logo





اسلام سیاسی و اسلام افراطی:
تحلیل منطقی و پاسخ های ساده

پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۸ اوت ۲۰۱۶

ف. آزاد

خلاصه: هر سوالی دارای یک جواب سادۀ غلط است. نوشته های فارسی کنونی در مورد اسلام سیاسی و افراطی را بدو بخش عمومی می توان تقسیم کرد: نوشته هایی که محتوی پاسخ های ساده به سئوالات در بارۀ علل ترورهای اخیر مسلمانان افراطی هستند. و ارزیابی های تحلیلی، تاریخی و جامعه شناختی اسلام سیاسی و افراطی. مولفین نوشته های نوع اول را معمولأ کسانی تشکیل می دهند که آشنایی و عادت به تحلیل سیستماتیک و منطقی مسائل ندارند، در حالیکه مولفین ارزیابی های نوع دوم را معمولأ اشخاص آشنا و موظف به تحلیل سیستماتیک و آکادمیسین های اروپایی تشکیل می دهند. درین میان البته کسانی نیز هستند که باوجود تظاهر آکادمیک، به جهت تصورات میهن پرستانۀ و مد ضد اسلامی، جانبدارانه و سهل انگارانه می نویسند. درحالیکه ضرورت ساختار تحلیل منطقی نیازمند پرهیز از علائق میهن پرستانه و مد های عقیدتی در اشکال مختلف آن (ملی و نیز "چپ") است.

جوهر نوشته های تحلیلی و دور نگر خصوصأ مولفین غربی را در این مورد: ارزیابی زمینه ها تاریخی، جامعه شناختی و اقتصادی وضع مسلمانان غرب و اروپا تشکیل می دهد که علل بروز ترورهای اخیر را، همچنانکه باید، به وضعیت قابل تجربۀ بحرانی جوامع غربی تحویل می کنند که ناشی از سوابق سیاست های کوته بینانۀ استعماری و تاریخی آن ها در داخل بوده است. در حالیکه گروه اول بواسطۀ عدم عادت به تحلیل سیستماتیک منطقی در پی یافتن توجیهی برای پیشفرض های عقیدتی خود می روند و عجولانه نگاه خود را محدود به جنبۀ "اسلامی" این وضع بحرانی عمومی و تاریخی می کنند.

کمااینکه ترورهای ضد خارجی دهه های اخیر در اروپا و آمریکای شمالی، ترور های پلیسی طولانی مدت سیاهان در آمریکای شمالی که اخیرأ باز عود کرده اند و ترورهای دست راستی دهۀ اخیر در اروپا، همه نشان از جوانب عمومی افراطی گری و جای گرفتن آلترناتیو افراطی گری بجای دیالوگ برای حل مشکلات اجتماعی و سیاسی در غرب هستند. لذا نمی توان سهل انگارانه فقدان افراطی گری میان "غیر اعراب و غیر مسلمانان" اروپا را بعنوان دلیل انحصار افراطی گری به مسلمانان نسبت داد. خصوصأ که علاوه بر رواج افراطی گری دست راستی ضد خارجی میان ایرانیان مقیم اروپا که منجر ترور مونیخ شد، نه می توان ترور های دست راستی مسیحی و "سفید پوستانه" بر علیه سیاهان آمریکا را از این رواج کنونی افراطیگری استثاء کرد؛ و نه می توان چشم بر سازمان دادن و حمایت ترور داعش بعنوان آلترناتیوی در برابر سازمانهای مسلح شیعه در خاورمیانه دهۀ کنونی (تحلیل سیمور هرش)، توسط سازمان های سیاسی و جاسوسی غرب بست.

یاد آوری می کنم که نه تنها حمایت فعلی عربستان سعودی (مورد حمایت ناتو) از تروریسم سنی، بلکه خبر حمایت کنونی سازمان های دولتی ترکیۀ عضو ناتو و مورد حمایت مستقیم آمریکای شمالی از سارمان های تروریستی اسلامی که در گذارش رسمی دولت آلمان منعکس شده است، دال بر بقای حمایت غرب از سازمانهای تروریستی سُنّی است.

باتوجه به این حمایت سابق و اخیر ناتو از سازمانهایی که اعضاء و طرفدارانشان به ترور در کشورهای ناتو و یا وابسته به ناتو نظیر فرانسه مشغولند، می بایستی نظیر تحلیل های دورنگر متخصصینی نظیر سیمور هرش، اسلام افراطی و یا سیاسی نظیر داعش را محصول سیاست های کوته بینانۀ آمریکای شمالی و ناتو دید که نظیر هر سیاست کوته بینانه منجر به نتایج خطرناکی شده است. لذا حتی اگر عجولانه! افراطی گرایی فعلی ضد سیاهان در آمریکای شمالی و افراطی گرایی کنونی دست راستی ضد اسلامی اروپایی را هم از بحران افراطی گرایی و آلترناتیو افراطی گری و ترور بعنوان حل عجولانۀ مشکلات تاریخی اجتماعی و سیاسی، تفکیک کنیم. باز زمینۀ غربی سیاسی شدن اسلام تروریستی ملهم از داعش را نمی توانیم انکار کنیم.

در خاتمه یادآوری این نکته نیز ضروری است که ارزیابی های تاریخی نشان می دهند که زمینه های اسلام سیاسی معاصر به رواج بینش های افراطی سیاسی غربی میان مسلمانان و حمایت تاریخی اروپای غربی و خصوصأ آلمان نازی از اسلام در اواسط قرن بیستم و دوران جنگ دوم جهانی بر می گردد که ناشی از ضدیت توام اسلام و اروپا با اندیشه های سوسیالیستی بود.



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد