logo





عیدی

يکشنبه ۱ فروردين ۱۳۹۵ - ۲۰ مارس ۲۰۱۶

ویدا فرهودی

Vida-Farhoudi05-s.jpg
عیدیِ شعرم کنون سبز ترین آرزو است
واژه به واژه در آن سرخ ترین گفتگو است

آبیِ فردا اگر زرد شد از کهنگی
روز نوُ زندگی در گذرجستجو است

سفره ی نوروز را پاک کن از ابتدا
سفره ی دیگر بچین، حادثه ای پیش رو است

با همه غمناکی ات، نیست اگر باکی ات
راز شکفتن شنو،گفتن رمزش نکو است

توطئه را دور کن از خود و معذور کن
هر که به جای صدا، گفته اش از های و هو است

لحظه ای قدر نظر، فرصت شیرین نگر
زان که دوسه جرعه ای مانده تو را در سبو است

گر مژه بر هم زنی، ریشه ی خواهش کنی
بهت تورا می دَرَد، بغض، عیان در گلو است

چشم ز هم باز کن، عشق خود ابراز کن
کولیِ آزادگی، رقص کنان کو به کو است

گر چه شقایق گذشت، فرصت عاشق نگشت،
گل شکفدباز هم ، این همه از عطر او است

عیدی او را بگیر،نیست جز این ات گزیر
گر چه دگر گون شده، میوه ی آن آرزو است...

ویدا فرهودی
اسفند ماه ١٣٩٤


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد