"...ما نویسنده ایم ، یعنی احساس و تخیل و اندیشه و تحقیق خود را به اشکال مختلف می نویسیم و منتشر می کنیم ... ایجاد مانع در راه نشراین آثار، به هر بهانه ای، در صلاحیت هیچ کس و هیچ نهادی نیست."
****
شهروند:این کهن فریاد تاریخی که
" قلم بر شمشیر پیروز خواهد شد " را جلال ال احمد، چشم در چشم امیرعباس هویدا فریاد کرد تا هویدا و دولت و آریامهرشان بدانند که قلم می رود تا جدال نا برابر تاریخی اش را در ایران از سنگری دیگرگونه آغاز کند، از سنگر تشکلی صنفی و دموکراتیک، از سنگر کانون نویسندگان ایران.
این جدال نابرابراز اردیبهشت ماه سال 1347 رسمیت یافت. از آن تاریخ تا کنون، 48 سال است که این نهاد صنفی، دموکراتيک و مدنی اعدام، زندان، شکنجه ، سانسور، تهديد ، محروم سازی های اجتماعی و فردی ، ضرب و شتم، لجن پراکنی و چرک زبانی گورزادهای تاريک انديش را با انديشه و بيان و قلم تحقير کرده است تا آن حد که سياه انديشان حکومت اسلامی را حتی سنگ گور کانونيان ترسانده است. (نگاه کنيد به سنگ مزار احمد شاملو، تا سيمای ترس خورده و در هم شکسته ی سياه انديشی را بهتر ببينيد.)
48 سال قبل رژیم پادشاهی ای که فرمان سانسور آثار فرهنگی و هنری آزاداندیشانه و آزادیخواهانه و "غیر خودی" صادر می کرد و تحمل تشکل صنفی و دموکراتیک اهل قلم نداشت، دست به برپایی نمایش " کنگره ای از نویسندگان و شعرا و مترجمان " برده بود, تا مردم فریبی ( و جهان فریبی) کند. اهل قلمی که چندی بعد میلاد کانون نویسندگان ایران را اعلام کردند , با اعتراض و تحریم از این کنگره" دربار"ی استقبال کردند و در بیانیه ی " در باره کنگره نویسندگان"، که 49 تن از شاعران، نویسندگان، مترجمان و پژوهشگران آن را امضا کردند، اعلام نمودند :
"....از نظر ما شرط مقدماتی چنین اجتماعی وجود آزادی های واقعی نشرو تبلیغ و بیان افکار است, در حالی که دستگاه حکومت با دخالت های مستقیم و غیرمستقیم خود در کار مطبوعات و نشر کتاب و دیگر زمینه های فعالیت های فکری و فرهنگی ( که موارد بیرون از حد آن را به کمک اسناد و ارقام می توان ذکر کرد)، آن آزادی ها را عملا " از میان برده است. بنابراین ما وجود چنین کنگره ای را با فقدان شروط مقدماتی آن مفید و ضروری نمی دانیم . از نظر ما، آن شرط مقدماتی با رعایت کامل اصول قانون اساسی در آزادی بیان و مطبوعات و مواد مربوط اعلامیه جهانی حقوق بشر فراهم خواهد شد...."
و اردیبهشت ماه سال 1347 کانون نویسندگان ایران با صدور بیانیه " در باره یک ضرورت" اعلام موجودیت کرد. در این بیانیه با تاکید بر اینکه آزادی اندیشه و بیان یک ضرورت است ، کانون نویسندگان ایران آغاز فعالیت هایش را بر پایه دو اصل آغاز کرد :
1- دفاع از آزادی بیان با توجه و تکیه بر قوانین اساسی ایران – اصل20 و اصل21 متمم قانون اساسی – و اعلامیه جهانی حقوق بشر – ماده 18 و ماده 19
....هرکسی حق دارد به هر نحوی که بخواهد آثار و اندیشه های خود را رقم زند و به چاپ برساند و پحش کند.
2- دفاع از منافع صنفی اهل قلم ....
پس از دوسال فعالیت چشمگیر و موثر , و حدود 6 سال " تعلیق اجباری" و ممنوعیت فعالیت علنی , که سبب شد ه بود کانونیان به طور پراکنده به فعالیت فرهنگی و هنری ( ادبی) خود در انجمن ها و محافل متعدد ادامه دهند, کانون فعالیت اش را ازاواخر سال 1355 آغاز کرد.
سال 1355 تعدادی از اعضا قدیمی کانون و تنی چند از نویسندگان و پژوهشگران(علی اصغر حاج سید جوادی, باقر پرهام, اسلام کاظمیه, منوچهر هزارخانی وشمس آل احمد) در دیدارهایشان توافق کردند که کانون نویسندگان را مجددا" فعال کنند.
کانونیان با انتشار نامه سرگشاده ای خطاب به امیر عباس هویدا, نخست وزیر وقت,(23 خرداد ماه 1356) فعالیت علنی خود را آغاز کردند. در این نامه , که امضای 40 تن از اهل قلم را در پای خود داشت, کانونیان بار دیگر خواستار رعایت مواد قانون اساسی در رابطه با آزادی اندیشه و بیان و قلم, و لزوم توجه به رشد و شکوفایی فرهنگی و خلاقیت های فکری در جامعه شدند.
سوم تیر ماه 1356 نخستین جلسه عمومی کانون در دفتر کار مهندس مقدم مراغه ای برپا شد و "هییت دبیران موقت" انتخاب شدند. در این نشست نامه سرگشاده ی دیگری با امضای 90 نفر از شاعران , نویسندگان, مترجمان و پژوهشگران خطاب به نخست وزیر وقت , جمشید آموزگار تهیه و منتشر شد, در این نامه نیز عدم توجه و رعایت اصول قانون اساسی در باره آزادی اندیشه وبیان و قلم از سوی حکومت به نخست وزیر گوشزد شد. این نامه و نیز نامه سرگشاده به امیر عباس هویدا هرگز پاسخی نگرفت.
خواست های کانونیان در این دوره, خواست های مندرج در اسناد پیشین بود :( بیانیه تحریم کنگره نویسندگان- سال1346- بیان نامه" در باره یک ضرورت"، سال 1347 و اساسنامه کانون),خواست هایی که در نامه های سرگشاده به هویدا و آموزگار نیزانعکاس یافته بودند.
در این دوره نیز صدای رسا وغرور انگیز نسلی دیگر از اهل قلم در جدال نا برابر حق خود طلبید.
حدود ده سال پس از فریاد حق طلبانه ی جلال آل احمد، هوشنگ گلشیری در مهر ماه 1356 در " ده شب شعر و سخن " , چشم در برابر چشم دیکتاتور بر پیمان قلم درتدوام این جدال سوگند یاد کرد: "... با شما پیمان می بندیم که ، قسم به قلم , قسم به یاران, قسم به این شب ها , به آن صبح در راه, که از این پس, آزادی قلم و اندیشه را پاسدارانی لایق با شیم"
جدال قلم وشمشیر پس از انقلاب بهمن 1357 نیز ادامه یافت .
چندی پس از انقاب بهمن سند " موضع کانون نویسندگان ایران و اساسنامه کانون نویسندگان ایران( مصوب مجمع عمومی مورخ 31 فروردین ماه سال 1358) سند پر اهمیت کانون نویسندان تلقی شد. این بیان نامه و اصول مندرج در اساسنامه کانون در واقع بیانگر ماهیت حرکت های درونی و اجتماعی, و تبلور خرد جمعی اکثریت اعضای کانون نویسندگان ایران بود.
در مهر ماه سال 1358 کانون نویسندگان ایران در بیانیه تدارک " برگزاری دومین شب های کانون نویسندگان ایران " خطاب به دولت وقت اعلام کرد:
".....باید صراحتا" بگوییم که فضای حاکم بر جامعه را خالی از بیم و اضطراب و پیش داوری نمی بینیم . با این حال , همچنان که دو سال پیش به رغم همه موانع و تهدید ها و سو نظرها برنامه را اجرا کردیم این بار نیز به منظور حفظ پیوند زنده و سازنده با خلق , مصمم هستیم که برنامه خود را اجرا کنیم ......."
اما این برنامه بدلیل مخالفت حکومت و اختلاف های درون کانون اجرا نشد.
از سال 1360 تا سال1367 قلم شکنان بار دیگر شمشیری برنده تر, بر گلوگاه کانون نشاندند, سال هایی که سال های تشدید اختناق و کشتار دگراندیشان بود، در این سال ها عده ای از کانونیان تن به تبعید دادند و آنان که در ایران ماندند به اجبار به فعالیت های انجمنی, گروه ای و محفلی روی آوردند.
سال 1367 کانونیان بار دیگر جسورانه پا پیش گذاشتند وخواست های خود را مطرح کردند.. در تداوم همین تلاش ها اواخر سال 1369 در یک گرد همایی غیر رسمی, تعدادی از شاعران, نویسندگان, مترجمان و پژوهشگران طرحی با عنوان " پیش نویس منشور کانون نویسندگان ایران" تدوین کردند....
انتشار متن " ما نویسنده ایم", که به امضای 134 شاعر, نویسنده,مترجم و پژوهشگر رسیده بود ( 23 مهر ماه 1373) ,حرکتی ستودنی در مبارزه علیه سانسور , و دفاع از آزادی اندیشه و بیان و قلم بود, متنی متین و نمونه وار, متنی که بیان حضور اجتماعی روشنفکران و روشنگران اهل قلم برای دستیابی به تشکلی صنفی و دموکراتیک و جامعه ای دموکراتیک بود , متنی که فریادجلال آل احمد و سوگند هوشنگ گلشیری را نیز باز می تاباند:
"....ما نویسنده ایم , یعنی احساس و تخیل و اندیشه و تحقیق خود را به اشکال مختلف می نویسیم و منتشر می کنیم .....ایجاد مانع در راه نشراین آثار,به هر بهانه ای, در صلاحیت هیچ کس و هیچ نهادی نیست....هنگامی که مقابله با موانع نوشتن و اندیشیدن از توان و امکان فردی ما فراتر می رود , ناچاریم به صورت جمعی – صنفی با آن روبرو شویم ....تجسس در زندگی حصوصی نویسنده به بهانه نقد آثارش, تجاوز به حریم اوست و محکوم شناختن او به دستاویزهای اخلاقی و عقیدتی خلاف دموکراسی و شؤن نویسندگی و دموکراسی است..."
پس از انتشار متن " ما نویسنده ایم" توهین، تهدید, ارعاب,شلاق,زندان, شکنجه و کشتارپاسخ به نویسندگان این متن شد. دستگیری, بازجویی و آزار برخی از نویسندگان و روز نامه نگاران, نقشه کشتار دسته جمعی نویسندگان با پرتاب اتوبوس حامل آن ها به قعر دره ( 17 مردادماه 1375) ,دستگیری فعالین کانون, قتل سعیدی سیرجانی و احمد میر علایی واکنش به تلاش های اهل قلم و متن " ما نویسنده ایم" بود.
کانونیان اما به تلاش خود ادامه دادند و با برگزاری جلسات متعدد و مشورتی سرانجام پیش نویس جدید منشور کانون نویسندگان ایران را" با توجه به روح عمومی و بیانیه اول کانون ( اردیبهشت 1347) و موضع کانون نویسندگان ایران( مصوب فروردین ماه 1358) و با استناد به متن " ما نویسنده ایم"( 23 مهر ماه 1373) تصویب ومنتشر ساختند( 18 شهریور 1375).
کانونیان در اصل نخست متن پیش نویس این منشور خواست خویش را تکرار کردند: " آزادی اندیشه و بیان و نشر در همه ی عرصه های حیات فردی و اجتماعی , بی هیچ حصر و استثنا حق همگان است." حکومت اما با دستگیری فرج سر کوهی , وبه قتل رساندن غفار حسینی,احمد تفضلی و ابراهیم زال زاده بر آن شد تا پاسخ این متن را بدهد و زهر چشم دیگری از اهل قلم و کانونیان بگیرد.
پس از " فراخوان کمیته برگزاری مجمع کانون نویسندگان ایران" ( 20 مردادماه 1377), کشتار اهل قلم تسریع شد. حمید حاجی زاده شاعر و پسر ده ساله اش کارون, مجید شریف , پیروز دوانی , محمد مختاری و محمد جعفر پوینده به قتل رسیدند. کشتارها اما مانع ادامه ی تلاش های آزادیخواهانه کانونیان نشد. 13 اسفند ماه سال 1377 نخستین نشست عمومی کانون نویسندگان ایران , پس از 17 سال تلاش پیگیر و خونباربخشی از روشنفکران وروشنگران اهل قلم , با حضور 70 تن از اعضای کانون نویسندگان ایران برگزار شد."هییت دبیران موقت " برگزیده ی این نشست با اتکا به متن پیش نویس منشور کانون نویسندگان ایران( مصوبه 18 شهریور 1375) وظایف خود را پیش برد .
پنج شنبه 4 آذر ماه 1378 کانون نویسندگان ایران نخستین مجمع عمومی دوره سوم فعالیت اش را با حضور 120 شاعر, نویسنده, مترجم و پژوهشگر , و با پیام احمد شاملو و سیمین دانشور آغاز کرد.پس از انتخاب هییت دبیران , منشور و اساسنامه به تصویب مجمع عمومی رسید, و بدین ترتیب کانون نویسندگان ایران دوره سوم فعالیت علنی خود را با استناد به دو متن ادامه داد.
- متن پیش نویس منشورکانون نویسندگان ایران( مصوبه شهریورماه 1375 جمع مشورتی)
- اساسنامه کانون نویسندگان ایران, ( مصوبه 19 مردادماه 1378)
بربنیاد این دو متن کانون نویسندگان ایران, علیرغم از دست دادن اعضا موثری چون احمد شاملوو هوشنگ گلشیری و کنار کشیدن بسیارانی دیگر , فعالیت های درون کانونی – با توجه به ارعاب و احتناق و سانسور در جامعه - و فعالیت های صنفی و دموکراتیک بیرونی اش را تا به امروزهوشمندانه و جسورانه ادامه داده است.
دستاورد های چهل وهشت سال مبارزه
جامعه ی ما جامعه ی تشکل های مستقل ، یعنی جامعه ی مدنی نبود و نیست. در مورد دلایل فرهنگی وسیاسی این مدنی نبودن گفته و نوشته شده است. در میان انواع تشکل ها، تشکل های فرهنگی وهنری پیشکسوتان تشکل های مدنی و دموکراتیک اند. نمونه ی قابل اتکا و درخشان این نوع تشکل ها کانون نویسندگان ایران است.
درک و فهم بیش ازپیش ضرورت تشکل های دموکراتیک در دست یابی به جامعه ای دموکراتیک از دستاورد های جنبش مشروطه است.از مشروطه به این سو، روشنفکری و روشنگری فقط در وجود و حضور چهره ها و شخصیت های روشنفکر و روشنگر فرهنگی و هنری خلاصه نشد، جمع ها و تشکل ها اهمیت بیشتری یافتند.
از سال 1325 به طور آشکارروشنفکران وروشنگران فرهنگی و هنری ، به ویژه اهل قلم که در انجمن ها و گروه های ادبی گرد آمده بودند، از تشکل صنفی خود سخن گفتند و سال 1345 گام های نهایی برای بر پایی تشکل صنفی و دموکراتیک خود برداشتند, و سر انجام با طرح خواست های مشخص و معین خود، کانون نویسندگان ایران را شکل دادند.
کانون نویسندگان ایران نخستین تشکل اهل قلم آزاد اندیش و آزادیخواه و گرد آورنده ی خالقان , تولید کنندگان و مروجان ادبیات است. برخی از روشنفکران و روشنگران فلسفی و سیاسی ی نویسنده , مترجم , شاعر و پژوهشگر نیز در این کانون حضور یافته اند, و کانونی شکل داده اند که با اتکا به اسناد وعملکرد چهل ساله اش نشان داد ه است یک کانون روشنفکری و روشنگری ست .
به برخی از دلایلی که این ویژگی کانون را نشان می دهند، اشاره می کنم:
1- بیش از 250 روشنفکرو روشنگراهل قلم ,ازهنگام تولد این کانون تا به امروز, شکل دهنده و از فعالین این کانون بوده و هستند.
2- اساسنامه کانون, اساسنامه ای دموکراتیک است , این اساسنامه با اتکا به خرد جمعی اعضا در " 7 فصل , 48 ماده و تعدادی تبصره", مسایلی همچون عضو گیری, حقوق و تکالیف اعضا, ارکان کانون و چگونگی امر انتخابات , منابع مالی و....نحوه ی حیات درونی کانون را روشن کرده است . این اساسنامه امکان پرسش اعضا در باره فعالیت کانون و نیز پاسخ مسؤلین , و همچنین نقد و بررسی عملکرد کانون را مهیا ساخته است. کانون و اکثر کانونیان تلاش کرده اند , چه در درون کانون و چه در سطح جامعه, دید انتقادی و پرسشگرانه در باره مسایل فرهنگی , هنری , اجتماعی و سیاسی را گسترش دهند.
3- حضور پلورالیسم فکری- فرهنگی و هنری موجود در این تشکل و تنوع چشمگیر اعضا ی کانون از ویژگی های دموکراتیسم این تشکل است.
4- برنامه وهدف های کانون که در بیان نامه ها و سایراسناد کانون انعکاس یافته ,خصایل یک حرکت روشنفکری و روشنگری را داراست .
" منشور" کانون نویسندکان ایران, که تبلور بیان نامه ها و اسناد برنامه ای کانون است در 10 بند با توجه به روح عموميِ بيانيه ی اولِ كانون (ارديبهشتِ 47) و «موضعِ كانونِ نويسندگانِ ايران» (مصوبِ فروردينِ 58) و با استناد به " متن 134 نویسنده " (مهر ماهِ 1373)، به تاریخ هيجدهمِ شهريورماهِ 1375 منتشر شد، ویژگی ها ی مورد نظررا نشان می دهند:
الف - آزادی انديشه و بيان و نشر در همه ی عرصهها ی حياتِ فردی و اجتماعي بي هيچ حصر و استثنا حقِ همگان است. اين حق در انحصارِ هيچ فرد، گروه يا نهادي نيست و هيچ كس را نميتوان از آن محروم كرد.
ب - كانونِ نويسندگانِ ايران با هر گونه سانسورِ انديشه و بيان مخالف است و خواستارِ امحای همه ی شيوههايي است كه به صورتِ رسمي يا غيررسمي، مانعِ نشر و چاپ و پخشِ آرا و آثار ميشوند.
ج - كانون رشد و شكوفاييِ زبانهای متنوعِ كشور را از اركانِ اعتلای فرهنگي و پيوند و تفاهمِ مردمِ ايران ميداند و با هر گونه تبعيض و حذف در عرصه ی چاپ و نشر و پخشِ آثار به همه ی زبانهای موجود مخالف است.
د - كانون با تك صدايي بودنِ رسانههای ديداری، شنيداری و رايانهيي مخالف است و خواهانِ چندصدايي شدنِ رسانهها در عرصههای فرهنگي است.
ر- حقِ طبيعي و انساني و مدنی نويسنده است كه آثارش بي هيچ مانعي به دستِ مخاطبان برسد. بديهي است نقد آزادنه حقِ همگان است.
ز- پاسخ كلام با كلام است، اما در صورت طرح هر گونه دعوايي در موردِ آثار، ارايه ی نظرِ كارشناسي در صحتِ ادعا از وظايفِ كانونِ نويسندگان ايران است.
س - كانون از حقوقِ مادی و معنوی، حيثيتِ اجتماعي و امنيتِ جاني، حرفهيي، شغليِ نويسندگانِ ايران دفاع ميكند.
ش - كانون نويسندگانِ ايران مستقل است و به هيچ نهادی (جمعيت، انجمن، حزب، سازمان و ...)، دولتي يا غيرِ دولتي، وابسته نيست.
ص - همكاری نويسندگان در كانون با حفظ استقلالِ فردی آنان بر اساسِ اهدافِ اين منشور است.
ض - كانونِ نويسندگانِ ايران با اشخاص و نهادهايي كه همكاری با آنها با اصول و مواضعِ كانون مغاير نباشد در
زمينه ی حقوق، اهداف و آرمانهای مندرج در اين منشور همكاری ميكند. "
5- تلاش این تشکل , و تک تک اعضایش, کار فکری و قلمی برای درک و شناخت مقوله ی آزادی , و برداشتن گام های عملی در راه تحقق و نهادی کردن خواست های بر شمرده است.
6- متن " ما نویسنده ایم" , یکی از متین ترین، سنجیده ترین و جسورانه ترین اسناد تاریخ جنبش روشنفکری و روشنگری ایران , آن هم دریکی از بد ترین شرایط سیاسی و اجتماعی ست . برای نخستین بار بخشی از روشنفکران و روشنگران میهنمان همراه با ارایه تعریف دقیق از خود و مشخص کردن حوزه فعالیت های شان خواست های شان را طلب کردند و اعلام داشتند: " ...هدف اصلی ماازمیان برداشتن موانع را ه آزادی اندیشه و بیان ونشر است و هر گونه تعبیر دیگری از این هدف ، نادرست است و مسؤل آن صاحب همان تعبیر است ...."
7- کانون مستقل ازدودولت رژیم پهلوی و اسلامی عمل کرده است و در تمامی دوران فعالیت اش وابستگی سیاسی ، فرهنگی، هنری و مالی به این دو حاکمیت نداشته است. کانون شجاعانه و به قیمت جان عزیزانش در برابر آزادی ستیزی حاکمیت ها ایستا ده است , و به همین دلیل نیز دولت ها تلاش کرده اند به اشکال مختلف مانع فعالیت های این تشکل شوند.
خار چشم سياه انديشان
حکومت اسلامی هر آنچه می توانست کرد تا فاتحه خوان گور اين نهاد صنفی ، دموکراتيک و مدنی باشد، نتوانست. کانونيان عليرغم خطر اعدام ، زندان و شکنجه، شجاعانه حق خويش و مردم شان طلب کرده اند، حقی که محمد مختاری اينگونه بيان اش کرده است :
"... ما به عنوان يک صنف عمل می کنيم , خب حرفه ما " بيان" است, ما برای بهبود شرايط بيان و دفع موانع سر راه اساس کار و حرفه مان عمل می کنيم. خب اگر موانعی بر سر راه " بيان" وجود داشته باشد, صنف ما نمی تواند کارش را انجام بدهد.اگر آزادی بيان نباشد صنف ما چگونه بايد کار و عمل کند؟ما بايد دستاورد های کاری مان را تبادل کنيم, می بايد امنيت شغلی و معيشتی داشته باشيم , بنابراين ما نويسندگان اصولی را به عنوان اساس فعاليت صنفی و تشکل صنفی خود مطرح کرده ايم , که من برخی از آن ها را تکرار می کنم:
۱- دفاع از آزادی انديشه و بيان بی هيچ حصر و استثنا برای همگان در تمامی عرصه ها.
۲- مخالفت با هر گونه سانسور و مانعی که بر سر راه نشر و ارائه آثار وجود دارد, يعنی لغو هر گونه سانسور
۳- دفاع از حق مؤلف و...
خب اينها اساس کار صنف ماست , اما قدرت ها و حکومت ها , خواست های ما را ناديده می گيرند, برای تحقق شان مانع تراشی می کنند, و در معنای مورد نظر خودشان خواست های ما را سياسی می کنند. انها حقوق ما را سلب می کنند. ما از پايگاه صنفی خودمان خواستار حقوق مان هستيم, که سياسی شده است, البته آزادی يک امر سياسی است و آزادی بيان هم امری سياسی است اما اساس کار صنف ما همين است...."
و حکومت اسلامی محمد محتاری را به دليل بيان شجاعانه خواست های کانون خفه کرد به اين خيال که صدای آزاد انديشی و آزاديخواهی خفه کرده است. امروز اما "صدای آواز" محمد مختاری هم آوا با طنين صدای آزاديخواهی سعيد سلطانپور، جلال هاشمی تنگستانی ، حميد رضوان، رحمان هاتفی، عطاءالله نوريان، حسين اقدامی ( صدرايی) ,غفار حسينی , محمد جعفر پوينده و محمد مختاری از حنجره ده ها تن اعضای اين نهاد صنفی ، دموکراتيک و مدنی شنيده می شود.
".... که ما همچنان می نويسيم
که ما همچنان اينجا مانده ايم
مثل درخت که مانده است
مثل گرسنگی که اين جا مانده است.
ومثل سنگ ها که مانده اند
مثل درد که مانده است
ومثل خاک که مانده است
مثل زخم
مثل شعر
مثل دوست داشتن
مثل پرنده
مثل آرزوی آزادی
ومثل هر چيزی که از ما نشانه ای دارد....".
(محمد محتاری / از واگويه.)
****
کتاب نامه و منابع:
1- آل احمد، جلال : یاد نامه به کوشش علی دهباشی , نشر به دید ( تهران) , سال 1378
2- آل احمد، شمس : از چشم برادر( در باره جلال آل احمد) , یادداشت های روزانه, انتشارات کتاب سعدی ,قم , تابستان 1369
3- اندیشه آزاد ( نشریه کانون نویسندگان ایران ) شماره های منتشره در سا لهای 1358و1359
4- براهنی، رضا : تاریخ کانون نویسندگان ( روایتی دیگر) کلک, شماره 6, شهریور 1369
5- براهنی ، رضا : ظل الله, شعر های زندان, چاپ اول, چاپ ابجد, نیویورک 1354
6- به آدین، م.ا : از هر دری ... , انتشارات جامی, تهران 1370
7- م.ا. به آذین , گفت و گو با بهزاد موسایی , فرهنگ و توسعه , شماره 51, سال 1380
8- بولتن( های) خبری کانون نویسندگان ایران , بهمن 1356
9- پاکدامن، ناصر و محسن یلفانی, بررسی و ارز یابی یک تجربه , سخنرانی در نشست همگانی کانون نویسندگان ایران در تبعید, پاریس , دی ماه 1367
10 – بالایی ,کریستف: از کنگره تا کنگره ای دیگر, ترجمه شهین سراج, ماهنامه فرهنگی و هنری کلک, آبان –دی 1374 , شماره 70-68
11- پرهام ,باقر: نگاهی به جنبش روشنفکران ایران , کتاب جمعه , آبان ماه 1358
12- پرهام , باقر: کانون نویسندگان و نقش روشنفکران در تحولات ایران معاصر , گردون , شماره 60و 61 , بهار 1378
13- پرهام باقر:, حزب توده و کانون نویسندگان ایران ,کتاب جمعه, شماره 25, 26 , 27 , 28 , بهمن و اسفند 1358
14- پرهام ,باقر: تجارب گذشته کانون نویسندگان ایران,و ضرورت های کنونی, پاریس 29 آدر ماه 1989
15- پیام دانشجو , نشریه " کمیته برای آزادی هنر و اندیشه در ایران ( کیفی ) – امریکا- شماره های متعدد
16-خبر نامه کانون نویسندگان ایران, شماره های 1و2و3( سال 1358)
17- ده شب ( شب های شاعران و نویسندگان در انجمن فرهنگی ایران و آلمان ), انتشارات امیر کبیر, 1356
18- ساعدی،غلامحسین: تاریخ شفاهی ایران, مصاحبه دانشگاه هاروارد با دکتر ساعدی , الفبا, شماره 7, 5 آوریل 1849, مصاحبه کننده: ضیا صدقی
19- سپانلو,محمدعلی: " سرگذشت کانون نویسندگان ایران , نشر باران ,سوئد, سال 2002
20- سپانلو, محمدعلی: خاطراتی از فصل اول کانون نویسندگان ایران 49- 1346, کلک, شماره 4 , تیرماه 1369
21- سرکوهی , فرج : یاس و داس , بیست سال روشنفکری و امنیتی ها , نشر باران , سال 2002
22-سیف، اسد: تاریخ کانون نویسندگان ایران به روایت سپانلو,مجموعه مقاله های " زمینه و پیشینه اندیشه ستیزی در ایران "، مرکز پخش انتشارات فروغ , آلمان1383
23- شب یاد بود نیمایوشیج , گفت و گوی جلال آل احمد , نامه کانون نویسندگان , سال 1358
24- شمس لنگرودی , تاریخ تحلیلی شعر نو ,تاسیس کانون نویسندگان ایران ,جلد سوم 1349-1341 نشر مرکز,
1377
25- طاهباز,سیروس: یادنامه در ماهنامه پایاب , سال اول , شماره 2, دی ماه 1378
26- کاظمیه، اسلام : در باره یک ضرورت , آرش , شماره 17 , فروردین و اردیبهشت 1347
27- کاظمیه , اسلام : کفت و گو باسیروس نشواد ( ما فریاد یک ملتیم), دیدار , شماره 2, سال اول ص6.
28- کوشان , منصور: حدیث تشنه و آب, روایت کامل از سایه روشن های کانون نویسندگان ایران , نشر باران
29- مومنی ,باقر: از یک در به صد در, آدینه , شماره 89,
30- مومنی ,باقر: درد اهل قلم, انتشارات توکا, سال 1356
31- نادر پور, نادر پور: گفت و گو با محمود خوشنام, " من در آوردی به جای نو آوری", کیهان ( چاپ لندن), شماره 661 ژوین 1997
32- نامه کانون نویسندگان, ازشماره 1 تا شماره 5 ( سال های 1358 و 1359)
33- اسماعیل نوری علاء, کانون نویسندگان ورویارویی بادولت ها, نشریه ایرانیان واشنگتن, شماره 79, جمعه 26 آذرماه 1378
34- مسعود نقره کار , بخشی از تاریخ جنبش روشنفکری ایران , بررسی تاریخی - تحلیلی کانون نویسندگان ایران و کانون نویسندگان ایران در تبعید، 5 جلد، نشر باران، سوئد، سال 2002
- جلد اول : دوره اول فعالیت کانون , سال 1345 تا 1349
- جلد دوم : دوره دوم فعالت کانون, سال 1355 تا 1360
- جلدسوم: دوره سوم فعالیت کانون , 1367 تا 1380
- جلد چهارم : کانون نویسندگان ایران در تبعید و انجمن قلم ایران در تبعید
- جلد پنجم : مصاحبه با اعضاء کانون نویسندگان
35-ر.ک به : تارنمای گذار
http://www.gozaar.org/
http://www.gozaar.org/