logo





گفتگو پيرامون پروژه "شکل دهی تشکل بزرگ چپ"

پروژه وحدت چپ را ادامه می دهيم!

پنجشنبه ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - ۰۵ مه ۲۰۱۶

عصرنو: پروژه "شکل دهی تشکل بزرگ چپ" يکی از پروژه های مهم جريان چپ در ايران است که نظر مساعد بخشی از نيروهای چپ را جلب کرده و علاقمندان به پروژه، سرنوشت آن را پی می گيرند. مدتی است که اطلاع رسانی از جانب دست اندرکاران این پروژه صورت نمی گيرد. با توجه به موضع گیری هائی که صورت گرفته است، به خصوص بعداز کنار کشیدن شورای موقت سوسياليست های چپ ايران از پروژه و انتشار بيانيه کميته  مرکزی سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران، سئوالاتی در ميان علاقمندان نسبت به سرنوشت پروژه به وجود آمده است.

عصرنو به نمايندگان نيروهائی که آماده ادامه پروژه هستند، مراجعه کرده و چند سئوال را با آن ها در ميان گذاشته است. در اين گفتگو رفقا: بهروز خليق از سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)، پرويز نويدی از "طرفداران پروژه وحدت چپ در سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران"، رسول آذرنوش از کنشگران چپ و مجيد زربخش شرکت دارند.

اولين سئوال را با رفيق پرويز نويدی در ميان می گذارم. چند ماه قبل گزارشی از جانب گروه کار تدارک و سازماندهی در مورد وضعيت طرف های پروژه وحدت چپ منتشر شد. ولی بعد از آن اطلاع رسانی در مورد پروژه صورت نگرفته است. چرا؟
پرويز نويدی:
درست می گوئید پس از گزارش جلسه حضوری ٨ نوامبر ٢٠١٥ که در آن از سوئی به مشکلات پروژه وحدت چپ اشاره داشتیم و از سوی دیگر تاکید نمودیم که "لازم می دانیم با صراحت و روشنی اعلام کنیم که به تلاش خود برای پایان دادن به پراکندگی چپ، به تلاش برای پر طنین کردن صدای خود در هر کجا که سخن مشترک داریم، امیدوارانه ادامه می دهیم" تا کنون، گروه تدارک و سازماندهی گزارشی منتشر نکرده است. ما به این مشکل توجه داشتیم. اما با وضعیت پیچیده ای مواجه بودیم که هر نوع برخورد ما می توانست اثرات معینی به جا بگذارد. از آنجا که شورای موقت سوسیالیست های چپ ایران اعلام کناره گیری کرده بود و سازمان ما ـ اتحاد فدائیان ـ نتوانست نه برای توقف پروژه و نه برای ادامه آن، به توافق برسد. اعلام ادامه پروژه در آن مقطع و بدون توجه به نظر رفقای مخالف در درون سازمان ما می توانست تنش زا باشد. از سوی دیگر سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) با وضعیت جدیدی به لحاظ ترکیب نیرو، روبرو شده بود. می بایست نسبت به این وضع جدید اعلام موضع نماید. اکنون موضع همه نیروها در ارتباط با تداوم این پروژه با ترکیب جدید روشن شده است، امیدواریم فعالیت ها درجهت به فرجام رساندن این پروژه بدون وقفه ادامه یابد. ما به سهم خود تاکید داریم که بعد از این و با توجه به این وقفه، گزارش تصمیمات و چگونگی پیشرفت وظایف را به شکل علنی به اطلاع علاقمندان برسانیم. البته به نظر من ما می توانستیم بهتر عمل کنیم، ولی با توجه به حساسیت اوضاع ممکن نشد. درست تر این بود که به شکلی علاقمندان به پروژه وحدت را نیز در جریان علل عدم پیشرفت کارها و مشکلات فرار روی پروژه، قرار می دادیم. به همین خاطر من شیوه کارمان را قابل انتقاد می دانم و امیدوارم در آینده، با چنین مشکلاتی روبرو نشویم.

رفيق بهروز خليق پاسخ شما به اين سئوال چيست؟
بهروز خليق:
می دانيد که سه سازمان و جمعی از کنشگران چپ در همکاری با هم یک نقشه راه دو ساله، به منظور تحقق این پروژه تدوین کردند. در طی دو سال نقشه راه پيش رفت. پس از برگزاری چهارمین سمینار ـ کنفرانس، گروه تدارک و سازماندهی بر پایه نقشه راه از چهار طرف پروژه خواست که با توجه به حاصل کار، تصمیم خود را در مورد “وحدت و شرکت در سازمان واحد” اعلام کنند. سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) و کنشگران چپ اعلام کردند که در کنگرۀ مشترک شرکت خواهند جست. اما شورای موقت سوسیالیست های جپ ایران از پروژه وحدت چپ کناره گرفت. سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران بعد از چهار ماه و بعد از برگزاری کنگره فوق العاده اعلام نمود: "متاسفانه در حال حاضر سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران نمی‌تواند نسبت به تداوم این پروژه یا توقف آن نظر قطعی ابراز کند." با این حال کمیتۀ مرکزی اين سازمان با انتشار تحلیلی در بارۀ پروژه اعلام کرد که پروزه وحدت چپ شکست خورده، و یکی از نمایندگان آن نیز گروه کار تدارک و سازماندهی را بلاموضوع اعلام کرد و در جلسات آن حضور نیافت. اما بخش ديگری در این سازمان بر تداوم پروژه تاکيد دارد.

با اين ترتیب پروژه وحدت چپ در وضعيت جديدی قرار گرفت. عدم ابراز نظر قطعی نسبت به تداوم پروژه از جانب کنگرۀ سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران، اعلام شکست آن توسط کمیتۀ مرکزی آن، مخالفت بخشی و موافقت بخش ديگر اتحاد فدائی با تداوم پروژه، وضعيت دشوار و پيچيده ای را برای پروژه پيش آورد. یکی از نمایندگان اتحاد فدائیان خلق ایران پيشنهاد داد که با توجه به پاسخ های چهار جریان و پایان زمان تعیین شده در نقشه راه و مشکل پيش آمده، بر اساس بند قيد شده در نقشه راه، لازم است گروه کار تدارک و سازماندهی برای حل مشکل به هیئت های نمایندگی سازمان ها و کنشگران چپ مراجعه کند. اين پيشنهاد پذيرفته شد، ديدار نمايندگان صورت گرفت و نامه هائی بين نمايندگان مبادله گرديد. ديدار و نامه ها تغييری در اتحاد فدائیان خلق ایران به وجود نيآورد.

پيش آمدن وضعيت جديد، ديدار و مبادله نامه ها با کميته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران از يکسو و از سوی ديگر بحث ها و مسائلی که در سازمان ما در وضعيت جديد پروژه پيش آمد نیل به تصمیم در مورد پیشبرد بعدی پروژه، اطلاع رسانی را به تاخير انداخت.

رفيق رسول شما به عنوان نماينده کنشگران چپ می توانيد روندی را که در بين کنشگران در اين مدت پيش رفته است، توضيح دهيد؟
رسول آذرنوش:
بدنبال عدم دستیابی به منشور واحد در زمان پیش بینی شده در نقشه راه و کناره گیری شورای موقت سوسیالیست ها از پروژه وحدت و بن بستی که در سازمان اتحاد فدائیان خلق پیش آمد، کنشگران چپ طی یک نشست حضوری در آخن ( آلمان ) به ارزیابی از شرایط جدیدی که برای این پروژه ایجاد شده بود پرداختند.

در این نشست ایده ادامه پروژه وحدت در وضعیت جدید به تصویب رسید. به این ترتیب، بله ما مصمم هستیم پروژه را در وضعیت جدید ادامه دهیم.


رفيق مجيد زربخش همين سئوال را با شما در ميان می گذارم. توضيح شما چيست؟
مجيد زربخش:
در آخرين سمينار ـ کنفرانس حضوری وحدت چپ در روزهای ٧ و ٨ مارس ٢٠١٥، چهار طرح منشور و دو اساسنامه مورد بررسی قرار داشت که می بايست پيرامون آن ها، تصميم گيری نهائی انجام گيرد. گفتگوهای دو روزه کنفرانس اما نتوانست طرح ها را بهم نزديک کند و به توافق بيشتری نائل آيد. در نتيجه گروه کار تدارک و سازماندهی بنا بر تصريح فراخوان "بند ٥ خطوط راهنما" حاصل کار را برای تصميم گيری به طرف های چهارگانه پروژه فرستاد.

"شورای موقت سوسياليستهای چپ ايران" در نشست عمومی خود در ١٠ ماه مه ٢٠١٥ با توجه به اين حاصل کار، ضمن ارزيابی از اين پروژه بمثابه "تلاشی مثبت در جهت نزديکی بخشی از نيروهای چپ دمکرات و سوسياليست کشور ما در مبارزه عليه نظام جمهوری اسلامی، برای آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و سوسياليسم در ايران" و اين که "پروژه با توجه به همه تلاش های پرارج، موفق به تبيين پايه های نظری، برنامه ای و تشکيلاتی مورد توافق چهارجريان تشکيل دهنده پروژه برمبنای يک منشور و يک سند ساختار مشترک که لازمه ايجاد يک تشکل واحد چپ سوسياليستی نگرديد"، اعلام داشت که "با توجه به چنين وضعی کنگره مشترک نمی تواند براساس پيش بينی نقشه راه شکل گيرد و برگزار شود".

گرچه اين اظهار نظر که کنگره مشترک نمی تواند براساس پيش بينی نقشه راه شکل گيرد به معنای پايان تلاش برای پيشبرد پروژه وحدت چپ نيست ولی اکثريت شورای موقت پايان فعاليت در اين راستا را دنبال کرد. بدين ترتيب شورای موقت از اين پروژه کنار رفت. چند نفر از رفقا، از جمله من، با اين تصميم مخالف بوديم و به لزوم تلاش در پيشبرد پروژه وحدت چپ تاکيد داشتيم و هم اکنون جدا از شورای موقت به اين تلاش  ادامه می دهيم.

در سازمان فدائيان خلق ايران (اکثريت)، اين روند چگونه پيش رفت؟
بهروز خليق:
چنانچه گفتم وضعيت جديد پروژه وحدت چپ مسائل و بحث هائی را در سازمان ما به وجود آورد. قرار مصوبه کنگره چهارده سازمان با توجه به حضور چهار طرف در پروژه، تصويب شده بود. برخی رفقای ما می گفتند که بخش هائی از شرکت کنندگان در پروژه کنار کشيده  و پروژه با مشکل مواجه شده است. لذا بايد با توجه به بند آخر قرار کنگره، برای شکل دادن "اتحادی در راستای وحدت" حرکت کنيم و يا اينکه مسائل حقوقی تداوم پروژه را در سازمان حل کنيم. شورای مرکزی سازمان در ماه دسامبر وضعيت جديد پروژه را در جلسه حضوری خود مورد بحث و بررسی قرار داد و سرانجام قراری را تصويب کرد. در قرار مصوب شورای مرکزی گفته شده است که سازمان برادامه تلاش برای وحدت نیروهای چپ تاکید دارد و براين نظر است که با توجه به تغییرات در ترکیب نیروهایی که آماده مشارکت در پروژه وحدت هستند و با در نظرداشت وضعيت جديد پروژه، ما نیازمند تدوین نقشه راهی منطبق بر این شرایط هستيم. برپايه قرار مصوب شورای مرکزی، سازمان گفتگو با نیروهای مشارکت کننده در این روند را ادامه خواهد داد و مشترک با آنها برای تبیین شرایط جدید و تدوین نقشه راهی منطبق با این شرایط اقدام خواهد نمود.

برهمين پايه سازمان ما آماده گفتگو و تدوين نقشه راه منطبق با شرايط جديد با نیروهای آماده مشارکت در پروژه وحدت است. کنگره سازمان تصمیم نهایی برای به سرانجام رساندن پروژه را اتخاذ خواهد کرد.

براساس مصوبه شورای مرکزی ما با نیروهایی که آماده مشارکت در پروژه وحدت هستند، پروژه را ادامه می دهيم و کنگره سازمان تصمیم نهایی برای به سرانجام رساندن پروژه را اتخاذ خواهد کرد.

سازمان ما نسبت به روندهای درون اتحاد فدائی با حساسيت برخورد می کند. مسئولانه اين است که هم پروژه  وحدت چپ تداوم پيدا کند، و هم اختلاف در درون اتحاد فدائی تشديد نشود. اميدواريم که دو طرف در اتحاد فدائی با حوصله، با انعطاف و تعقل با شکاف شکل گرفته برخورد کنند.

در اتحاد فدائی وضعيت ويژه ای به وجود آمد. می توانید اين وضعيت را توضيح دهيد؟
پرويز نويدی:
در سازمان ما پیرامون این پروژه تفاوت نظر وجود دارد. این تفاوت با شدت و ضعف از همان روزهای اول شکل گیری پروژه وحدت چپ وجود داشت، اما این اختلاف نظر با گذشت زمان و با جدی شدن امر وحدت، برجسته تر شد. بر اساس نقشه راه و طبق درخواست گروه تدارک و سازماندهی قرار این بود که چهار طرف پروژه پس از پیشرفت مباحث، پیرامون نتیجه کار اظهار نظر کنند. ما برای تصمیم گیری پیرامون وحدت در ماه ژوئن ٢٠١٥ کنگره فوق العاده گذاشتیم، اما نتوانستیم برای تداوم و یا توقف پروژه به نظر مشترکی برسیم. پاسخ کنگره سازمان ما که توسط کمیته مرکزی در اواخر سپتامبر با چهار ماه تاخیر، به گروه تدارک و سازماندهی اعلام شد، به اندازه کافی گویاست:

"سازمان اتحاد فدائیان خلق، برای تصمیم گیری نهائی پیرامون پروژه «شکل‌دهی تشکل بزرگ چپ» کنگره فوقالعاده ای در ماه ژوئن برگزار کرد. علیرغم بحثهای طولانی پیرامون تداوم پروژه برای یک دوره معین، حداکثر شش ماه، از یک سو و توقف پروژه بدلیل فقدان چشم انداز لازم برای رسیدن به یک منشور موسسان، از سوی دیگر جلسه موفق به دستیابی به یک تصمیم مشخص نشد و در نهایت تصمیم گرفت تا با انتخاب یک کمیسیون، شانس مجددی برای یافتن یک راه حل مشترک و مورد قبول اکثریت اعضاء سازمان به خود دهد. این کمیسیون هم پس از یک و ماه نیم تلاش، بدون حصول نتیجه به کار خود پایان داد.

بر اساس نقشه راه، دو سال پس از آغاز مباحث، سازمان می‌بایست نسبت به نتیجه کار اظهار کنند. متاسفانه در حال حاضر سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران نمی‌تواند نسبت به تداوم این پروژه یا توقف آن نظر قطعی ابراز کند."

پس از این پاسخ بود که طرفداران ادامه پروژه وحدت در تشکیلات سازمان ما با صدور "قراری" تصمیم خود را به اطلاع تشکیلات سازمان و گروه تدارک و سازماندهی رساندند. متن قرار چنین بود:
"از آنجا که کمیسیون منتخب کنگره فوق العاده سازمان نتوانست قرار مشترکی در رابطه با ادامه پروژه وحدت ارائه نماید، ما امضاکنندگان این "قرار" اعلام می کنیم که آماده ایم همراه با تمامی جریانات و افرادی که چشم انداز مثبتی برای تحقق این پروژه دارند و آن را در خدمت حضور موثرتر چپ در صحنه سیاسی کشور و تقویت مبارزه ترقیخواهانه مردم ایران می دانند، روند طی شده برای دستیابی به وحدت در کنگره مشترک را ادامه دهیم.

ما تلاش فعالان، گروههای کار و مسئولان پروژه وحدت چپ در این چند ساله را، به رغم کاستی های آن، مثبت می دانیم و نفس گام برداشتن ذر راه وحدت بخشی از چپ را دستاوردی ارزشمند در جهت همگرائی و وحذت چپ ارزیابی می کنیم.

از نظر ما مهمترین دستاورد این پروژه برای همگرائی و وحدت چپ، اشتراکاتی است که به توافق همه اعضای گروه کار منشور، که در آن نظرات متفاوت از چهار طرف پروژه حضور داشتند، رسیده است. هر چند این اشتراکات برای وحدت مفید و لازمند، اما به اعتقاد ما بخصوص در رابطه با روند گذار به یک جمهوری دموکراتیک، شعار انتخابات آزاد و نوع رابطه با نیروهای درون و پیرامون حکومت، کاستی ها و ابهاماتی دارد که برای تضمین موفقیت کنگره مشترک و ایجاد یک سازمان واحد کافی نیستند. ما با تاکید بر همین اشتراکات، وارد مذاکره برای دستیابی به مبانی سیاسی نظری و منشوری قابل اتکا برای وحدت می شویم و بر اساس اشتراکات و توافقات پیرامون مضامین پیشنهادی، خواهان ورود به کنگره مشترک در یک محدوده زمانی کوتاه-پیشنهاد ما حدود ۶ ماه است- هستیم."

بنابراین ما خود را نیروی ادامه پروژه وحدت می دانیم و اعلام می کنیم که دست همه یارانی را که اماده گام برداشتن در راه دستیابی به وحدت چپ هستند، به گرمی می فشاریم.

با اين گفته ها، مشخص است که پروژه وحدت چپ بعد از وقفه ای چند ماهه، دوباره به راه افتاده و بخش بزرگی از نیروهای پروژه مصمم به تداوم پروژه وحدت چپ هستند. آيا بعد از اين از وضعيت پروژه گزارش داده خواهد شد که علاقمندان به پروژه در جريان قرار گيرند؟
رسول آذرنوش:
طبعا با فعال شدن مجدد این پروژه، گزارش مکتوب از چگونگی پیشرفت آن ارائه خواهد شد و پیش از هر چیز نقشه راه باید مورد بازنگری قرار گرفته و در انطباق با شرایط جدید و با زمان بندی معین تنظیم گردیده و با توافق فعالان این پروژه باجرا گذاشته شود.

رفيق مجيد آيا شما مصمم به مشارکت در پيشبرد وحدت چپ هستيد. چگونه؟
مجيد زربخش:
ما فعاليت برای پروژه وحدت چپ را به منظور پاسخ به يک ضرورت آغاز کرديم. ما برآن بوديم که حضور سازمان يافته چپ در صحنه سياسی ايران و تبديل نيروی پراکنده چپ به يک تشکل بزرگ و موثر در تحولات جامعه، ضرورتی سياسی، تاريخی و نيازی مبرم است. اين حضور سازمان يافته هم برای امروز و هم برای آينده ايران جهت دفاع از آزادی، دمکراسی، عدالت اجتماعی و دفاع از منافع و مطالبات کارگران، مزدبگيران و زحمتکشان کشور اهميت و نقشی ترديدناپذير دارد. تلاش برای شکل دهی "تشکل بزرگ چپ" که هدف پروژه مورد نظر ما بود، اقدامی در اين راستا بشمار می رفت. اين ضروت بی شک هم چنان وجود دارد و ما نمی توانيم در برابر اين مسئوليت بزرگ بی تفاوت باشيم.

در عين حال ما از همان آغاز کار به دشواری ها و مشکلات راه آگاه بوديم. پيشينه و تاريخ گذشته گروه های مختلف چپ، از جمله مشارکت کنندگان در پروژه، ديدگاه های متفاوت در برداشت از چپ و سوسياليسم، در ارزيابی اوضاع، در برخورد به تحولات ايران و نيروهای درون حاکميت يا وابسته به حاکميت و چگونگی گذار از جمهوری اسلامی، در برخورد به رويدادهای مهم جهان و هم چنين مبانی سياسی، برنامه ای و ساختاری سازمانی که در پی ايجاد آن هستيم، از همان ابتدا، ا مشکلات بزرگ ما در رسيدن به تشکلی واحد بود. ما با آگاهی به مشکلات و موانع پيشاروی، در اين راه گام برداشتيم و کوشش کرديم زمينه های تفاهم را گسترش دهيم. توافق های ايجاد شده در روند اين تلاش، از جمله "خطوط مشترک" سه گانه ای که از فراخوان برای مشارکت در روند تشکل بزرگ چپ انعکاس يافته است، نشانه هائی قابل توجه از پيشرفت در اين ارتباط است.

در آخرين سمينار ـ کنفرانس حضوری، ميزان توافق ها، هنوز برای شکل دهی يک تشکل چپ کافی نبود و پروژه را با مشکل و اختلال روبرو ساخت. با ايجاد اين شرايط، برخلاف کسانی که از پروژه کنار رفتند، به نظر من درست نيست که با توجه به دستآوردها، راهی برای فرارفتن از وضعيتی که با آن روبرو هستيم بيابيم. اين راهی است که بخشی از مشارکت کنندگان در پروژه در پی آنند.

در پايان می خواستم به نمونه ای از نتايج برخی تلاش ها برای وحدت چپ ها در کشورهای ديگر اشاره کنيم. اين تجربه ها هرچند بربستر شرائط ديگر جريان دارد ولی بهرحال برای همه قابل تامل است.

در آلمان حزب چپ ها را گرايش های فکری گوناگون و بعضأ متضاد، در جدال با سدها و موانع مختلف، پايه ريزی کردند. هم اکنون نيز اين گرايش ها در حزب وجود دارند. اين کثرت گرائی در عين حال که حامل نوعی درهم ريختگی در حزب است، يک عامل پويائی نيز هست. اين کثرت گرائی نه فقط همزيستی تفاوت ها، بلکه در مواردی همزيستی متضادهاست. اين حزب با وجود اختلاف نظرهای بزرگ، توانست به يک نيروی تاثيرگذار در آلمان تبديل شود. طرح مسائل اجتماعی، حقوق و مطالبات اجتماعی و مطالبات کارگران و ايجاد حساسيت در اين عرصه، طرح مسائل حداقل دستمزد و سرانجام وادار شدن احزاب حاکم به توجه و اقدام در اين راستا ....... از موارد اين تاثيرگذاری است. اين حزب در عين حال توانست نسل جديدی از چپ ها را در خود متشکل کند. نمونه هائی از اينگونه را در برخی ديگر از کشورهای اروپائی و در امريکای لاتين نيز می توان مشاهده کرد. برخلاف اين روند، در کشورهائی از اروپا که چپ هم چنان دستخوش پراکندگی است، ما با گروه های متعدد چپی روبرو هستيم که نه نفوذ و نه تاثير اجتماعی دارند.

گرچه تجربه شرائطی مشخص را نمی توان بطور مکانيکی به شرائط ديگری منتقل کرد. ولی بهرحال آنچه به دستآوردهای عمل متحد و گسترده و يا پيآمدهای پراکندگی مربوط می شود، امريست که عموميت دارد.

آيا با تغيير وضعيت پروژه، نقشه راه جديدی تدوين خواهد شد؟ آيا از کميته مرکزی سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران دعوت کرديد که در پيشبرد پروژه سهيم شوند؟
بهروز خليق:
چنان که پیشتر گفته شد قرار مصوبۀ شورای مرکزی سازمان ما بر لزوم تدوین نقشۀ راه جدیدی توسط نیروهائی که آمادۀ مشارکت در تداوم پروژۀ وحدت اند، تأکید دارد. کنشگران چپ و آن بخش از اتحاد فدائیان خلق ایران که خواهان ادامۀ پروژه است نیز بر این نظرند که پيشبرد پروژه مستلزم تدوين نقشه راهی منطبق بر شرايط جديد است.

طبعأ نقشۀ راه جدیدی با مشارکت نیروهای خواهان تداوم پروژه تدوین خواهد شد. ما و کنشگران چپ در نامه ای به کمیتۀ مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق با تفاهم نسبت به دشواری بروزیافته در این سازمان، میان "اظهار نظر در مورد سرنوشت پروژۀ وحدت" با تداوم آن تفاوت گذاشته ایم و امیدوار بوده ایم که به این ترتیب رفقای اتحاد فدائی در تداوم پروژه سهیم شوند و در عین حال حق کنگرۀ آتی این سازمان برای اظهار نظر در مورد سرنوشت پروژه محفوظ باشد. این عین تدبیری است که در نقشۀ راه موجود نیر پیشبینی شده بوده است. در اینجا من این دعوت را از رفقای کمیتۀ مرکزی تکرار می کنم.

رفيق نويدی آیا این گفته ها به این معنا نیز هست که فراخوان جدیدی تهیه خواهد شد و یا اینکه فراخوان قبلی هم چنان اعتبار دارد؟
پرويز نويدی:
فراخوانی که در همان آغاز اعلام شده است، حاصل مباحث چند ساله نیروهای وحدت بود و با توجه به زمینه های مشترک نظری و تشکیلاتی بین آن  ها تنظیم شده بود. از نظر ما آن فراخوان هنوز معتبر است. ما دلیلی برای دادن فراخوان دیگری نمی بینیم. و بر اساس همان می خواهیم پروژه وحدت را به نتیجه برسانیم. طبیعی است نقشه راه متناسب با وضع جدید، اصلاح و تدقیق خواهد شد.


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

اين نوشته يك ماه قبل تهيه شده بود
دنيز
2016-05-06 21:07:33
پوست اندازی لازم چپ ایران
دنیز ایشچی
r ‫پوست اندازی‬‎سالهای بعد از پنجاه و هفت بحث های عمیقی در زمینه تبدیل جنبش چریکهای فدائی از یک سازمان چپ میلیشیا به یک سازمان سیاسی مارکسیستی لنینیستی در جریان بود. همه ماها از انقلاب اکتبر درس آموزی کرده و کپی برداری می کردیم. همه ما فکر می کردیم با درس آموزی از شیوه لینینیستی سازماندهی و مبارزه در آینده نزدیک ما هم موفق خواهیم شد قدرت سیاسی را بدست نمایندگان سیاسی طبقه کارگر گرفته و با بازسازی سوسیالیستی جامعه اقدام کنیم. یکی از این توهمات این بود که در واقع بعد از تجزیه فدائیان خلق به اکثریت و اقلیت، این توهم در مقایسه با بلشویک ها و منشویک ها در ما بمراتب بیشتر شده و فکر میکردیم واقعا تاریخ دارد تکرار میشود و ما هم مثل انقلاب اکتبر بزودی پیروز خواهیم شد. درست است که ما در آن موقع از سازمانی چپ و نظامی پوست اندازی کرده و به یک سازمان سیاسی متشکل و سرتاسری فرا روئیدیم، ولی در خیلی زمینه های دیگر این توهمات مثل ویروس هائی در وجود ما جا خوش کردند و به این راحتی ها نمی خواستند از وجود ما خارج گردند. آیا نسل امروزین فدائیان از فرصت های بوجود آمده برای پوست اندازی های نو نباید استفاده لازم و حیاتی بکنند؟ آیا فدائیان خلق نباید خود در زمینه ایجاد چنین فرصت هائی پیشگام گردند؟ آیا برای جهش های بزرگ، لازم نیست اول از همه گام های هر چند کوتاه، ولی استوار به پیش برداشت؟
به دنبال به بن بست رسیدن پروژه هفت ساله وحدت چپ و معلوم شدن این واقعیت که بخشی از سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران نه تنها هیچ وقت موافق وحدت با به ثمر رسیدن پروژه با ترکیب موجود آن نبودند، بلکه تحت هیچ شرایطی حاضر به تحقق و به فرجام رسیدن چنین پروژه وحدتی نبودند. در شرایطی که شورای موقت سوسیالیستها که آنها هم تحت هیچ شرایطی حاضر به تحقق وحدت چپ نبودند، تنها از این پروژه بعنوانی تریبونی جهت کشاندن خود به مرکز ثقل چالشهای چپ استفاده می کردند، این پروژه با شکست کامل مواجه شد، شرایط نوینی فراهم گردیده است که باید از آن درس های لازم را گرفت و گام های استوار لازم را در راستای به ثمر رساندن فرصت های نوین به پیش برداشت.
سازمان فدائیان خلق ایران اکثریت، بعنوان مرکزی ترین، وسیعترین، پر پشتوانه ترین و پرکارترین سازمان سیاسی چپ ایران میتواند نه تنها از نظر سنگینی حجم کارهائی که به دوش بکشد، بلکه از نظر هدایت، سازماندهی، ایده پردازی و راهبردی در این کار گام به پیش گذاشته و نقش محوری، مرکزی و پیشگامی وحدت را بر عهده بگیرد. در جریان پروژه هفت ساله فرسایشی وحدت چپ، با وجود اینکه سازمان اکثریت بیشترین میزان توان، انرژی و کارکرد تئوریک و برنامه ای را بر دوش میکشید، از نظر روانی و پرستیژ سیاسی نقش میانجیگری ملاحظه کارانه ای را بازی میکرد که میخواهد همه را راضی نگه داشته و همه را با منطق تئوریک و برنامه ای دور یک میز نگه دارد. این در حالی بود که بخش قابل توجهی از افراد و گروه بندی های دور میز، نه فقط خواهان وحدت نبودند، بلکه اهداف و آماج کاملا مغایری را تعقیب می کردند.
لذا باید پروسه هفت ساله به ما آموخته باشد که چه کسانی صادقانه خواهان وحدت می باشند؟ چه کسانی از نظر نظری و روانی آمادگی، پختگی و انعطاف لازم جهت چنین وحدتی را در این فاز و مرحله مشخص دارا می باشند. باید تا حالا تشخیص داده باشیم که کدام جریانات و یا اشخاص مشخصی چنان جایگاهی در تاریخ چپ یافته اند که یا به گذشته های خیلی دور چپ تعلق دارند، یا از صفوف چپ خارج شده جایگاه کاملا دیگری در صحنه سیاسی برای خود تعریف کرده اند. این افراد و اشخاص را باید در همان جایگاهی که قرار دارند مورد احترام قرار داد. باید آنها را خارج از چپ نوینی که نه تنها با شریط روز سیقل می یابد، بلکه جلوتر از زمان خویش حرکت می کند و میخواهد کاروان سازمان طراز نوین جبهه کار، آزادی، دموکراسی و سوسیالیسم را بر صحنه سیاسی کشور به حرکت در بیاورد قرار داد.
نسل فدائیان امروز لازم است پوست اندازی نوینی را بر اساس نیازهای قرن بیست و یکم و شرایط و نیازهای ویژه امروزین انجام داده و پروسه ای را در پیش بگیرند که بخشی از آن برداشتن کلمه “اکثریت” که چه بخواهیم و چه نخواهیم سمبلی از دوران کپی کردن از بلشویسم لنینیستی می باشد، باشند. سازمان فدائیان خلق ایران باید از حاشیه نشینی در مساله وحدت چپ بیرون آمده و در این پروژه نقش کاملا محوری و تعیین کننده ای را عهده دار گردد. بخش دیگر این پروسه شامل زیر یک چطر آوردن آماده ترین بخش نسل فدائیانی می باشد که عملا نمیتوانند خود را در پوسته تنگ اتحاد فدائیان خفه بکنند. بخش سوم این پروژه زیر چطر وحدت گرد آوردن کنشگران منفرد فدائی می باشد که از نحله های موجود به دلایلی کنار کشیده اند، ولی همچنان خود را در مجموعه کنشگران فعال فدائی تعریف می کنند. این فاز از پروژه وحدت میتواند از طریق حرکت در راستای یک کنگره فراگیر قابل نحقق باشد.
پوست اندازی و برداشتن کلمه “اکثریت” نه تنها سازمان را از دوران مارکسیستی لنینیستی سنتی بیرون می آورد، بلکه تاریخچه سازمان را از چهارچوبه باریک “اکثریت” با تمام خوبی ها و بدی های آن بیرون آورده و با تاریخ به مراتب فراگیرتر و پربارتر جنبش فدائی در پیوند زده و به آن دامنه به مراتب وسیعتری می بخشد. کنگره فراگیر آینده که هر سه نحله فدائیان را در خود گرد آورده باشد میتواند به کنگره وحدت سه بخش فعالان کنشگران چپ و بخشی از سازمان اتحاد فدائی که با حسن نیت خواهان تحقق وحدت چپ بودند و سازمان فدائیان اکثریت تبدیل گردد. این اقدام گرچه جهش بزرگ جهت تشکیل دادن حزب طراز نوین امروزین جبهه کار و عدالت اجتماعی نمیباشد، بلکه دیالکتیک بلوغ ساختاری، برنامه ای و آرمانی چپ ایران بر اساس پتانسیل های موجود و امروزین بوده و بخشی از همان گام های استواری می باشد که بدون برداشتن آنها نه تنها امکان جهش بزرگ چپ جهت شکل دادن حزب طراز نوین ممکن نمی باشد.
سنتزی که از امتزاج دیالکتیکی میان فدائیان منفرد، بخش وحدت طلب اتحاد فدائی و سازمان اکثریت می تواند شکل بگیرد، میتواند بلوغ طبیعی امروزین سازمان چریک های فدائی خلق ایران سال پنجاه و هفت، به “سازمان فدائیان خلق ایران” باشد. سازمان فدائیان خلق ایران در فازهای بعدی تکامل، رشد و بلوغ خود که می تواند متناسب با شرایط ویژه زمان تصمیمات لازم را بگیرد. بخشی از این اقدامات ممکن است نوعی از امتزاج با دیگر سازمان های چپ موجود باشد. در چنین شرایطی می باشد که چنین حزب طراز نوینی قادر خواهد بود جبهه سیاسی نیروی کار، عدالت، آزادی و سوسیالیسم را از حاشیه به مرکز ثقل فعل و انفعالات سیاسی کشوری بکشاند.مسئول اصلی شکست و پیروزی چنین پروژه هایی در وحله اول به نسبت تصمیماتی که میگیریم، فقط و فقط خود ماها هستیم. شاید برای بالا زدن آستین ها هنوز هم چندان دیر نشده باشد.
امسال چهل و پنجمین سالگرد حیات جنبش فدائی جشن گرفته شد. جنبشی که در اوج دوران خفقان مطلق سیاسی رژیم سلطنتی که بازتابی از خفقان ایجاد شده از طرف اردوگاه سرمایه داری جهانی در دوران جنگ سرد بود، ققنوس وار سر بر افراشته و به مرگ نحس پنجه افکندند، جانها باختند و خم بر ابرو نیاوردند. بنیان گذاران جنبش فدائی نه تنها نشان دادند که در تاریک ترین دوران تاریخ سیاسی کشور چون فانوس دریائی در تاریکی ها و ظلمات شب می درخشیدند، بلکه بعنوان سکانداران رهروان راه عدالت اجتماعی، راه رسیدن به ساحل آزادی را نشان می دادند. آنها چون ستاره سحری به همه مژده و امید این را می دادند که صبحدمان نزدیک است و با اراده ای محکم بسوی خورشید در حرکت باشند. آنها با سوختن خویش، جوهر شعله های مشعل سوزانی را فراهم آوردند که رهروان راهش نقش تعیین کننده ای در رهبری انقلاب سیاسی ایران در سال پنجاه و هفت را بر عهده داشتند.این روزها نه تنها جنبش فدائی نباید اجازه بدهد از آن روزهای رزم برای آزادی، عدالت، دموکراسی و حقوق بشر بعنوان روزهای سرافکندگی سیاسی یاد نمایند، بلکه به همان نسبت باید با کردار خویش در پروسه چالشهای سیاسی چپ از یک طرف و حضور مستقل و فعال سیاسی خویش در صحنه با سربلندی تمام مشعل جنبش فدائی را هر چه پر افتخار تر به احتزاز در بیاورد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد