در چهارچوب تمامیت ارضی حمایت می کرد و با تجزیه طلبی مرز داشت وگرنه اگر موضوع تنها «شاه ستیزی» بود که گروهها و سازمانهای رنگارنگ جبهه ملی درشاه ستیری از چپ ها تند و تیزتر بودند. پس چرا مزدک بامدادن« جبهه ملی» را ایران ستیز نمی نامد . موضوع کمی پیجیده از این ساده اندیشی جناب مزدک بامدادان است .موضوع هویت هایی است که مردمان خاورمیانه را از هم جدا می کند و در عصر دیجیتال _گلوبال موضوع اتینکی را به یکی از بزرگ ترین چالش های منطقه خاورمیانه بدل ساخته است .
7_ انسان دارای هویت های متعددی است هویت ملی ، هویت مذهبی ، هویت سیاسی وایدئولوژیک...
8_ انسانها عموما دارای هویت دو گانه اند. هویت مذهبی و هویت ملی ... مذهب قدمت بسیار طولانی تری نسبت به هویت ملی دارد .
9_.پایان جنگ جهانی اول دورۀ مهمی از نظر تغییر نظام و سیاست بین‌المللی بود.انگلیس، با حمایت پنهانی امریکا، توانست زنجیره‌ای از دولت‌های نظامی در منطقۀ ما در برابر نفوذ کمونیسم شوروی ایجاد کند که عبارت بودند از: آتاتورک در ترکیه، فیصل در عراق، رضاشاه در ایران، امان‌الله‌خان در افغانستان و ژنرال چیان‌ کای‌چک در چین. در خاورمیانه رضا شاه و آتاتورک بنابر مصالح بین المللی تصمیم گرفتند که هویت ملی را بجای هویت مذهبی بنشانند.مهم‌ترین سیاست آتاتورک محو کردن فرهنگ اسلامی و محدود کردن نفوذ علمای دینی در امور اجتماعی بود. همین کار را رضا شاه بشکل شدید تر انجام داد.

در ترکیه آتاتورک پان‌ترکیسم را تبلیغ می‌کرد و در ایران رضاشاه باستان‌گرایی و بازگشت به افتخارات پیش از اسلام را. همه اینها در کنار بنا نمودن ترکیه و ایران نوین بود که البته هر دو رهبر در سازندگی کشوشان نقش مهمی ایفا کردند.. این دو کشور در 95 سال پیش اقدام به اسلام زدایی کردند ولی 37 سال پیش خمینی با انقلاب اسلامی و چند ماه پیش اردوغان به بهانه کودتا توانست سیستم سیاسی و ساختار دولت ترکیه را بتدریج و تا حدودی اسلامی نماید و هویت اسلامی را به مردم ترک باز گرداند.هر چند این دو نظام قابل مقایسه نیستند و سیاست نئولیبرال اردوغان با سیاست قرون وسطایی خامنه ای تفاوت جدی دارد .
10_ فرهنگ و زبان اساسا از هویت ملی و مذهبی متاثر است و در خاورمیانه بسته به این که تاریخ پیش از اسلام این جوامع چگونه بوده است ؛ فرهنگ ها می تواند «ملی » تر و یا اسلامی تر باشند. بنابراین هویت سوم یعنی هویت سیاسی _ ایددئولوژی متاثر از هویت ملی و مذهبی ازاوایل قرن بیستم در ایران پا گرفت .
11_ هر چند ؛چپ ایران، مذهب را افیون توده ها می پندارد و «ناسیونالیسم» را در تضاد با مبارزه طبقاتی می پندارد ولی در عمل چپ های ایران هم متاثر از اسلام شیعه و هم متاثر از میهن دوستی بودند . اسلام سیاسی هم بطور کلی ناسیونالیسم را رد نمی کند و عموما به ایران اسلامی معتقد است.
12_ در باره اسلام سیاسی و چپ به دلیل حاکمیت مذهبی و حمایت چپ از انقلاب و اینکه چپ نتوانست فجایع پس از انقلاب 57 را پیش بینی نماید. بنابراین نمی توانست با شاه ویا بخیتار به توافق برسد . چپ ایران سالهاست که بشدت زیر حمله راست گرایان و ناسونالیست های افراطی قرار گرفته اند . واقعیت این است که نه چپ و نه اسلام سیاسی ماهیتا یکدست عمل نمی کنند . اکنون در فضای سیاسی ؛چپ های دمکرات ، سوسیال دمکراتها و کمونیست های افراطی را داریم . اسلام سیاسی هم در عرصه ملی و منطقه ای یکسان عمل نمی کنند وتفاوت ها در بین شان جدی است بطور مثال اصلاح طلبان مذهبی که خود به طیف های گوناگونی تقسیم می شوند که ناسیونالیسیسم ایرانی را رد نمی کنند ویا بعبارت دیگر «ایرانیت» بعنوان هویت اول و یا دوم خود قبول دارند.

13_ اینجانب 45 سال پیش در جشن های 2500 ساله شرکت داشته ام و به مدت یکسال در کنار تخت جمشید زندگی کرده و حال و هوای آن روز ها را بخوبی به یاد دارم که چگونه مردم ایران در مقابل آن بی تفاوت بودند ولی شاه توانست با برگزاری چنین جشنی به اعتبار بین المللی ایران بیافزاید. در آن روز ها مردم به مسخره ادای محمد رضا شاه را در می اورند که می گفت:« کوروش ارام بخواب که ما بیداریم »
اکنون پس از گذشت 45 سال، جوانانی که تماما در مدارس و دانشگاههای ایران مغز شویی اسلامی شده بودند، تحت تاثیر تبلیغات ماهواره و دیجیتال و به دلیل نارضایتی عمیق از سیستم اسلامی به بسوی ناسیونالیسم افراطی و نژاد پرستانه کشیده می شوند و این تنها جوان فارس زبان نیستند . ناسیونالیسم افراطی و نژاد پرستانه را می توان در ترک ها ، کرد ها ، بلوچ ها وعرب های ایران مشاهده کرد .البته این احساسات ملی گرایی تا حدود ی که نرم و فرهنگی ب باشد، بسیار مثبت است ولی روند ها می تواند بسیار خطرناک باشد.
سخن آخر اینکه فعالان و آینده سازان ایران بایستی گوناگونی اتینکی ایران را به رسمیت بشناسند و چهارچوب حقوقی آن را از همین امروز مشخص نمایند و جلوی خود شیفیتگی نژادی و جنگ های بی پایان بایستند .

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد