logo





نگاهی گذرا به آن چه که در لبنان می گذرد.

۳۵ سال پس از کشتار " صبرا " و " شتیلا "

چهار شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۷ فوريه ۲۰۱۶

رحمت بنی اسدی



مجموعه عظیم و حیرت آوری در منطقه تریپولی ( طرابلس) لبنان شامل تاسیسات گوناگون ورزشی سال هاست ناتمام مانده و روبه ویرانی است

برای دریافتن وضعیت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی یک کشور، مطالعات و سفر های زیادی لازم است و با یک سفر کوتاه به یک کشور نمی توان همه زوایای پیدا و پنهان آن را دریافت. اما این عبارت مشهور که : جاده ها و رانندگی در هر کشور، آیینه روشنی از وضعیت آن کشور است، در باره لبنان نیز صدق می کند.
بیروت پایتخت لبنان، شهری که روزگاری پاریس و عروس خاورمیانه خوانده می شد، امروز مظهری از این آشفتگی اجتماعی است و به یک شهر جنگی و جنگ زده می ماند. ورود به محله های گوناگون تحت کنترل نظامیان و ایست های بازرسی است. از سوی دیگر، در حالی که برج های بلند به سرعت بالا می روند و اتومیبل های شیک و بسیار گران قیمت در شهر رژه می روند، شهر هر روز بیشتر به دوبخش فقیر و غنی تقسیم می شود. در بخش های فقیر نشین چه مسیحی یا مسلمان، چهره پایتخت به مخروبه یی می ماند و ساختمان ها خالی یا در حال فرو ریختن اند.
شهر بیروت شبکه و خطوط اتوبوس رانی ندارد، یا اگر دارد، آن چنان نامحسوس است که در تمامی شهر یک اتوبوس دیده نمی شود. از این رو، مردم ناگزیر از اتومبیل های شخصی یا از تاکسی و مسافرکش های شبیه تهران استفاده می کنند. یک راننده لبنانی به ما می گوید : لبنانی ها با چهار زبان سخن می گویند: عربی، انگلیسی، فرانسوی و زبان چهارم بوق زدن است. بیروت از چهار صبح با بوق اتومبیل ها بیدار می شود و نیمه شب با بوق می خوابد. همه با بوق هم دیگر را خبر می کنند. شیک ترین و گران ترین اتومبیل ها در کنار فرسوده ترین اتومبیل ها بوق زنان در خیابان های بدون پیاده رو در حرکت اند و کم ترین قانون و مقررات راهنمایی و رانند گی رعایت نمی شود.اکثر خیابان های بیروت یا پیاده رو ندارند یا اگر پیاده رو دارند، مسئولان برای جلوگیری از پارک کردن در پیاده روی های یک متری ، وسط آن را میله های آهنی کشیده اند، به طوری که امکان گذر یک کالسکه بچه یا صندلی چرخ دار معلولین و حتا عابران معمولی مقدور نیست.
شهر بیروت را باید گران ترین شهر دنیا دانست. توریست بسیار کم است، زیرا شهروندان اروپایی پیش از سفر ملزم اند به راهنمای وزارت امور خارجه کشور خود مراجعه کنند. این دفترچه راهنما از شهروندان خود می خواهد تا جای ممکن از رفتن به لبنان اجتناب کنند و در صورت مسافرت به بیروت از رفت و آمد به برخی محلات خود داری نمایند. شرایط داخلی و بیرونی لبنان که از هر سو در محاصره جنگ است، بر دشواری های داخلی افزوده و مساله توریسم را نیز تا حد زیادی منتفی کرده است. .
واحد پول لبنان " لیور  Livre" است، اما دلار آمریکایی دارد جای آن را می گیرد. بیشتر خرید ها با دلار است. یک کافه بین دو تا سه دلار ، یک ابجو حدود چهار دلار و یک غذای معمولی بین ده تا پانزده دلار است. رواج دلار در لبنان، فساد را عمومی کرده و نسل تازه یی از ثروتمندانی را به وجود آورده است که علاوه بر زندگی مجلل در لبنان، ترجیح می دهند ثروت خود را از کشور خارج کرده و در بیرون از کشور و در جای امنی بسپارند. یک فروشنده ساده لبنانی ضمن نشان دادن نامه یی به ما می گوید که صاحب یک آپارتمان در محله پانزدهم پاریس است. او می گوید این آپارتمان بین پنج تا شش میلیون یورور ارزش دارد. همومی گوید : سال گذشته یکی از خانه هایش را در پاریس به مبلغ نزدیک به نیم میلیون یورو فروخته است. وجود ده ها برج های خالی و نیمه تمام در کناره دریای مدیترانه نشان از بی میلی لبنانی ها به سرمایه گذاری در داخل کشور است.
طی اقامت ما در بیروت، مجلس ملی لبنان جلسه داشت. پیرامون مجلس به شعاع زیادی سیم های خار دار کاشته اند و تحت شدید ترین کنترل و تدابیر امنیتی است. ظاهرا از روزی که زباله جمع کن های شهربه علت نداشتن کم ترین امکانات در جلوی مجلس دست به تظاهرات زده بودند، این سیم های خار دار کاشته شده اند. لبنان براساس قانون اساسی ویژه یی اداره می شود. این قانون تا کنون شش بار تغییر کرده و سرانجام بر اساس توافق نامه طائف قدرت سیاسی میان جوامع مذهبی تقسیم شده است. مجلس ملی لبنان تشکیل شده از نیرو های مذهبی کشور تشکیل جلسه داده بود تا رییس جمهور جدید را انتخاب کند، اما اختلافات مانع آن شد تا نمایندگان گروه های مختلف به یک توافق عمومی برسند و جلسه بدون نتیجه پایان یافت. مردم لبنان می گویند: این سی و پنجمین جلسه مجلس طی دو سال اخیر برای انتخاب رییس جمهور است که بی نتیجه می ماند.
جنگ داخلی و پانزده ساله لبنان میان نیروهای مذهبی اعم از مسیحیان مارونی، فالانژیست ها ( حزب کتائب)، مسلمانان شیعه و سنی، دُروزی ها، شبه نظامیان هوادار سوریه و هم چنین فلسطینیان، تمام زیر ساخت های کشور را نابود ساخته است و عوارض آن با گذشت نزدیک به بیست و پنج سال از پایان جنگ هنوز مشهود است. لبنان آب اشامیدنی ندارد ، خاموشی های متوالی برق، نبودن سیستم جمع آوری زباله و اگوی فاضلاب، عدم سرویس حمل و نقل عمومی در پایتخت در کنار گرانی رو به تزاید، مردم را از هر نوع اصلاحات در کشور نومید ساخته است. از این رو، هر کسی به تنهایی و با زیر پا نهادن کلیه قوانین سعی دارد گلیم خودش را از آب بیرون بکشد.



دیدار از اردوگاه های صبرا و شتیلا

دو اردوگاه صبرا و شتیلا در حومه بیروت و در جنوب غربی شهر واقع شده و در کنار هم قرار گرفته اند. دل به دریا زدیم وبه یاری دوستی فلسطینی به دیدار این اردوگاه ها رفتیم. ساکنان اولیه این اردوگاه ها را آوارگان نخستین جنگ اعراب و اسراییل در سال 1949 تشکیل می دادند. با پیوستن مردمان تنگ دست و نیز ورود دسته هایی از شیعیان جنوب لبنان که از جنگ با اسراییل می گریختند، بر شمار آوارگان این اردوگاه افزوده شد. در سال 1970 و با کشتار فلسطینیان در اردن ، موسوم به کشتار سپتامبر سیاه ، گروه دیگری از فلسطینیان از جمله رهبران سازمان آزادی بخش فلسطین نیز به این اردوگاه پیوستند. ظهور فالانژها و به قدرت رسیدن آنان در لبنان و نیز بمباران مواضع سازمان از سوی اسراییل ، فضای لبنان را بیشتراز همیشه اشفته ساخته بود. با کشته شدن بشیر جمیل رییس جمهور لبنان و سر دسته فالانژ ها در 1982،حملات تهاجمی علیه این اردوگاه ها آغاز شد. در حالی که اسراییلی ها اردوگاه ها را کاملا محاصره کرده بودند، دسته های فالانژ با هم دستی اسراییلی ها در شب 16 تا 18 سپتامبر 1982 به این اردوگاه حمله کردند و دست به یک کشتار وسیعی زدند. آمار کشته شدگان که همگی از کودکان،زنان و افراد مسن بودند میان 3500 تا 5000 هزار نفر تخمین زده می شود. تمامی خانه های آوارگان نیز تحت عنوان غیر قانونی بودن ساختمان ها با بولدوزر ویران شدند.
امروز نسل دیگری یا برخی از جان به در بردگان و آوارگان فلسطینی در صبرا و شتیلا زندگی می کنند که تنها از آن کشتار ها خاطره یی تلخ در ذهن و جان دارند. از اردوگاه صبرا وارد می شویم و از شتیلا بیرون می آییم . هر دو اردوگاه یک کوچه یا خیابان بیشتر ندارد که نیمه اسفالت و گل الود است. از همان ابتدا وضعیت با دیگر نقاط بیروت متفاوت است. جمعیت در هم می لولد. فروشندگان و دست فروشان بساط کرده اند . ساختمان ها سیمانی و چند طبقه با ظاهری کثیف و بی قواره خود نمایی می کنند. پنجره ها با پرده های ضخیم که از بالکن ها آویزان اند پوشیده شده اند و عکس های برخی شهیدان فلسطینی روی دیوارها نصب شده اند؛ در محله یی عکس بزرگی از بشار اسد از ساختمانی آویخته است. جلوتر پرچم حزب الله را می بینینم . دوست فلسطینی پیشاپیش ما از عکس برداری منع کرده و خطرات ناشی از آن را گوشزد کرده است. از بلندگو ها دعا و قران پخش می شود.
دسترسی به آمار امروز ساکنان اردوگاه ها دشوار است. یکی از فلسطینی های ساکن اردوگاه شتیلا به ما می گوید: ما در واقع زندانی هستیم، زیرا از بسیاری از حقوق انسانی محرومیم. ما اجازه نداریم از اردوگاه بیرون برویم. این جا خود یک شهر است: در همین جا به مدرسه می رویم، بیمارستان داریم ، خرید می کنیم و بیرون رفتن از اردوگاه ها برای مان دشواری های زیادی به همراه دارد. ما اجازه نداریم در دیگر نقاط لبنان ساکن شویم، خانه بخریم یا اجاره کنیم. حق کار کردن در بیرون از اردوگاه را نداریم . خلاصه این که بسیاری از حقوقی که یک شهروند لبنانی دارد، از آن محرومیم. ما خود نمی دانیم کجایی هستیم؟ فلسطینی هستیم یا لبنانی؟ اما نه اینیم و نه آن.



عکس و گزارش از: رحمت بنی اسدی

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد