logo





نگاهی به رویداد هایی در ایران

پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۱ فوريه ۲۰۱۶

کوروش گلنام

گذر از تاریکی به روشنایی

1 ـ "مادروغ گفتیم، ما فریب دادیم، ما غارت کردیم، ما آدم کشتیم، ما آدم کشتیم، ما آدم کشتیم."

این جمله هایی است که در یکی از فیلم های کوتاهی که محمد نوری زاد پس از جدایی از گذشته خود ساخته است، به زبان می آورد. هدف من از بیان این جمله ها داوری در باره محمد نوری زاد نیست که تا سال 1388 خود از همراهان این حکومت بوده است آن هم درفضای فرهنگی/سیاسی ای چون تلویزیون حکومت و روزنامه بد نام کیهان حسین شریعتمداری که هر دو رسانه به شایعه پراکنی، تهمت زنی، توطئه چینی، ارتباط با دستگاه های امنیتی رژیم برای ویران کردن زندگی مخالفان حکومت، نام آور بوده و سکه روز بوده و هستند. نوری زاد در غارت و آدم کشی دست نداشته است ولی آدم با درک و فهیمی چون او نمی تواند در دروغ گفتن ها و فریب دادن ها چه در تهیه گزارش ها و فیلم هایی که در آن دست داشته و چه در مقاله هایی که سال ها در کیهان حکومتی/امنیتی نگاشته است، سهم خود را نا دیده بگیرد. با این همه او پس از کودتای انتخاباتی1388 و جنایت هایی که به دستور مستقیم "رهبر معظم" علیه مردم مسالمت جویی که تنها "رأی خود" را می خواستند، انجام گرفت و دنیا را به تکان واداشت، از مسیر گذشته خود باز گشت و در این سال های پس از کودتای انتخایاتی، برای جبران این گذشته تلخ تر از زهر، همه گونه کوشش درستی به کار برده و می برد. باید گفت که این کوشش ها، آسیب هایی را نیز برای او و خانواده اش به دنبال داشته است. او دلیری به خرج داد و توانست خود را از از تاریکی بیرون کشیده و به روشنایی گذر کند.

وابستگان این حکومت از هر رده و گروهی و با هر پست و مقامی که در جنایت ها، عارت ها، دروغ بافی ها و توطئه گری های این حکومت چه در درون ایران و چه بیرون از مرزهای ایران شریک و سهیم بوده و هستند باید بدانند که روزگار همیشه چنین نخواهد ماند و هر حکومت آزادی کش، دروغ پرداز، فتنه گر و ستم گری چون حکومت اسلامی ایران، روزی سرنوشت ساز، به دست توانای مردم چه از راهی مسالمت آمیز(که در باره این حکومت باورش بسیار سخت است) و چه در نهایت با کاربرد خشونت سرنگون خواهد شد. سر سپردگان این حکومت تا دیر نشده می توانند از الگوی محمد نوری زاد پیروی کرده و خود را از آلودگی ها و سم کشنده این حکومت که آینده خود و خانواده آنان را در تیر رس انتقام جویی مردم قرار می دهد، رها سازند.

نمایشی بنام" انتخابات"

2 ـ نمایش و مضحکه برای انتخاب های فرمایشی مجلس خبرگان و مجلس اسلامی هم چنان بر قرار است. هیچ شور و شوقی در مردم دیده نمی شود. دو جناح حکومتی یکی غالب و دیگری مغلوب که در لباس "اصلاح خواهان حکومتی" جلوه دارد، از هر سو از مردم می خواهند در این نمایش ها شرکت کنند. چون همیشه، در درازای این 37 سال، این انتخابات نیز از زبان ولی فقیه و حکومتش بسیار مهم است. رأی مردم ولی کوچک ترین اهمیتی برای این رهبر خود خوانده و گزافه گو و وابستگان رانت خوار و غارتگرش ندارد. آن ها تنها نمایش گسترده حضور مردم را می خواهند تا بتوانند از آن، سوء استفاده های تبلیغی/سیاسی خود را ببرند. روشن است که شرکت یا عدم شرکت در این نمایش های فرسوده و ریا کارانه با خود مردم ایران است که درتنگنای سختی های زندگی روزمره خود گرفتار بوده و رنج بسیاری می برند. مردم خود باید به این تشخیص برسند که در این نمایش ها شرکت کنند یا نکنند. آن چه که روشن است برنامه ریزی برای نتیجه هر دو مجلس از پیش تهیه شده و تنها بودجه هنگفتی از سرمایه های ملی مردم ایران برای این نمایش ها و یا بهتر برای هیچ، به هدر می رود.

من تنها سخن می گویم

3 ـ رفتار و گفتار این روزهای حسن روحانی در ارتباط با این نمایش ها، بسیار تماشایی است. در هر مورد "رهبر معظم" در سخن رانی های آن چنانی خود، خلاف گفته های روحانی را بر زبان آورده و به زبان ساده به او تو دهنی می زند ولی این رئیس جمهور بی اراده و ناتوان در برابر فدرت مطلقه ولی فقیه و"برادران قاچاقچی" و نیروهای "خودسر" که تکیه گاه اصلی رهبر هستند، خود را به نفهمی زده و یک بند از توصیه های "رهبر معظم" سخن گفته و به این ترتیب مجبور می شود گفته های پیشین خود را دگرگون ساخته و یا نفی کند. فراموش نمی شود که او پس از رد گسترده صلاحیت کاندیداهای "اصلاح خواهان حکومتی" گفت که اگر چنین است و تنها کاندیداهای یک جناح باید به این مجلس راه یابند اصولن چرا انتخابات انجام دهیم؟ ولی با وجود عدم اعتنای خامنه ای به درخواست روحانی برای بازنگری و تایید صلاحیت "اصلاح خواهان حکومتی"، هم او با تاکید، مرتب از مردم می خواهد که "به هر شکل" در انتخابات شرکت کنند. به گفته او مردم "باید" در انتخابات شرکت کنند! او خود ساخته و پرداخته دست این حکومت است؛ جایگاه گذشته و امروزش را از این حکومت دارد و در همه سرکوب گری ها، دروغ پردازی ها و فتنه گری های حکومت سهیم بوده است و همه چیزش را از این حکومت دارد. آیا چاقو دسته خودش را می برد؟ ایا مردم در باره این حقیقت آشکار آگاهی ندارند؟ او باید این رل را بازی کند و " تنها سخن بگوید"! سخنانی که همیشه با چاشنی "دروغ" و "بزرگ نمایی" تزیین شده است.

وضع خرد کننده و ورشکستگی اقتصادی، سرانجام ولی فقیه اجباری را بر سر میز مذاکره کشاند. پیش بردکار ولی با فرستادگان پیشین تند رو، عبوس، کم سواد و نا آگاه از بر خوردهای دیپلماتیک بین المللی جناح خودش چون سعید جلیلی، امکان نداشت یه نتیجه برسد. آن زمان بود که روحانی چهره شد. خندان و به ظاهر کاردان تر و سخن ران تر از دیگران با کلیدی برای حل مشکل ها. او با خواست رهبر و البته با درگیر شدن مردم و باور به وعده های او و شرکت در انتخابات و رأی به او، به ریاست جمهوری رسید تا قضیه تحریم ها را که نمایندگان رهبر پنهانی دست کم دو سالی با آمریکا در باره آن مذاکره کرده و به نتایجی رسده بودند، حل کرده تا حکومت بتواند نفسی کشیده و شاید بتواند به اقتصاد ویران کشور سرو سامانی به دهد. مهم نیست بیگانگان و دارندگان سرمایه های مالی قدرتمند جهانی، با توجه به نیروی کار ارزان، زمین، آب، برق و نفت ارزان، امتیاز ها و معافیت های مالیاتی، نزدیکی به بازارهای فروش در منطقه و وجود بازار بزرگ خود ایران، سستی و ناتوانی مدیریت و فساد بسیار گسترده در همه ارکان حکومت، از هر سو برای غارت به ایران هجوم بیاورند. مهم این است که حکومت ولایت مطلقه فقیه برقرار بوده و ولی فقیه نام و نانش را ببرد. سرنوشت ایران و نسل های آینده آن چه ارزشی برای این حکومت دارد؟ روحانی تنها بازیگری است که حکومت مظلقه ولایت فقیه به او نیاز دارد تا بقایش را دراز مدت تر کند. او خود نیز میداند که نقشی بیش از این نمی تواند داشته باشد. او خود زاده این سسیتم ضد انسانی است و سرانجامش در بهترین حالت بیش از خاتمی نخواهد بود. کسانی که فکر می کنند او توانایی رفرم و اصلاحی در این حکومت متکی بر اوباش را دارد تنها دچار سرابی گمراه کننده شده اند.

پنجشنبه 22 بهمن 1394 ـ 11 فوریه 2016
کوروش گلنام

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد