سی و اند سال دگر،
این رژیم را دادند:
جواز تیغ کشی:
دوباره کشتن نوباوگان نیلی باغ
واشتغال به اعدام کاج ها ی بلند.
دوباره بردن لیلی به دشت معدومین
دوباره توسعه خاوران به طول و به عرض
وفانتزی نام بهشتانه نهادن برگور!
دوباره می نگری حاکمیت وحشت
و در مناره، آیات مندرس جاری
دوباره سوره« کهف» ،
ماری جوانای نسل سرگردان،
و خنده ها وقیح تر ازدندان های مصنوعی !
****
دران خرابه که اینک ،سرای گورکن است،
صف جنازه دراز است و زندگی کوتا ه ست ؛
اگر زیاد تورفتست، از ستاره بپرس
شبانه، صاعقه ء سم رخش رستم بود
و زلف رودابه ، در شط نیمه شب جاری !
همیشه این معبد، گذرگاه ماه و پروین بود
و بر سنگفرش خیابان
برق تیشهء فرهاد،
ویا حکایت پرشور ویس و رامین بود!
***
چه کس سپرد به دژخیم ، جواز تیغ کشی
گمان برم، که بزنسگران آزادی !
همان منابع در آستین« حقوق بشر»
همان سران که بر میخ و نعل میکوبند
همان محافل سرمایه دار آدمخوار.
کجا ر ویم، کرامات شیخ ما این است
عجب دروغ قشنگی است ، سازمان ملل!
