logo





پیمان ترکیه و اتحادیه اروپا: فاجعه‌ی زوال انسانیت

دوشنبه ۱۶ فروردين ۱۳۹۵ - ۰۴ آپريل ۲۰۱۶

عباس شکری



هنوز صدای جنگ‌افزارهای ساخته شده در شرکت‌های اسلحه سازی اروپا و آمریکا که هر روز جان صدها انسان را به گرداب مرگ می‌کشاند خاموش نشده؛ هنوز زخم‌های جنگ داخلی که با چراغ سبز کشورهای مدعی حقوق بشر شروع شده است، التیام نیافته؛ هنوز فریاد در گلو مانده‌ی کودکانی که با مرگ دست و پنجه نرم می‌کنند، خواب را از چشم دریا می‌گیرد؛ هنوز پژواک صدای دفاع از حقوق پناهندگان توسط دولت‌های اروپایی در کوهساران لرزه بر تن سنگ‌ها می‌اندازد؛ هنوز پناهندگان پشت درهای بسته اروپا با باتوم، ماشین‌های آب‌پاش، گلوله و سیم خاردار کشورهای اروپایی پذیرایی می‌شوند؛ هنوز حقارت و توهین، شرم را نه بر چهره‌ی حقوق بشر باسمه‌ای اروپا که بر سر و روی زنان، مردان و کودکانی می‌نشاند که از مرگ فرار کرده‌اند و به دام مرگی دیگر اسیر می‌شوند.
ایکاش، لحظه‌ای بیانیه حقوق بشر که نزدیک به هفتاد سال پیش نوشته شده است، خوانده می‌شد، ایکاش، یک‌بار مفاد بیانیه حقوق بشر و پیمان دفاع از حقوق پناهندگان که مدت‌ها است زیر تلی از خاک، کم‌رنگ شده، غبار روبی شود تا سیه روز شود هر که در او غش باشد.
پیام روشن بیانیه حقوق بشر به شهروندان جهان نوید چهار آزادی برای آینده جهان بشری بوده است: آزادی بیان، آزادی عقیده و رهایی از هر نوع ترس و فقر. در جامعه‌ایی که انسان‌ها نتوانند بصورت آزاد افکار خود را بیان کنند و در آن مورد بنویسند، در جامعه‌ایی که انسان‌ها اجازه ندارند آزادانه به دین، یا فلسفه و جهان‌بینی یا به یک هدف سیاسی اعتقاد داشته باشند، در جامعه‌ای که مقامات کشور با هدف به وجود آوردن رعب و وحشت و ترس مردم را سرکوب و امنیت مردم را نابود می‌کنند و در جامعه‌ای که مقامات کشور نتوانند حداقل رفاه زندگی را برای همه شهروندان فراهم کنند، ابتدایی‌ترین شرایط یک زندگی آزاد از بین برده شده است. به این خاطر است که امروز هم باید بر این چهار مورد آزادی پافشاری کرد.
زیرا دال و مدلول فرار میلیونی مردم از زاد‌بوم‌شان در همین چهار مورد آزادی خانه کرده و اکنون اگر سیل پناهجویان راهی اروپا هستند، نبود همین آزادی‌ها در کنار جنگ و خون‌ریزی بی‌امان است. در مقدمه اعلامیه جهانی حقوق بشر آمده: هدف این حقوق جدید بشری، تبلور آرمان مشترکی است که برای همه ملل جهان است. در جمله اول این مقدمه که به اهمیت حقوق نوین بشری صحه گذاشته می‌شود آمده است: «… از آنجا که شناسایی حیثیت ذاتی کلیه اعضای خانواده بشری و حقوق یکسان و انتقال ناپذیر آنان اساس آزادی و عدالت و صلح را در جهان تشکیل می‌دهد، عدم شناسایی و تحقیر حقوق بشر منتهی به اعمال وحشیانه‌ای گردیده است که روح بشریت را به عصیان واداشته؛ و ظهور دنیایی که در آن افراد بشر در بیان عقیده آزاد و از ترس و فقر فارغ باشند به عنوان بالاترین آمال بشر اعلام شده است ...»
پیمان شرم‌گینانه‌ی اتحادیه اروپا و ترکیه، آیا تحقیر حقوق مردمی که از جنگ، از مرگ، از داعش، از بشار اسد، از طالبان، از القاعده، از ... فرار کرده‌اند نیست؟ آیا روح بشریت اکنون برای دفاع از حق مردمی که چنین تحقیر می‌شوند، به عصیان واداشته شده است؟ این پیمان آیا بازشناسی حرمت ذاتی آدمی و حقوق برابر و سلب ناپذیر تمامی اعضای خانوادهٔ بشری براساس بنیان آزادی، عدالت و صلح در جهان است؟ این پیمان آیا فرصتی ایجاد می‌کند که انسان پناهجو به عنوان آخرین راهکار، ناگزیر از شوریدن علیه بیدادگری و ستمگری کشورهای اروپایی نباشد؟ این پیمان آیا پای‌بندی کشورهای اروپایی به ایمان خود به اساسی‌ترین حقوق انسانها، در حرمت و ارزش نهادن به شخص انسان را نشان داده؟ این پیمان آیا متعهد است که فهم مشترکی از حقوق و آزادی‌های تدوین شده در بیانیه جهانی حقوق بشر داشته باشد؟
مگر نه این‌که تمام ابنای بشر آزاد زاده شده و در حرمت و حقوق با هم برابرند؟ مگر نه‌ این‌که عقلانیت و وجدان به انسان‌ها ارزانی شده و لازم است تا با یکدیگر عادلانه و برادرانه رفتار کنند؟. مگر نه ‌این‌که همه انسانها بی هیچ تمایزی از هر سان که باشند، اعم از نژاد، رنگ، جنسیت، زبان، مذهب، عقاید سیاسی یا هر عقیدهٔ دیگری، خاستگاه اجتماعی و ملی، [وضعیت] دارایی، [محل] تولد یا در هر جایگاهی که باشند، سزاوار تمامی حقوق و آزادیهای مطرح در «اعلامیه جهانی حقوقی بشر»ند؟ مگر نه این‌که میان انسانها بر اساس جایگاه سیاسی، قلمرو قضایی و وضعیت بین‌المللی مملکت یا سرزمینی که فرد به آن متعلق است، فارغ از اینکه سرزمین وی مستقل، تحت قیمومت، غیرخودمختار یا تحت هرگونه محدودیت در حق حاکمیت خود باشد، هیچ تمایزی وجود ندارد؟ مگر نه این‌که هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است؟ مگر نه این‌که هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود؟ اگر چنین است، پیمان ننگین کشورهای اتحادیه اروپا با ترکیه کدام یک از این مفاد اعلامیه جهانی حقوق بشر را تضمین می‌کند؟ سکوت مردم جهان برای چیست؟ دولت‌های اتحادیه اروپا برای جلوگیری از ورود پناهجویان به یونان، چشم بر بی‌حقوقی و سرکوب کور کُردها در ترکیه بسته‌اند و برای رسیدن به هدف‌شان که نقض آشکار حقوق بشر است، به ترکیه باج می‌دهند؛ هشت میلیارد دلار کمک آمریکا و دوازده میلیارد یورو کمک اتحادیه اروپا به ترکیه برای چیست؟ مگر اروپا نمی‌داند که اردوغان در پی بازگردان امپراتوری عثمانی است؟ مگر اروپا نمی‌داند که اردوغان کمر همت بسته تا کُردها را هم مانند ارمنی‌ها پاک‌سازی قومی کند؟ مگر اروپا نمی‌داند که اقتصاد به گل نشسته‌‌ی ترکیه با این کمک مالی که خرج پاک‌سازی قومی کُردها خواهد شد، شکوفا نمی‌شود؟ مگر غربی‌ها کورند که ببینند دولت اردوغان با خرید نفت از داعش و باز گذاشتن مرزهایش به روی آن‌ها عراق و سوریه را به خاک سیاه نشانده؟ مگر اسلامی که اردواغان قرار است بر اریکه‌ی قدرت سیاسی بنشاند بهتر از اسلام داعش، القاعده، طالبان، سلفی‌ها و حتا جمهوری اسلامی است؟ مگر ...؟
روشن است که اروپا همه‌ی این موارد را می‌داند، اما جوهر بیانیه جهانی حقوق بشر با اشک زنان و کودکانی که برای سرپناهی امن پشت درهای بسته اروپا تحقیر می‌شوند، شسته شده و ماده‌ی سه آن به کلی سفید و ناخوانا گشته که می‌گوید: "هر فردی سزاوار و محق به زندگی، آزادی و امنیت فردی است."
پیمان ترکیه و کشورهای اروپایی تضمین نابرابری انسان‌ها است؛ تضمین ارزش‌هایی است که هر روز بیش از پیش حرمت انسانی را کاهش می‌دهد؛ تضمین رشد ناسیونال سوسیالیسم است در کشورهای اروپایی تا جنگ صلیبی را سامان دهند؛ تضمین زندانی شدن پناهجویان است تا یکی دیگر از مفاد بیانیه جهانی حقوق بشر که می‌گوید: "هیچ احدی نباید در بردگی یا بندگی نگاه داشته شود" فراموش گردد و اردوگاه‌های ناامن محلی باشد برای تجاوز به زنان و کودکان، فقر و فلاکت، بی‌حقوقی و زوال پناهجویان.
اگر این پیمان اصول شناخته شده‌ی انسانی را رعایت کرده بود، چرا سازمان‌های مردم‌نهاد؛ صلیب سرخ، نجات کودکان، کمیساریای عالی پناهجویان سازمان ملل، پزشکان بدون مرز و ... بخش بزرگی از فعالیت‌های خود را به عنوان اعتراض تعطیل کرده‌اند؟ کمیساریای عالی حقوق پناهندگان در بیانیه‌ای می‌گوید: ارزش‌های انسانی زیر پا گذاشته شده؛ قرار است هر کس از دریای خروشان جان سالم به در برد و به یونان برسد، زندانی شود. اصلی که مخالف موازین حقوق بشر است. اصلی که نقض آشکار حقوق انسانی است و معماران اروپایی آن را امضا کرده‌اند. سازمان‌های مردم‌نهاد معتقدند با امضای این قرارداد کمک‌های انسانی کاهش خواهد یافت و امکان کمک‌رسانی به پناهجویان کمتر خواهد شد. هم‌اکنون زنان و کودکان در کمپ‌های پناهندگی که از کمترین امکانات برخوردارند، زندگی می‌‌کنند که حق ترک آن‌جا را ندارند. کمپ‌ها مملو هستند از کسانی که برای زندگی بهتر و نجات جان‌شان از جنگ گریخته‌اند و اکنون با تاریکی مطلق مواجه هستند. با این وجود نه اروپایی‌ها و نه ترکیه و لبنان برای ترمیم و بهتر شدن اردوگاه‌ها کاری نمی‌کنند. نگاهی به تصویرهای منتشر شده از چنین اردوگاه‌هایی نشان می‌دهد که زنان و کودکان در هراس‌اند، با چهره‌هایی اندوهناک در اندیشه‌ی سرنوشت محتومی هستند که در انتظارشان است؛ تجربه‌ی تلخ تبعید و فرار را درکوله‌بارشان دارند با زخمی که انگار التیام نخواهد یافت. با این پیمان معلوم نیست که اروپا برای پنهان نگه داشتن دشواری‌هایش حاضر است تا کجای این جاده‌ی بی ته را پیش برود.
پیمان ترکیه با کشورهای اروپایی، فاجعه‌ی انسانی است، فاجعه‌ی زوال ارزش‌های بشری است؛ انگار اروپا دل خوش کرده به «ما». دیگران چه می‌شوند، مشکل اروپا نیست؛ انگار اروپا گذشته‌اش را فراموش کرده.
با به فراموشی سپردن انسان‌هایی که از مرگ فرار کرده‌اند، به دریا پناه برده‌اند تا به ساحل نجات برسند، انسانیت شرمنده می‌شود که ایکاش جوهر موازین حقوق بشر در آب‌های ذوب شده یخ، یخی که مفاد حقوق بشر چون سنگ بر آن نهاده شده، حل نشوند تا انسانیت سیه روی شود. ایکاش جوهر برخی مفاد بیانیه حقوق بشر بر آب‌های خروشان نقش می‌بست تا جهان بخواند:
هر انسانی محق به ترک هر کشوری، از جمله کشور خود، و بازگشت به کشور خویش است.
هر انسانی سزاوار و محق به پناهجویی و برخورداری از پناهندگی در کشورهای پناه دهنده در برابر پیگرد قضایی است.
هیچ‌کس نمی‌بایست مورد شکنجه یا بیرحمی و آزار، یا تحت مجازات غیرانسانی و یا رفتاری قرارگیرد که منجر به تنزل مقام انسانی وی گردد.
گویا موارد آشکار بیانیه جهانی حقوق بشر، در آب‌هایی که هر روز انسان‌های بی‌گناهی را به ژرفای مرگ می‌کشاند، حل و یا بخش‌های مهم آن ناخوانا شده است. اگر این مفاد فراموش نشده‌اند، برای زنان و کودکانی که از ترس جان دل به آب‌های خروشان می‌سپارند، اگر زنده به ساحل برسند، چه کرده‌ایم؟ مگر به آن‌ها غیراز زوال، زندان، آزار روحی، ترس و اضطراب، خطر تهاجم جنسی به زنان؛ در یک کلام درد و رنج، چیزی ارائه کرده‌ایم؟ پیمان ترکیه و اتحادیه اروپا گویا تنها شامل سوریه‌ای‌ها می‌شود. سوریه‌ای‌هایی که موفق می‌شوند به یونان بیایند، متاع تجارت تهاتر اروپای‌اند؛ آنان به ترکیه بازگردانده می‌شوند و در عوض، اروپا به تعداد کسانی که برگردانده شده‌اند، پناهجوی سوری می‌پذیرد. در این معنا حق پناهندگی نوشته‌ای است بر یخ که ذوب می‌شود و از آن اثری نمی‌ماند. با آب شدن یخ و نابودی اصل حق پناهندگی که بر آن نوشته شده است، زنان و کودکان یمنی که از جنگ فرار می‌کنند، شامل حقوق پناهندگی نمی‌شوند. اینان همان‌گونه که صدها افغانستانی در چند هفته اخیر به کابل برگردانده شده‌اند، به یمن بازگردانده می‌شوند؛ یعنی به کانون درد و زجر، کانون خون و مرگ. بر اساس این پیمان در بهترین شکل، پناهجویان غیر سوری، به یکی از اردوگاه‌های پناهندگی در ترکیه فرستاده می‌شوند که هیچ امیدی به فردا نداشته باشند.




نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد