جرثومه اى همچون "جمهورى" اسلامى مى تواند عامل اصلى در ناامن شدن ايران باشد؛ جمهورى اى كه آتش بيار معركه در كشورهاى مسلمان و منطقه است و آنجاها را ناامن كرد، جمهورى اى كه توسط ايادىِ حوثى اش در يمن، آنجا را به آتش كشيد و نيز تداوم حكومت اسلامى در ايران كه هر حكومت دينى ميل به كُشتار دينى و بستن زبان مخالف و منكوب كردن آنها دارد، خود ناامن كننده كشور است. و وقتى حكومت دينى ايران بر مبناى سياست "صدور انقلاب اسلامى" نقش اصلى در ناامن كردن منطقه و كشور يمن دارد چگونه مى توان بر اين باور نبود كه آنها نيز مى توانند مشابه همان عمل كنند و كشور مان را ناامن كنند؟ مردم محتاج به نان شب خود نمى توانند چنين خطرى را ببينند. هم اكنون خبر احتمال پشتيبانى مالى از سوى عربستان و امارات به كردهاى جدايى طلب مى رسد، كمك مالى به جندالله بلوچستان از سالها پيش آغاز شده بود.
شركت شاهزاده ترکی فیصل، رییس سابق سازمان اطلاعاتی عربستان، در گردهمایی اخیر مجاهدين در پاریس
اعلام پشتیبانی وی از تغییر رژیم تهران و نيز دیدار و مذاکره محمود عباس رییس دولت خودگردان فلسطین با مریم رجوی رهبر سازمان مجاهدین مجموعه اى از حمايت هاى رياض از گروهاى مسلح است.
"جمهورى" اسلامى با سياست نابكارانه "صدور انقلاب اسلامى" و بر اين اساس پشتيبانى از حوثى هاى يمن و تلاش در راه گشودن قطب جديدى بر محور روسيه، ايران و سوريه و حمايت از دولت و نيروى شيعى عراق و تحريك شيعيان امارات، با چنين دخالت هايى عملاً ايران را در معرض اغتشاشات احتمالى مسلحانه در مناطق ذكر شده با پشتيبانى مالى عربستان و امارات قرار داده است، "جمهورى" اسلامى ايران عامل اصلى چنين خطرى براى ايران است. مردم محتاج به نان شب و گرفتار روزمرگى نمى توانند اين خطر را جدى بگيرند؛ تداوم اين جمهورى دينى، خطر فروپاشى ايران است آنرا جدى بگيريم.
ما ايرانيان چنين وضع بحران سياسى ناشى از ناكارآمدى دولت و حكومت دينى را در تاريخمان تجربه داريم. دولت دينى ساسانيان نمونه بارز آنست. وضعيت جامعه ايران در اواخر دوره ساسانى بسيار آشفته و نگران كننده بود. اصلاحاتى كه در اين دوره انجام مى شد در جهت منافع فرودستان جامعه نبود، در گيرى هاى داخلى براى كسب قدرت، شورش سرداران سپاه مانند شهربراز، پيروز و فرخ هرمز، پس از قيام سردار سپاهى بهرام چوبينه تداوم داشت، فتنه و نيرنگ مذهبيون زردتشتى (موبدان) دست شيرويه را به خون پدر آلوده ساخت، و اين وضع نمى توانست به بحران سياسى و اجتماعى منجر نشود و روحانيون زردتشتى بر حسب بينش دينى خود كه نظام سياسى را بدان آلوده كرده بودند هيچ طرح و پيام اميد بخشى نداشتند تا آن را ارائه كنند. اين وضعيت ايران را از درون متلاشى كرد و عربان با اطلاع از اين وضعيت شكننده به ايران تازيدند. ما ايرانيان اكنون در چنين وضعى قرار گرفته ايم كه ناشى از سياست بى خردانه روحانيت شيعى است كه نظام سياسى را در تباهى اش تداوم بخشيده و جامعه را به بحران همه جانبه كشانده است ؛ وضعيت ايران هر چند به ظاهر آرام است اما تداوم سياست هاى مخرب "جمهورى" اسلامى چه در عرصه داخلى و چه خارجى مى تواند ايران را شكننده كند.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد
